ارتداد در مسیحیت (2)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بخش نخست مقاله، گفته شد که مسیحیت پس از رسیدن به قدرت، راه آزار و شکنجه دگراندیشان را در پیش گرفت. گروههای مسیحی هر یک خود را راست کیش میپنداشتند و دیگران را بدعتگذار و مرتد.[12] طبق کتاب مقدس،[13] کسی که مرتد شد، راه توبه برای او بسته است. مجازات بدعت و ارتداد مرگ است. توماس آکویناس (متوفی 1274 م) که یکی از بزرگترین و صاحب نفوذترین دانشمندان مسیحی است، میگوید: «کلیسای کاتولیک هزاران نفر از بدعت گذاران مسیحی را سوزاند[14] و یا گردن زد».[15] نه تنها مجازات مرتد مرگ بود؛ بلکه مجازات نگهداری کتاب مرتدان نیز مرگ بود.[16]
کلیسای مسیح در برخی از موارد، اجازۀ دفن و کفن مقتولین را نیز نمیداد. نیکولاس سوم طی فرمانی در 1280 میلادی اعلام داشت: «بدین وسیله ما عموم بدعتگذاران... را تکفیر و لعنت میکنیم... هر کسی ایشان را طبق شعایر مسیحی اجازه کفن و دفن دهد، محکوم به تکفیر خواهد شد... چنین کسی مورد بخشایش قرار نخواهد گرفت، مگر آنکه با دست خویش، اجساد به گور سپرده آن مردگان را از زیر خاک بیرون آورد و به دور افکند».[17] مسیحیان حتی به بدن بیجان بدعتگذاران نیز رحم نمیکردند و گزارش شده است بعد از 9 ماه از مرگ شخصی، قبر او را شکافتند و جنازه او را مجازات کردند.[18] مسیحیان برای پاکسازی عقاید ایمانداران، دادگاه های تفتیش عقاید راه انداختند و بدعت گذاران و مرتدین را به طرز فجیعی مجازات میکردند. تنها تورکمادا (Torquemada) رئیس یکی از دادگاههای تفتیش عقاید، 10220 نفر را به زنده سوختن در آتش محکوم کرد.[19]
خوان آنتونیو لورنت (Juan Antonio Lorente) که از منشیان محکمۀ تفتیش عقاید مادرید بوده است، مینویسد: «وقتی متهم بر اثر شکنجهها نیمه جان میشد از او درخواست اعتراف و ابراز پشیمانی میکردند، اگر متهم اعتراف میکرد و ابراز پشیمانی و توبه مینمود، در حق او لطف میکردند و قبل از انداختن در آتش خفهاش میکردند، اما اگر از اعتراف خودداری میکرد او را به عنوان مرتدی که از کردهاش پشیمان نیست زنده زنده میسوزاندند».[20]
در قرن 12، مردم آلبی در جنوب فرانسه تقاضای الغای مالکی ارضی کلیسا و بازگشت به دوران انجیلی را داشتند، یعنی دورانی که کلیسا هیچ گونه قدرت و نفوذ دنبوی نداشت و روحانیون به تبلیغ احکام انجیل اشتغال داشتند. اما کلیسای کاتولیک آنها را مرتد نامید و همه را قتل عام کرد. نائب پاپ موسوم به آرنو در جواب این سوال که آیا کودکان را نیز قتل عام کنیم، جواب داد: «آری، همه را بکشید. خدا بندگان خوب خود را بازخواهد شناخت».[21] در پاریس سه هزار پروتستان در یک شب قتل عام شدند.[22]
یکی از وحشیانهترین و سختترین شکنجهها در مورد مایکل ستلر (Michael Sattler) مؤلف اعترافنامۀ اشلایتهام اعمال شد. وی که از رهبران آناباپتیست بود، به سبب بدعت محاکمه و در 1527 اعدام شد حکمی که داوران برای وی صادر کردند چنین بود: «مایکل ستلر به جلاد سپرده شود تا او را به محل اعدام ببرد و زبانش را ببرد، آنگاه او را به گاری ببندد و با انبر تفتیده دو بار بخشهایی از بدنش را بکند، پس از اینکه او به بیرون از دروازه برده شد پنج بار دیگر به همین شیوه بدنش دریده شود پس از اینکه به دستور عمل شد او را به عنوان یک بدعت کار سوزاندند تا خاکستر شد. برادران همقطارش با شمشیر به قتل رسیدند و خواهرانش غرق شدند همچنین همسر وی نیز چند روز بعد غرق شد».[23]
