اغتشاش

عبدالحمید در موقعیتی قرار گرفته که به عنوان سردمدار مخالفین علیه نظام مطرح شده است؛ سیاستمداران با تجربه، توصیههایی به او میکنند؛ ازجمله رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس در نامهای به وی این سؤال را پرسیده که آیا میدانید جمهوری اسلامی برای عملکرد شما در مسجد مکی و حضور صدها طلبه غیر قانونی خارجی، مورد اعتراض رؤسای جمهور برخی کشورها قرار گرفته و هزینه سیاسی پرداخت کرده است؟ چرا ناشکری کرده و قدردان نظام نیستید؟

جمهوری اسلامی ایران با الگو گرفتن از پیامبر (ص) در رفتار با منافقان، اگر دشمنی آنان مخالفت صِرف باشد و تشکیلاتی و سازماندهی شده نباشند، سیاست مدارا و مماشات را پیش گرفته، در غیر این صورت همانند حضرت که در قبال مسجد ضرار و خانه تیمی منافقان در زمان جنگ تبوک، مماشات نکرده و با قدرت، عمل کردند؛ سیاست نظام نیز میتواند متفاوت باشد.

اغتشاشاتی که اخیراً در جمهوری اسلامی ایران رخ داده است، شبیه جنگ احزاب در صدر اسلام است. افرادی که از ایران طرد شده بودند، با تمام دشمنان اسلام متحد شده و جنگ رسانهای گستردهای علیه نظام اسلامی به راه انداختند. عدهای نیز از داخل همان کار بنی قریظه را انجام دادند که رسول خدا (ص) با کشتن مردان آنان موافقت کردند.

در آیین یارستان بر اساس باورمندی به « دون به دون» و « تناسخ» گریه بر مردگان جایز نیست، چرا که آن ها دوباره در جامه جدیدی به میان ما بر می گردنند. اما امروز برخلاف این باور شاهد گریه ها و برپایی مجالس توسط برخی از پیروان این فرقه برای کسانی هستیم که ادعا می کنند جمهوری اسلامی آنها را در اغتشاشات ترور کرده است.

اغتشاشات اخیر در کشور سبب شده تا افراد بسیاری که جزء خواص جامعه هستند، دچار لغزش های فراوانی شوند. آشوب های اخیر در زاهدان که بعد از خطبه های نماز جمعه مولوی عبدالحمید صورت گرفته، منجر شد تا بسیاری از مردم، فریب اغتشاشگران و گروهک های تروریستی را بخورند و آسیب های غیر قابل جبرانی به جامعه اهل سنت وارد شود.

مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران با ایجاد بهانه در کشور و ساماندهی شورش هایی، تجزیه ایران و سقوط نظام را طلب کردند. بصیرت در این زمان، دور کردن مردم از اغتشاش و عدم دعوت به آن است، نه اینکه با بیانات احساسی و مطالبات همیشگی در این زمان حساس، جوانان اهل سنت را به اغتشاش و خشونت بکشانی.

یکی از مهمترین دلایل نقض هنجارهای اجتماعی توسط جماعت معترض، عامل سرایت است؛ زیرا یک یا چند نفر از معترضان، به صورت تکانهای یا آگاهانه، هنجاری را نقض میکنند، دیگران نیز بدون اندیشیدن، با آنان همراهی میکنند؛ گویی هنجارشکنی به هنجار تبدیل میشود.

پرخاشگری و اعتراضات جمعی مردم، غالباً از ناکامی است. اعتراض و پرخاشگری به عنوان واکنش در برابر ناکامی، تا حدی از ناکامی ها رو به فزونی می نهد، اما پس از آن کاهش مییابد؛ آنچه موجب بروز پرخاشگری در جمعهای اعتراض آمیز میشود، محرومیت و ناکامی مطلق نیست، بلکه ناکامی و محرومیت نسبی است.

رسانههای بیگانه یا گروههای سیاسی داخلی، در اعتراضات مردمی دخالت کرده و بر پیچیدگی صحنه و دشواری کنترل اغتشاشات شهری می افزایند. به نظر می رسد بیشترین سوگیری بیگانگلن و دشمنان خارجی، متوجه تحریک و فعال سازی کنشهای اعتراض آمیز جمعی علیه این نظام است و راهبرد تحول از درون را پیگیری میکنند.

مردم هنگامی که در جریان یک هیجان جمعی قرار می گیرند، موقتاً برخی قوای تعقل منطقی ای را که در زندگی عادی دارند، از دست میدهند. آنان بسیار تلقین پذیر میشوند و به آسانی تحت تأثیر رهبران آن تجمع قرار میگیرند.

مراد از فردیت زدایی، مسخ ویژگی های درونی و پنهان افراد نیست، بلکه منظور، از بین بردن ماسکی است که انسان ها ناگزیر و اغلب ناهشیارانه بر چهره میزنند تا از خود موجودی خردورز، عقلایی، اجتماعی و نوعدوست، نه خشن و هیجانی به نمایش گذارند.

یکی از اعتقادات صوفیان، عقیده به صلح کل است که نهتنها هیچ عقیدهای را غلط نمیدانند، بلکه صلح و آشتی و احترام به تمام عقاید را لازم دانسته و از جنگ و خونریزی دوری میکنند، که اغتشاشات اخیر دراویش در تهران، بطلان این ادعای آنان را ثابت میکند.

در پی دستگیری عدهای از دراویش سابقه دار گنابادی به جرم شرکت در اغتشاشات خیابانی، همکیشان ایشان اعلام فراخوان عمومی و تحصن کرده و جرم دراویش دستگیر شده را عقیده به درویشی و صوفیگری اعلام کردهاند. درحالی ایشان به جرم سیاسی و شرکت در تجمعات غیرقانونی دستگیر شدهاند.