دیدگاه محمد بن عبدالوهاب درباره غدیر
خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده که در کتاب «روضة الواعظین» میگوید: «در حجة الوداع جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خداوند سلام رسانده و میفرماید: علی (علیهالسّلام) را برای امامت و خلافت معرفی کن. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: اصحاب نسبت به علی بغض دارند، و من میترسم. ... برای مرتبه دوم نازل شد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همان جواب را دادند. جبرئیل برای مرتبه سوم آمد و آیه ابلاغ را از جانب خدای تعالی نازل فرمود؛ پس آن حضرت اصحاب را جمع کرده و فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه.» ابن عبدالوهاب در نقد این حدیث مینویسد: «... رکیک بودن الفاظ آن، دلیل بر بطلان سخن آنها است! و هر کسی اعتقاد به صحت این حدیث داشته باشد، هلاک شده است. شیعه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را به عدم امتثال امر الهی و نیز به ترس از اعلان ولایت علی (علیهالسّلام) متهم کرده است و حال آنکه پیامبر چون بر خدایش توکل داشته است، از هیچ چیزی نمیترسیده، چرا باید پیامبر از اعلام کردن خلافت علی (علیهالسّلام) بترسد؟» در پاسخ میگوییم اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیاً: بزرگان اهلتسنن مانند ترمذی، ابن ماجه قزوینی و ابن حجر عسقلانی در کتب معتبرشان، حدیث غدیر را نقل کردهاند.
متن مقاله
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که در کتاب «روضة الواعظین» میگوید: «خداوند در حجة الوداع جبرئیل را نازل کرد و گفت: یا محمد! خداوند به شما سلام میرساند و میفرماید: علی (علیهالسّلام) را برای امامت و خلافت معرفی کن. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: اصحاب نسبت به علی (علیهالسّلام) بغض دارند، و من میترسم. پس جبرئیل رفت و برای مرتبه دوم نازل شد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همان جواب را به او دادند. جبرئیل رفت و مرتبه سوم نازل شد و این آیه را از جانب خدای تعالی نازل فرمود که: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.[مائده/67] ای پیامبر! آنچه به تو از جانب پروردگارت نازل شده است را تبلیغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت خدا را انجام ندادهای.» پس آن حضرت اصحاب را جمع کردند و فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. خدایا! دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد.»
ابن عبدالوهاب در نقد این حدیث مینویسد: «پس نگاه کن ای مؤمن به حدیث این دروغگویان! رکیک بودن الفاظ آن، دلیل بر بطلان سخن آنها است! و هر کسی اعتقاد به صحت این حدیث داشته باشد، هلاک شده است. شیعه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را به عدم امتثال امر الهی و نیز به ترس از اعلان ولایت علی (علیهالسّلام) متهم کرده است و حال آنکه پیامبر چون بر خدایش توکل داشته است؛ از هیچ چیزی نمیترسیده است و وقتی قرآن در وصف او و اصحابش فرموده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ.[فتح/29] محمد رسول خدا است و کسانیکه با او هستند بر کفار سختگیر هستند و بین خودشان مهربانند.» و همه یاران او مسلمان بودند، چرا باید از اعلام کردن خلافت علی (علیهالسّلام) بترسد؟[1]
در پاسخ باید بگوییم: اولاً: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیاً: بزرگان اهلتسنن در کتب معتبرشان، حدیث غدیر را نقل کردهاند که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- نقل ترمذی از أبوطفیل؛
أبوسریحه و یا زید بن أرقم، از رسول خدا نقل کردهاند که آن حضرت فرمودند: «هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای او است.» این حدیث حسن و صحیح است. شعبه این روایت را از میمون بن عبدالله از زید بن أرقم از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده است. أبو سریحه همان حذیفة بن أسید غفاری صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است.»[2] محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت میگوید: «ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من میگویم که سند آن با شرایطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند، صحیح است.»[3]
- نقل ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب؛
ابن ماجه همچنین میگوید: «عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجة الوداع» که افتخار همراهی با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را داشتیم، در بازگشت، در یکی از مسیرها دستور داد برای نماز جمع شویم و در آنجا دست علی (علیهالسّلام) را گرفت و فرمود: آیا من سزاوارتر نیستم به مؤمنان از خود آنها؟ همگی تصدیق کرده و بله گفتند. باز فرمود: آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ باز هم تصدیق کرده و بله گفتند. سپس اشاره به حضرت علی (علیهالسّلام) کرده و فرمود: اکنون که فرموده مرا تصدیق کردید، بدانید که علی (علیهالسّلام) به هر مؤمنی همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم و او ولی کسی است که من مولای او هستم. سپس فرمود: پروردگارا! دوست علی (علیهالسّلام) را دوست بدار، و دشمن او را دشمن بدار.»[4]
- نقل ابن حجر عسقلانی از امیرمؤمنان (علیهالسّلام)؛
ابن حجر میگوید: «حضرت علی (علیهالسّلام) فرموده است: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در زیر درختی در محل «خم» قرار گرفته بود، طولی نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: ای مردم! مگر نه این است که گواهی میدهید، خدای تعالی پروردگار شماست؟ در پاسخ عرض کردند: آری! فرمود: مگر نه این است که گواهی میدهید، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند؟ و خدا و رسول او مولای شمایند؟ عرض کردند: آری! فرمود: بنابراین، کسیکه خدا و رسول او مولای او هستند، به راستی این شخص (علی (علیهالسّلام)) مولای اوست. اینک، در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها میگذارم که هرگاه به آنها تمسک کنید، هرگز در منجلاب گمراهی گرفتار نخواهید شد؛ یکی، کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا است که یک طرف آن در دست حق تعالی است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگری، اهلبیت من است.» ابن حجر بعد از نقل این روایت میگوید: «سند این روایت صحیح است و حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبوطفیل از زید به أرقم و نیز از علی (علیهالسّلام) و گروهی از صحابه نقل کرده است و در این روایت چیزهایی است که در آنها نیست. اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است.»[5]
پینوشت:
[1]. موسوعة مؤلفات محمد بن عبدالوهاب، تحقیق: ناصر بن سعد الرشید، مرکز البحث العلمی و إحیاء التراث الإسلامی، مکة المکرمة، ص 6.
[2]. حدثنا محمد بن بشّار حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن سلمة بن کهیل قال سمعت أبا الطّفیل یحدث عن أبی سریحة أو زید بن أرقم شکّ شعبة عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)... .» سنن الترمذی، محمد بن عیسی أبو عیسی السلمی ترمذی، سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج 4، ص 331 ـ 332.
[3]. سلسلة الأحادیث الصحیحة، محمد ناصر البانی، ج 4، ص 331 ـ 332.
[4]. «حدثنا علیّ بن محمّد ثنا أبو الحسین أخبرنی حمّاد بن سلمة عن علیّ بن زید بن جدعان عن عدّی بن ثابت عن البراء بن عازب قال أقبلنا من رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)... .» سنن ابن ماجه، ابن ماجه القزوینی، ج 1، ص 43.
[5]. «و قال إسحاق: أخبرنا أبو عامر العقدی، عن کثیر بن زید، عن محمد بن [عمر] بن علی عن أبیه، عن علی قال: إن النبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) حضر الشجرة بخم، ثم خرج آخذا بید علی ... .» المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، أحمد عسقلانی، ج 16،
افزودن نظر جدید