در مجمع ریمز (Reims شهرکی در فرانسه) توسل به اُردئال که عبارت بود از آزمایش به وسیله سوزاندن بدن با پولاد سرخ یا سرب داغ نیز مشروع شد.[24] ایده جنگ مقدس، از دیگر برنامههای کلیسا برای گسترش مسیحیت و غلبه بر دیگر ادیان بود. متفکران مسیحی با تفسیر و تأویلهای خود از کتاب مقدس، به جنگ مقدس مشروعیت بخشیدند. جنگ مقدس به دنبال اهداف ایمانی کلیسا است و فرمان آن را پاپ صادر میکند نه حکومت. نمونه جنگهای مقدس، جنگهای صلیبی بود. جنگهای صلیبی یک رشته عملیات جنگی بودند که فرماندهان اروپایی در این دو قرن به منظور بازپسگیری فلسطین از حکومت اسلامی، راهاندازی کردند. بین مورخان علل واقعی جنگهای صلیبی مورد اختلاف است، اما بیشتر آنها مهمترین عامل سیاسی وقوع جنگهای صلیبی را ضعف و انحطاط امپراتوری رم شرقی (بیزانس) میدانند. امپراتوری برای جبران ضعف خود و بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته، سفیرانی نزد پاپ اوربان دوم فرستاد و از وی درخواست کمک کرد. پاپ نیز به دلیل اینکه خواهان افزایش نفوذ و قدرتش در اروپا بود، با این درخواست موافقت کرد.[25] طبقات و گروههای دیگر نیز به منظور کسب سرزمین جدید، ثروت و رهایی از بردگی و... در این جنگها شرکت کردند.[26]
پاپ اروبان که تصمیم گرفته بود فرمان جهاد علیه مسلمانان را صادر کند، در 15 آگوست 1095 م. در کلرمون برای 250 اسقف و 14 بطریق و 400 راهب و هزاران نجیب زاده سخنرانی کرد [27] و گفت: «ای دلاوران عزیز، آن شمشیری را که تاکنون به سینه یکدیگر فرو میبردید و در مقابل اهانتی کوچک، با برادران دینی دوئل میکردید، اکنون باید به سینه دشمن فرو برید، شما که به خاطر یک اهانت ناچیز، به روی عزیزترین دوستان خود شمشیر میکشید، وقت آن رسیده است با دشمنان حق، بجنگید و در راه خدا جهاد کنید! این جهادی که امروز باید عازم آن شوید، تنها برای فتح بیتالمقدس نیست؛ بلکه باید تمام اقلیم پر ثروت آسیا و خزائن آکنده و بیحساب آن را تصاحب نمایید. امروز باید به جانب بیتالمقدس رفته و تمام آن اراضی را از دست غاصبین گرفته و خود وارث آن شوید. اراضی بیتالمقدس و شام همانطوری که تورات تعریف نموده، سرزمین شیر و انگبین است. ای دلاوران، با این شمشیری که به جهاد مقدس میروید، خزائن آسمانها را تملک خواهید کرد، اگر در این جنگ فاتح شدید تمام کشورهای مشرق زمین، از آن شما، خواهد شد و اگر کشته شدید، به شرافتی بس بزرگ، نائل آمدهاید؛ یعنی در نقطهای شهید شدهاید که عیسی در آن شربت شهادت نوشیده است».[28]
برای آنکه مردم کاملاً آماده این جنگ شوند، فردای آن روز، پاپ فرمانی صادر نمود و ضمن آن، امتیازات ذیل را برای مجاهدان تضمین نمود:
1- عفو جمیع گناهان گذشته و آینده مجاهدان!
2- معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقات دینی!
3- مصونیت عائله و دارایی آنها تا خاتمه جنگ!
