حکم عبدالحمید مخالف حکم اسلام
عبدالحمید با انتقاد از حکم متهمین در قضیه کشته شدگان مهر سال گذشته زاهدان، قاضی را غیر مستقل خواند و گفت وی جانب دولت را گرفته و سخن طرف مقابل را نشنیده است؛ با این استدلال، در تمام قضاوتها، فردی که سخنش پذیرفته نشده، میتواند چنین سخنی را بگوید و دادگاه و قاضی را به نشنیدن سخنش متهم کند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید با تکرار سخن خود در مورد قتل عدهای در مهر سال گذشته در زاهدان، در مورد رضایت برخی از اولیاء دم و دیه گرفتن آنها، دیه یک میلیاردی را بسیار ناچیز و غیر منصفانه خواند و گفت این قتلها، قتل عمد بود، چون مردم با گلوله جنگی و عمداً کشته شدهاند.[1]
وی دادگاه را متهم به جانبداری از دولت کرده است و گفت: «دستگاه قضایی و قضات در کشور مستقل و بیطرف باشند و تحت فشار هیچ اداره و ارگانی قرار نگیرند و برای خدا قضاوت کنند. ... اگر قاضی بیطرفانه قضاوت نکند، آخرتی ندارد. ... حضرت علی علیهالسلام بهترین و عادلترین قاضی زمان خویش بود و ایشان میفرمود که قضاوت را از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله آموختهام و پیامبر صلیاللهعلیهوآله به من توصیه کردند که هیچ گاه یکطرفه قضاوت نکن، بلکه بعد از شنیدن حرفهای هر دو طرف، قضاوت کن. قضاوت مال حاکم نیست؛ بلکه از آنِ الله تعالی است. قاضی نباید یک ذره هم جانب حاکم یا اولیالامر را بگیرد، بلکه باید جانب الله و حق را بگیرد.
توصیه ما آن است که در حادثه جمعه خونین، به حق قضاوت شود. هم انتظار و خواسته جامعه و هم انتظار اولیاء دم و مجروحین است که تمام کسانی که در این حادثه مرتکب جنایت شدهاند، وابسته به هر نهاد و ارگانی هستند، محاکمه بشوند. مردم انتظار عدالت دارند».[2]
عبدالحمید که تاکنون این مطالب را دهها بار در نمازجمعه و دیدارهایش مطرح کرده، قصد دارد خود در این واقعه قضاوت کند و سخن او را بپذیرند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارش کردند که بعد از شنیدن حرفهای هر دو طرف، قضاوت کن! آیا سخن اولیاء دم شنیده نشده است؟ آیا اگر قاضی، قتلها را خطا اعلام کند و دیه از بیت المال پرداخت شود، یعنی فقط سخن یک طرف شنیده شده است؟ با این استدلال، در تمام قضاوتها، فردی که سخنش پذیرفته نشده، میتواند چنین سخنی را بگوید و دادگاه و قاضی را به نشنیدن سخنش متهم کند.
در عهد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و در جنگ احد، مسلمانان پدر حذیفه را نشناخته و او را به قتل رساندند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله حکم به قصاص نکرد، بلکه تصمیم گرفت که از بیت المال، دیه او را بپردازد و آنان دیه را بخشیدند و حذیفه برای قاتلان پدرش آمرزش خواست.[3]
موارد دیگری نیز در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله واقع شد که اسامة بن زید، ابودرداء و عیاش بن ابىربیعه فرد مسلمان و گوینده «لا اله الا الله» را کشتند و در مقابل حکم به آزاد کردن برده یا پرداخت دیه توسط بیت المال مسلمین شده است.[4]
در دوران خلیفه اول نیز، خالد بن ولید به عنوان مأمور حکومت به سمت قبيله بنى جذيمة بن عامر رفت. خالد از روی ستم، چند تن از آنان را كُشت و در اين ماجرا، خسارتهايى به آنها وارد شد؛ پيامبر صلیاللهعلیهوآله از اين جنايت بيزارى جست و به امیرالمؤمنین عليهالسلام مأموريت داد تا به ميان آنان رفته، خسارت و خون بهاى افراد را به طور كامل بپردازد. خالد با اینکه مالک قصد جنگ نداشت، دستور داد گردنش را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد اگر چه از طرف برخی همچون ابوقتاده و عمر محکوم بود و عمر خواهان سنگسار شدن خالد شد، اما ابوبکر دستور داد اسیران را آزاد کردند و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.[5]
اگر عبدالحمید در صدر اسلام هم، سخنگوی آن قبیله بود، به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و خلیفه اول ایراد میگرفت و میگفت از دولت جانبداری شده و سخن طرف مقابل شنیده نشده، زیرا قتل مالک بن نویره، قطعاً قتل عمد بود و یک مسلمان عمداً گردن زده شد؛ عبدالحمید خواستار اعدام خالد بن ولید میشد. در حادثه مهر 1401 در زاهدان نیز عدهای به سمت نیروهای امنیتی حمله کردند که خونشان هدر است و عدهای که به صورت خطا با اصابت تیر، از دنیا رفتهاند نیز حکم اسلام، پرداخت دیه است که میزان آن هر سال توسط قوه قضائیه مشخص میگردد.
پینوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در 20 بهمن 1402.
[2]. همان.
[3]. قاموس الرجال، تستری، ج3، ص145.
[4]. صحيح مسلم، مسلم بن حجاج، ج1، ص97.
[5]. اسد الغابه، ابن اثیر، ج4، ص40.
افزودن نظر جدید