صحابه
سلفیها میگویند ما سیره «سلف صالح» را مبنای عمل خود قرار دادهایم؛ اگر قید «صالح» احترازی است و پیشینیان را به دو گروه صالح و غیرصالح تقسیم میکند، اشکال این است که راه تشخیص صالح از غیرصالح چیست؟ آیا حکام اموی که خون اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و هزاران بی گناه را ریختند، از سلف صالح هستند؟
آنچه انسان را به تعجب وا میدارد، کلام ابنکثیر دمشقی در باب تعریف صحابه است. او مینویسد: «صحابه کسی است که پیامبر را در حالیکه مسلمان است، ببیند، اگرچه مصاحبت او طولانی نشود و از او نیز روایت نقل نکرده باشد؛ این قول جمهور علمای سلف و خلف است.»
معنای ارتداد بعد از رحلت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآله) یکی از مسائل مهم ما بین شیعه و اهلسنت است. ارتداد در روایات شیعه به معنای عدم پذیرش ولایت امیرالمومنین (علیهالسلام) میباشد در حالیکه شخص منکر ولایت همچنان مسلمان است و احکام اسلام بر او حمل میشود. اما ارتداد در روایات اهلسنت به معنای خروج از دین و کفر است.
همانگونه که نفاق در مدینه وجود داشت مکه نیز از وجود منافقین بیبهره نبوده و برخی از آیات سوره عنکبوت تصریح به این مدعا دارند پس نمیتوان گفت که هر کس درابتدای اسلام در مکه ایمان آورده، از روی اخلاص بوده است.
از تعصبات مذهبی نقل شده در اوایل قرن 10 هجری، این است که فردی را به جرم این کلام که ستایش کردن از صحابه بر روی منبر واجب نیست و نگفتن آن به خطبه (نمازجمعه) صدمهای نمیزند، گردن زدند؛ این مطلب را ابنعماد حنبلی در شذرات الذهب در شرح حال ظهیر الدین اردبیلی حنفی مشهور به قاضی زاده مینویسد.
علیرغم متواتر بودن جریان غدیر خم در کتب فریقین، ولی باز برخی از مغرضین اهل سنت به خاطر جهل و نادانی و تعصبات بی جا و همچنین انکار بزرگان سلف خود، سعی دارند تا جریان مهم تاریخی غدیر را به بوته فراموشی بسپارند. روز عیدی که خلافت و وصایت پیامبر به مردم ابلاغ گردید و مسلمانان و حتی خلفای غاصب در این روز ابراز شادی کردند.
برخی از صحابه در كنار بستر بيمار پيامبر، از نوشتن وصيت ایشان جلوگيری کردند، که با این کار چند مخالفت آشكار قرآنی انجام دادند: مخالفت با آيهای که سخنان پیامبر را جز وحی نمیداند؛ مخالفت با آیه تبعیت از رسول خدا؛ مخالفت با آیه بلند نکردن صدا در محضر پیامبر؛ مخالفت با آيه رضایت کامل به داوری پیامبر و نهی از اذیت پیامبر، و با این کار موجبات گمراهی امت اسلام را سبب شدند.
خداوند با علم و حکمتش در امتحانی قرآن و پیامبر اکرم را برای هدایت بشر فرستاده و شیطان هم انسانها را میفریبد؛ خداوند فرموده: «بگو -ای پیامبر- از شما هیچ چیزی در مقابل رسالتم نمیخواهم، مگر محبت و دوستی با اهل بیتم.» اما بعد از رحلت پیامبر اسلام، با دختر پیامبر به خاطر برخی مسائل که حق مسلّم ایشان بود، به نزاع پرداختند و منجر به کدورت و ناراحتی شدید ایشان شد.
فعالیتهای جهادی تکفیری وهابیت، در قالب احزاب و گروههای به اصطلاح اسلامی انجام میشود و خشونت جزو لاینفک اندیشههای آنها است. پرورش گروههای تندرو و متعصب مانند طالبان و سپاه صحابه و داعش و جندالله و... یکی از اقدامات اصلی وهابیت است تا بتواند سیاستهای خود را در منطقه پیاده کند و خاورمیانهی پر تنش و ناامنی به وجود آورد.
یکی از انحرافات بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب این میباشد که وی به نکوهش یاران امیرمؤمنان میپردازد. که در پاسخ باید گفت این ده یا یازده نفری که محمد بن عبدالوهاب نام برده است، یاران مخلص و حواریون حضرت علی (علیهالسّلام) بودند. البته در میان آنها دو نفر از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز وجود دارد.
محدثین و فقهای بزرگی مانند سلیمان بن مهران اعمش، نعیمان بن ثابت، شعبه بن حجاج، عبدالرزاق صنعانی، عبیدالله بن موسی، عبدالرحمن بن ابیحاتم، و سفیان ثوری نیز از دوستداران حضرت علی (علیه السلام) به شمار رفته و آن حضرت را از عثمان برتر و افضل میدانستند.
اهلسنت معتقدند آنچه صحابه نقل کردهاند اگر با قیاس (مقایسه با کتاب و سنت) موافق بود، این اجتهاد صحابه محسوب میشود. اما باید گفت که گاهی صحابه در مقابل کتاب و سنت گام برداشته و نظر دادهاند که این نیز از سوی برادران اهلسنت اجتهاد خوانده شده است!!!
تاویل از جمله کلماتی است که در پشت آن افرادی همچون خالد بن ولید، در ماجرای قتل مالک بن نویره، مخفی شدند. با عمیق شدن مباحث اسلامی، روی واقعیِ تاویل آشکار گشت و به این خاطر، اهل سنت در راستای توجیه عملکرد بزرگان خود از کلمهی اجتهاد به جای تاویل بهره بردند.
کسانیکه خود را منتسب به اهل سنت پیامبر میدانند، سالها علی بن ابیطالب (علیهالسلام) را مورد سب و دشنام قرار دادند و به راحتی از کنار آن گذشتند. ایشان نسبت به قاتلان عثمان بنعفان که اکثرشان صحابی بودند بغض و کینه داشته و آنان را سبّ و شتم میکنند.