پاسخ به تمجید از تقویم امری بهائی!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغان بهائی در کانالهای تبلیغی خود در مقام تمجید از تقویم امری بهائیت، به نقل یکی از نویسندگان بهائی آوردهاند: «از جمله عوامل و لوازم تمدن جهانی بهائی وحدت عالم انسانی، وجود یک تقویم بدیع، متحدالشکل بین المللی است... متأسفانه تقاویم (تقویمهای) متداوله در گذشته و حال و نحوهی تقسیمات زمان در آنها، با توجه به نقائص و استثنائاتی که داشته، زاده افکار ناقص بشری هستند، هیچیک نمیتوانند به عنوان یک تقویم بین الملل، مورد استفاده قرار گیرند. لذا در این ظهور امنع اعز (: ارجمند) صمدانی مشیّت غالبه الهی، فضلاً علی العِباد (: منّتی بر بندگان)، یک تقویم بدیع و بین المللی وضع و تعیین فرموده که به اعتقاد اهل بهاء، رواج و استعمال آن بسیاری از مشاکل موجوده را حل کرده...».[1]
اما در ادامه لازم است تا گفتار نویسندگان بهائی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
اول: نویسندگان بهائی چگونه مدعی میشوند که تمام تقویمهای موجود ریشهای الهی ندارند با آنکه خدای سبحان بر خلاف ادعای پیشوایان بهائی (که تعداد ماههای سال را نوزده معرفی کردهاند)[2]، صراحتاً تعداد ماههای سال را دوازده، مشخص فرموده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في کِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ... [توبه/36]؛ تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است». از طرفی، با تمسک به برخی اسناد تاریخی، برخی بر این باورند که در زمان شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و به دستور ایشان، "هجرت" مبدأ تاریخ اسلامی قرار گرفته است.[3] ماههایی که سابقهی تاریخی طولانی داشته و مربوط به زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و منسوب به دین حنیف ابراهیمی هستند.[4]
دوم: گویا نویسندگان بهائی با معنای واژهی "بدیع" آشنایی چندانی ندارند! چرا که چگونه میتوان با مبنا قرار دادن سال شمسی، افزودن به تعداد ماههای آن (از دوازده به نوزده)، تغییر اسامی ماهها (اسامی که به اعتراف منابع بهائی، آن هم به تقلید از دعای سحر شیعیان بوده) و دست آخر ناقص ماندن این تقسیمبندی را، ابداع و اختراعی برای پیشوایان بهائیت دانست؟! اگر قرار بر این بود که تاریخ شمسی، منشأ تقویم به ظاهر بدیع بهائیت قرار گیرد، دیگر چه نیازی به دستکاری ناقص و نابخردانهی آن توسط پیشوایان بهائی وجود داشت؟! دستکاری نابخردانهای که تقویم امری بهائیت را با چهار الی پنج روز اضافه در سال مواجه ساخته است!
سوم: بر فرض نادیده گرفتن تمام این اشکالات، اگر تقویم بهائی بخواهد الگوی بشر قرار گیرد، چگونه تعطیلات همگانی و اجباری در آن، قابل توجیه خواهد بود؟! تعطیلاتی که هیچ نهاد و اُرگان حکومتی، انتظامی، خدماتی و... را استثنا نشده است.[5] برای فهم هرچه بیشتر این مسئله، لازم است تا یک حکومت بهائی را تصور کنید که در چند روز از سال، تمام سیستمهای حکومتی، انتظامی، خدماتی و... آن، تعطیل شوند و اصطلاحاً، جامعهای مدرن، به عصر حجر بازگردد!
چهارم: آیا به راستی خدای حکیم، برای برطرف نمودن اختلافات تقویمی، حکم تکوینی خود بر دوازده بودن تعداد ماههای سال (که از ابتدای خلقت چنین بوده) را نسخ کرده و تقویمی غیرحکیمانه و ناقص، جایگزین آن مینماید؟! این در حالیست که خدای حکیم در قرآن فرموده است: «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ [بقره/106]؛ ما هیچ آیهای را نسخ نمیکنیم و از یادها نمیبریم مگر آنکه بهتر از آن و یا مثل آن را میآوریم».
اما بسی جای تعجب است که مبلّغان بهائی، تا بدان جا پیش رفتهاند که قصد دارند تا نقاط ضعف خود را نیز، به عنوان سندی بر مشروعیتشان و ناسازگاری خود با علم و عقل و قواعد بشری را، به عنوان سندی بر مُدرنیت خود، به جهانیان معرفی کنند!
پینوشت:
[1]. حبیبالله حسامی، تقویم بدیع و امتیازات آن، نسخهی الکترونیکی، ص 144.
[2]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 119.
[3]. سید جعفر مرتضی عاملی، تحقیقی درباره تاریخ هجری، بیجا: واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت، بیتا، ص 23.
[4]. ر.ک: ابوالفضل نبئی، تقویم و تقویمنگاری در تاریخ، مشهد: آستان قدس، 1366 ش، صص 136-135.
[5]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینهی احکام حدود، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، سوم، 128 بدیع، ص 228.
افزودن نظر جدید