و در خاتمه نیز اضافه کرد که هرکس آنها را تحقیر نماید، بیدرنگ تکفیر خواهد شد.[29]
در زمان حمله به بیتالمقدس، یهودیان در کنیسه اصلی اجتماع کرده بودند، اما مسیحیان درهای کنیسه را بستند و یهودیان را زنده زنده سوزاندند.[30] در خصوص جنایاتی که صلیبیها در اشغال بیتالمقدس انجام دادند، میان مورخان اتفاق نظر وجود دارد. این جنایات به حدی بود که دانشمندان مسیحی نیز به نقد آن پرداختند. صلیبیها به قدری به کشتار مسلمانان پرداختند که «خون مسلمانان تا زانوان صلیبیها بالا آمد».[31] فرمانده سپاه صلیب، در گزارش خود به پاپ، چنین نوشت: «اگر میخواهید بدانید با دشمنانی که (مسلمانان) در بیتالمقدس، به دست ما افتادند، چه معامله شد، همین قدر بدانید که کسان ما در رواق سلیمان و در معبد، در لجهای از خون مسلمانان، میتاختند و خون تا زانوی مرکب، میرسید! تقریباً ده هزار مسلمان در معبد، قتلعام شد و هرکس در آنجا راه میرفت، تا بند پایش را خون میگرفت! از کفار (مسلمانان) هیچ کس جان به سلامت نبرد و حتی زن و اطفال خردسال را هم، معاف ننمودند! پس از کشتار، نوبت به غارت رسید، کسان ما چون از خونریزی سیر شدند، به خانهها ریختند و هرچه بدستشان افتاد، ضبط کردند، هرکس (چه فقیر و چه غنی) به هرجا وارد میشد آن را ملک طلق خود، میدانست، و این رسم چنان رایج بود که گوئی قانونی است که باید موبهمو رعایت شود».[32]
ویل دورانت چنین نقل میکند: «چیزهای بدیعی از هر سو به چشم میخورد، جمعی از مسلمین را سر از تن جدا ساختند، زنان را با ضرب دشنه، میکشتند، ساق پای اطفال شیرخوار را گرفته به جبر، آنها را از پستان مادرانشان جدا میساختند و به بالای دیوارها، پرتاب میکردند و یا با کوفتن آنها، بر ستونها، گردنشان را میشکستند! و در نتیجه 70000 نفر مسلمان را که در شهر مانده بودند به هلاکت رساندند! یهودیانی را که جان سالم به در برده بودند، در کنیسهای جمع کردند و همه را زنده زنده سوزاندند».[33]
این در حالی است که رفتار مسلمانان با صلیبیان کاملاً برعکس بود. جان دیون پورت مینویسد: «وقتیکه صلاحالدین، سلطان سوریه برای بار دوم، این شهر (بیتالمقدس) را پس گرفت، بعد از تسلیم شدن شهر حتی یک نفر کشته نشد و حداکثر ترحم را نسبت به اسیران مسیحی ابراز کرد».[34] صلاحالدین ضمن دستور به عدم آزار و اذیت مسیحیان، اعلام کرد غربیها هرگاه بخواهند میتوانند به زیارت اماکن مقدس خود بیایند.[35] قتل و کشتار بدعتگذاران و مرتدین ادامه پیدا کرد تا اینکه در اروپا بالاخره مسیحیان سنتی کم کم اصول تحمل و بردباری و آزادی مذهبی را قبول کردند، اما هنوز هم برخی فرقهها دیگران را تکفیر میکنند.
نتیجهگیری
ارتداد در همه ادیان محکوم است و مجازات آن در عمده ادیان مرگ است. حکم ارتداد در کتاب مقدس بسیار شدیدتر از قرآن است. طبق کتاب مقدس، شخص مرتد باید به قتل برسد و امکان توبه برای او وجود ندارد. حتی گاه باید تمام سکنه شهر و حیوانات و داراییهای آن را از بین برد. یهودیان امروزی، ارتداد را محال میدانند؛ زیرا یهودیت را یک امر قومی میشمارند که با تغییر ایمان، قومیت تغییری نمیکند. کلیسا در قرون وسطی، کوچکترین اختلاف با کلیسای رسمی را بدعت میشمرد و مجازات آن را مرگ تعیین میکرد.
