کرامت خروسیه وحیدالاولیاء(قطب ذهبیه)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قدمای صوفی، نقل کرامات برای افراد را مذمت کرده، ولی کمکم متصوفه با انگیزه ایجاد وجاهت برای بزرگان خویش، شروع به کرامت تراشی کردهاند. در این راستا، کتابهایی با نامهای تذکره در بین متصوفه تألیف شد، تا جایی که نقل کرامات به یک روند و رویه تبدیل شد و دستگاه جعل کرامات در بین مریدان شیوع پیدا کرد؛ به گونهای که کراماتی برای اقطاب خویش جعل میکنند که هیچ پشتوانهای از (آیات و روایات) و عقل ندارد.
طبق گزارش مدرسی چهاردهی مریدان ذهبی در مورد اقطاب خویش به خصوص وحیدالاولیاء (سی و هفتمین قطب سلسله ذهبیه)، بسیار غلو کرده و کرامات متعددی برای او جعل کردهاند.[1] طبق نقل مدرسی چهاردهی، یکی از مریدان شیرازی وحیدالاولیاء، مدعی شده که یک شب در منزلش، خروسی به هنگام سحر، هفت بار به تکلم آمد و هر بار گفت:
هم در این اثنا چون سروش آمد از بام عمارت در خروش
گوش بر بانگش چو بنهادم عیان دیدم این ذکرش بود رطب اللسان
حجة القائم وحيد الاولیاء
پیش خود گفتم خیال من چنین در سماخ من فكنده این طنین
باز بانگی کرد آن حیوان، رسا حجة القائم وحيد الأولياء
بهر دفع نفس رنگی ریختم همسر خود را ز خواب انگیختم
گفتم او را گوش کن کین نیمه شب موذنی گوید اذانی بس عجب
بین چه میگوید کنون این راز گو و آنچه بشنیدی تو با من بازگو
ما در این بودیم، کامد در خروش آن خروس و زن به بانگش داد گوش
گفت گوید این منادی خدا حجة القائم وحيد الأولياء
یک تن از اطفال من از خواب جست چشم خود بگشود و در بستر نشست
چونکه باز آمد خروس اندر خروش گفت آن كودك زسر تاپای گوش
گفت همره با خروس خوش نوا حجة القائم وحيد الأولياء»[2]
ادعای بابیت یا مهدویت، یکی از مهمترین انحرافات مشترک میان فرقههای بابیت و فرقه صوفیه ذهبیه است و به عنوان نقطه پیوند میان این دو جریان انحرافی میتواند مورد کنکاش قرار گیرد. این داستان که از جانب یکی از مریدان شیرازی ساخته و پرداخته شده، تلاش برای القای این تفکر انحرافی در مورد وحیدالاولیاء است. در صورتی که بابیت به معنای نیابت خاصه از جانب امام زمان عجلاللهتعالیفرجه بوده باید گفت طبق منابع شیعه، حضرت چهار نائب خاص داشته و طبق توقیع علی بن محمد سمری[3]، بعد از فوت او (سَمُری) باب نیابت خاصه بسته شده است.
اشکال دیگر آن است که این شخص، چنین مطلبی را در حالت مکاشفه دیده است و با قاطعیت باید حکم به شیطانی بودن این مکاشفه کرد؛ زیرا این مکاشفه نیابت خاصه از جانب امام زمان عجلاللهتعالیفرجه را ادعا میکند، درحالی که با ادله روایی ثابت شده که باب نیابت خاصه در دوران غیبت کبری بسته شده است.
فضای داستان سرایی از ابتدا تا انتهای اشعار این مرید، بر همگان روشن بوده و این مطلب را در اذهان تداعی میکند که این داستان توسط مردی، برای چاپلوسی نزد وحیدالاولیاء جعل شده است؛ به این خاطر مدرسی چهاردهی در نقد این کرامت غلوانگیز، با طرح چند سوال مینویسد: «قضاوت با خواننده ارجمند است که عقل را فراراه(معیار) تشخیص دعاوی بدهد و اندیشه کند که خروس به زبان عربی سخن گفته؟! یا مرید برای خوش آمد مراد خود معجزه و شعری ساخته؟! یا امر دیگری رخ داده است؟!»[4]
در نتیجه باید توجه کرد که این کرامت نقل شده توسط این مرید، خلاف روایات معتبری همچون توقیع علی بن محمد سَمُری است که نیابت خاصه در دوران غیبت کبری را منع کرده و این کرامتسازیها، نشانه علاقه مریدان این فرقه به غلو در حق اقطاب خویش است.
پینوشت:
[1]. مدرسی چهاردهی نورالدین،سیری در تصوف در شرح حال مشایخ و اقطاب،اشراقی-صفار، سوم، 1389ش،ص179.
[2]. مدرسی چهاردهی نورالدین، سلسله های صوفیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382، ص162.
[3]. علي بن محمد سمری شش روز قبل از وفاتش، شيعيان خاص را به حضور طلبيد، و توقيعی را كه امام زمان (عج) براي او نوشته بود، برای حاضران خواند، كه متن آن چنين بود: به نام خداوند بخشنده بخشايشگر، ای علی بن محمد سمری، خداوند به برادران دينی تو (به خاطر صبر) در سوگ مرگ تو، اجر و پاداش دهد، تو از امروز تا شش روز از دنيا می روی، ...به كسی وصيت نكن كه پس از تو نايب و قائم مقام تو شود، غيبت كامل فرارسيد، ... به زودی بعضی از شيعيان من در آينده می آيند، و ادعا می كنند كه مرا ديده اند، آگاه باشيد كه كسی كه قبل از خروج سفيانی (يكی از طاغوت های جنايتكار) و قبل از شنيدن صيحه آسمانی، چنين ادعايی كند، دروغگو و تهمت زننده است» ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، اسلاميه، تهران، دوم، 1395ق، ج2 ؛ ص516.
[4]. مدرسی چهاردهی نورالدین، سلسله های صوفیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382،ص162.
افزودن نظر جدید