بهائیت وشیخیه

یکی از حیطههای فعالیت رسانهای تشکیلات بهائیت بکارگیری شگرد مظلوم نمایی و با شیوهی تکرار، برای معرفی اعتقاد به بهائیت، به عنوان جرم زندانیان بهائی در ایران میباشد. این در حالیست که بر اساس ادعای تشکیلات بهائیت، جمعیت بهائیان ایران چیزی حدود سیصدهزار نفر برآورد میشود که تنها هفتاد نفر از آنان در زندان به سر میبرند!

تشکیلات بهائیت در گیر و دار آشوبها به گرانی بنزین، به انتشار پیامی در خصوص حمایت بهائیت از جریان مشروطه و دموکراسی پرداخت و بهائیان را به مشارکت فعال در امور سیاسی ایران ترغیب کرد. این در حالیست که نه تنها بهائیت و تعالیمش حامی مشروطیت و دموکراسی نبوده و نیستند، بلکه این پیام به خوبی تزویر و دوگانگی بهائیت را در خصوص سیاست نفوذیشان به نمایش درآورد.

تشکیلات بهائیت که تا دیروز عناصر خود را به آشوب و اغتشاش فرامیخواند، اینک به سبب دستگیری عناصر وابسته به خود (به اتهام لیدری آشوبها)، با جسارت تمام، ندای مظلومیت سر میدهد! این در حالیست که تشکیلات بهائی نیز به نوبهی خود با اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تلاش برای افزایش تحریمها، قاچاق ارز و... از جمله بانیان وضعیت معیشت کنونی به شمار میآید.

تشکیلات بهائیت با اعلام گرانی قیمت بنزین، به نوبهی خود تلاش نمود تا اعتراضات مسالمتآمیز مردمی به مسائل اقتصادی را به مخالفت با اصل نظام و براندازی بکشاند. همچنان که رسانههای بهائی با انتشار مجدد و هدفمند پیام تشکیلات بهائی به مناسبت اغتشاشات سال 88 که درخواست همراهی بهائیان با جریانهای برانداز شده بود، سعی داشتند تا عناصر وابسته به خود را باری دیگر، به صف براندازان بیافزایند.

با صرفنظر از اعتراف بهائیت به اشتراک اصل اُلفت و محبّت در میان ادیان الهی و همچنین نقض این شعار در این فرقه؛ بهائیت منطق خود را بر آن استوار میداند که اگر دین سبب هرگونه نزاع شود، نبودش بهتر است. این در حالیست که پیامبران الهی (علیهم السلام) در کنار دعوت به الفت و محبّت، همواره در برابر طاغوت و هر جریان ظالمانهای قیام کردهاند.

فلاسفه و حکمای اسلامی به تبعیت از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، چندین قرن قبل از بهائیت، یکی از جهات مهم بعثت انبیاء و تشریع دین را رفع اختلافها، هرج و مرج و منازعات بین بشر دانستهاند. با این حال چگونه عبدالبهاء اصل اُلفت و محبّت در دین را به عنوان اصلی بیسابقه به پدر خود منتسب میکند و بهائیان در تبلیغات خود، آن را از اصول بدیع بهائیت برمیشمارند؟!

پس از بیان سخنان وزیر آموزش پرورش در خصوص اخراج دانشآموزانی که با اظهار عقیده به تبلیغ ادیان غیررسمی کشور بپردازند، موجی از مظلومنمایی توسط عناصر تشکیلات بهائیت به راه افتاد. این در حالیست که چندی پس از آن، تشکیلات بهائیت با دستور به تبلیغ گسترده در ایران، بر خلاف احکام خود در تبعیت از قوانین کشوری و با زیرپا گذاشتن حقوق بین الملل، سعی دارد تا کودکان بهائی را قربانی آرمان تبلیغ و مظلومنمایی خود نماید!

بر خلاف ادعای بهائیان در ابداع وحدت عالم انسانی، این اصل نیز مانند دیگر اصول بهائیت، در ادیان الهی به خصوص اسلام مطرح بوده است. اما بهائیت در تبیین این اصل تا جایی پیش میرود که پیروانش را مأمور به دستبوسی ظالمین و گوسفندی برای متجاوزین مینماید! لذا اگر نگاهی موشکافانه داشته باشیم، به استعماری بودن این اصل در بهائیت پی خواهیم برد.

اگر منظور بهائیت از لزوم تطابق دین با علم و عقل آن است که بین مرتبهی کامل و بدون نقص عقل و علم با دین تطابق وجود دارد، این سخن بدیعی نخواهد بود و اساساً معنی ندارد که بهائیت چنین مسئلهی روشنی که اسلام نیز بر آن صحه گذارده را ابداع خود معرفی کند. اما اگر منظور بهائیت از این اصل آن است که دین باید با عقل و علم ما سنجیده شود، این سخن غلطی خود بود.

فرقهی بهائیت منظور خود را از وحدت عالم انسانی و مسیر خود را در برخورد با ظالمین و مستکبرین، دستبوسی و تسلیم بودن معرفی کرده است. اما راهحل پیامبران الهی زبان محبت نیست، چرا که زبان محبت بدون قدرتی که مانع ظالمان شود، ترحم بر گرگ تیزدندان است. به همین خاطر بهائیت بر خلاف ادیان الهی، از حمایت دولتهای استعماری برخوردار بوده است.

پیشوایان بهائی، کوچکترین شک و تردید، اعتراض و حتی سؤال بهائیان نسبت به تشکیلات بهائیت را مساوی با مجازات طرد دانستهاند. اما این رویکرد، بعلاوهی مخالفت با تبلیغات بهائیت در زمینهی حقیقتجویی و ترک تقلید، راه رسیدن به یقین نیز بسته شده است؛ چرا که در واقع، رسیدن به یقین، راهی جز عبور از شک و تفکر ندارد.

مجازات طرد در حالی در بهائیت اعمال میشود که این فرقه، تحری حقیقت را به عنوان یکی از تعالیم خود مطرح کرده است. اما مگر نه آن است که قدم اول برای رسیدن به یقین و دست برداشتن از تقلید؛ شک و تردید و به دنبال آن، سؤال و پرسش نمودن است؟! با این حال، چگونه یک بهائی حق شک و حتی طرح پرسش نسبت به اعتقادات و نظام رهبری خود را ندارد؟!

به تازگی مافیای بهائیت در کشور تایلند، استارتاپی راه اندازی یا معرفی کردهاند که ترکیبی از نمایش تلویزیونی، ورزشهای رزمی، بلاک چِین و هالیوود است. اما به راستی چگونه عناصر تشکیلات بهائیت بر صندلی هیأت مدیره یک استارتاپ گلادیاتوری و دستگاه پولشویی مینشینند و در عین حال، دم از صداقت، صلح و دوستی، محبت و ممنوعیت جدال میزنند؟!

بهائیتی که با هدف مقابله با مرجعیت شیعی و تقلید شیعیان از مراجع عظام، حکم به ممنوعیت تقلید داد، نسخهای بدتر از آن را برای پیروانش پیچید. چرا که اطاعت بیچون و چرا و در تمامی امور از تشکیلات بهائیت، آن هم افرادی که هیچ مزیتی بر دیگران ندارند، جز آنکه در انتخاباتی غیرشفاف رأی آوردهاند، نوعی تقلید مذموم و کورکورانه و باطل محسوب میشود.