در عصر حاضر مجازات ارتداد در متعصبترین جوامع مسیحی، چیزی بیش از تکفیر و طرد از جامعه دینی نیست.
پینوشت:
[12]. سلیمانی، 1384، ص 106-107.
[13]. عبرانیان 6: 4-6.
[14]. ر. ک: هانس کونگ، 1384، ص 188.
[15]. هانس کونگ، 1384، ص 220.
[16]. سلیمانی، 1384، ص 127.
[17]. ویل دورانت، ج 4، ص 1048 – 1049.
[18]. ر.ک: هانس کونگ، 1384، ص 133.
[19]. ولف، 1358، ص 126.
[20]. ولف، 1358، ص 127-128.
[21]. ولف، 1358، ص 125-126.
[22]. کونگ، 1384، ص 203.
[23]. وان ورست، 1385، ص 321.
[24]. زیبایی نژاد، 1383، ص 306.
[25]. مونتگری وات، 1373، ص 73-74؛ نوذری، 1387، ص 161.
[26]. ر.ک: عاشور، 1373، ص 104-105.
[27]. العروسی المطوی،1982، ص 48.
[28]. وست، 1339، ج 1، ص 76؛ ماله و ایزاک، 1362، ج 2، ص 251؛ ویل دورانت، 1365، ج 13، ص 7.
[29]. همان.
[30]. معلوف، 1369، ص 5.
[31]. رنسیمان، 1357، ص 116.
[32]. ماله و ایزاک، 1362، ج 2، ص 257.
[33]. ویل دورانت، 1365، ج 13، ص 15.
[34]. دیون پورت، 1344، ص 139.
[35]. ر.ک: رنسیمان، 1357، ص 276-280.
کتابنامه
ا.گریدی، جوان، (1377)، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه.
ماله، آلبر و ایزاک، ژول، (1362)، تاریخ قرون وسطی یا جنگ صدساله، ترجمه عبدالحسین هژیر، تهران.
وست، آنتونی، (1339)، جنگهای صلیبی، ترجمه داریوش همایون، تهران، نیل؛ فرانکلین.
بی.ناس، جان، (1372)، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حكمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم.
دیون پورت، جان، (1344)، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی، تهران، مرکز مطبوعاتی دار التبلیغ اسلامی.
دورانت، ویل، (1365)، تاریخ تمدن، ترجمه جمعی از مترجمان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
رنسیمان، استیون، (1357)، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمه زهرا مهشاد محیط طباطبایی، تهران، حسینیه ارشاد.
سلیمانی، عبدالرحیم، (1382)، یهودیت، قم، آیات عشق، چاپ دوم.
العروسی المطوی، محمد، (1982)، الحروب الصلیبیة فی المشرق والمغرب، بیروت، دارالمغرب.
هاکس، جیمز، (1377)، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر.
کونگ، هانس، (1384)، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
وان ورست، رابرت، (1385)، مسيحيت از لابلاي متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول زاده، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
زیبائی نژاد، محمد رضا، (1383)، مسيحيت شناسي مقايسهاي، سروش.
معلوف، امین، (1369)، جنگهای صلیبی از نگاه شرقیان، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز.
مونتگری وات، ویلیام، (1373)، برخورد آراء مسلمانان و مسیحیان، ترجمه محمد حسین آریا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
میرمحمدی، معصومه سادات، «مشروعیت جنگهای صلیبی از دیدگاه روحانیان مسیحی و مقایسه آن با ماهیت جهاد مسلمانان در برابر صلیبیها» (بهار 1390)، فصلنامه معرفت ادیان، شماره 6، ص 89-116.
نوذری، عزت الله، (1387)، اروپا در قرون وسطی، شیراز، نوید شیراز.
هیکل، محمدحسین، (1977)، الحکومة الاسلامیه، قاهره، دارالمعارف.
ولف، کری، (1358)، درباره مفهوم انجیلها، ترجمه محمد قاضی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
عاشور، فاید حماد محمد، (1373)، جهاد مسلمانان در جنگهای صلیبی، ترجمه عباس عرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
افزودن نظر جدید