اعتقاد شیخیه در خصوص انتقال روح امام عصر (عج)

  • 1395/01/30 - 23:22
از جمله عقائد باطل فرقه‌ی شیخیه، که سبب پیدایش مدعیان دروغین گشت، تصور جسمی فرا زمینی برای امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است. این فرقه معتقد بود که امام زمان در عالمی فرا زمینی زیست می‌کند و هرگاه بخواهد به این دنیا تشریف بیاورند، در افراد گوناگون ظاهر می‌گردد. این اعتقاد باعث شد تا علی‌محمد شیرازی ادعای قائمیت کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عقائد فرقه‌ی شیخیه، که سبب پیدایش مدعیان دروغین و فرقه‌های باطل شده است، مسأله‌ی انتقال روح امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در کالبد افراد گوناگون است. شیخ‌احمد احسائی معتقد است: «امام زمان (علیه‌السلام) هنگام غیبت در عالم هورقلیا است و هرگاه بخواهد به اقالیم سبعه تشریف بیاورد، صورتی از صورت‌های اهل این اقالیم را می‌پوشد و کسی او را نمی‌شناسد، جسم، زمان و مکان ایشان لطیف‌تر از عالم اجسام بوده و از عالم مثال است».[1]
در پی این نظریه، شیخیه قائل است: «روح امام دوازدهم، قابل انتقال است و اکنون از بدن یک نفر به بدن دیگری منتقل می‌شود؛ به این طریق وقتی قالب جسمانی از بین رفت، روح آن امام به جای اینکه محو شود، کالبد دیگری را برای خود انتخاب می‌کند و به این طریق زندگی‌اش را می‌گذارند و زنده است».[2]
این عقیده، که باید گوهر امام‌زمان (علیه‌السلام) در کالبد دیگری پدید آید، راه ادعای مهدی‌گری یا امام زمانی را به روی هرکس باز می‌گذاشت؛ چنان‌که برخی از شاگردان سید کاظم رشتی، مانند علی‌محمد شیرازی، معروف به باب، که جوانی بیست و چند ساله و از لحاظ روحی، مستعد بلند پروازی بود، بعد از بهره بردن از بدعت رکن رابع و ادعای شیعه‌ی کامل، که خود را نائب حضرت حجت (علیه‌السلام) نامید، به استناد همین اعتقاد شیخیه، توانست ادعای مهدویت نموده و خود را امام قائم بنامد. این افکار و عقائد باعث شد که علی‌محمد شیرازی که خود از قبل، به واسطه‌ی ریاضت‌های غیرشرعی و تشویق جاسوس روس در ایران، آمادگی روحی و روانی هر ادعایی را یافته بود، فتنه‌ی بابیت را، که بهائیت نیز از آن منشأ می‌گیرد، به وجود آورد.
اتفاقاً نویسندگان بابی مسلک نیز اعتراف نموده‌اند که رهبران فرقه‌ی شیخیه، زمینه‌ساز به وجود آمدن بابیه شده‌اند: «خلاصه به برکت آن دو باب اعظم و آن نورین القمرین و کوکبین الدریین (شیخ‌احمد احسائی و سید کاظم رشتی) نفوس بسیاری، عارف به علم توصیه و معرفت به مظاهر حق گردید و طبایع ایشان نضجی به هم رسانیده تا آن‌که قابل طلوع شمس حقیقت از مغرب ولایت (پذیرش باب) گردند».[3]

پی‌نوشت:

[1]. شیخ‌احمد احسائی، جوامع الکلم، رساله‌ی رشتیه، قسمت سوم، به اهتمام وسیع آقاعلی کرمانی، چاپ سنگی، بی‌جا: بی‌تا، ص 100.
[2]. مرتضی مدرسی چهاردهی، شیخی‌گری، بابی‌گری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع، تهران: کتاب‌فروشی فروغی، 1345 ش، ص 41.
[3]. میرزا آقاجان کاشانی، نقطة‌الکاف، با مقدمه‌ی ادوارد براون انگلیسی، چاپ لیدن، 1328 ق، 1910 م، ص 100.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام کم کم دارم نسبت به سایتتون بد بین میشم. شیخی ها میگویند (البته در این مورد با ایشان موافقم) که "برای دانستن اعتقاد هر کسی از خود او باید سوال کرد". و غیر از این هم سنگ روی سنگ بند نمیشود. احمد کسروی و میرزا اقاجان کاشی و... چکاره اند ؟

سلام سند اول که از جناب شیخ احمد احسایی آورده شده رو یک مرتبه مطالعه بفرمایید، متوجه خواهید شد که علاوه بر باطل بودن چنین ادعایی، این ادعای ایشان، سبب انفتاح باب، برای ابراز ادعای قائمیت امثال علی‌محمد شیرازی شده است.

جالب اینکه بزرگترین و جامع ترین و متقن ترین کتب در رد بابیه و بهاییت (لعنت الله علیهم)توسط علمای شیخیه نوشته شده. رد باب مرتاب صاعقه تیر شهاب و....

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.