اسناد

از بُریده نقل شده که هنگامیکه پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) امیری را به جنگ میفرستاد، به او سفارش میکرد «با کسانیکه به خدا کفر میورزند، نبرد کنید ولی افراط نکنید، حیلهگری نکنید، و هیچ بچهای را نکشید و هنگامیکه با دشمن مشرک برخورد کردید، آنان را به سه خصلت دعوت کنید» و همچنین به سپاه ا

با هر کسی نباید قتال کرد، ازجمله کسانیکه قصد جنگ ندارند و بیدفاع هستند، مانند زنان و پیران و کودکان.
التحریر والتنویر، ابن عاشور، ج2، ص200.
مقاله: «کشتن زنان و کودکان توسط طالبان، خلاف سنت پیامبر و صحابه»

ابوزرعه میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حالی از دنیا رفت که صد و چهارده هزار صحابی داشت.
الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع، خطیب بغدادی، ج2، ص293.
مقاله: «تعریف صحابی از نظر شیعه و سنی»

احمد بن حنبل در مورد صحابه معتقد است: اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تمام کسانی هستند که یک ماه، یک روز و یا حتی یک ساعت، همراه حضرت بوده و یا ایشان را دیده باشند.
شرح اصول اعتقاد اهل السنة والجماعة، لالکایی، ج1، ص262.

ابويوسف فسوی، یکی از علمای متقدم اهل سنت، در كتاب المعرفة والتاريخ با روایتی که تمام راویان آن ثقه و سند آن صحیح است، نقل میکند: امیرالمومنین علی (علیهالسلام) قرآن را بالای سر خود میگرفتند و به مقام این کتاب آسمانی پناه میبردند. او مینویسد:

دکتر سید صبیح، در خطای بیست و هشتم نسبت به ابن تیمیه میگوید: آیا افکار ابن تیمیه، افرادی را بار میآورد که به اهل بیت، احترام بگذارند و حرمت پیامبر را در میان خودشان پاس بدارند؟! یا نسلهای سنگدلی را پرورش میدهد که حتی حرمت پیامبر در مورد خاندانش برای آنها اهمیت ندارد؟

دکترسید صبیح: «من گفتار بدعتگذاران این دوره را بسیار بررسی کردم و دریافتم که آنها بیشتر به سخنان ابنتیمیه استدلال میکنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ همیشه خواندن خاطرات کسانیکه یک شبه مسیر زندگیشان عوض میشود و از بیراهه به راه درست میرسند، جذاب و آموزنده است. برخی تصمیمهای یک شبه و تغییر و تحولهای لحظهای، دنیای آدمی را آباد میکند و برخی برعکس؛ از دنیا میگذری و به دنیای بعدی میرسید.

نجم الدین طوفی، فقیه حنبلی مذهب و از شاگردان ابنتیمیه در کتاب شرح اربعین نووی با اقرار به منع کتابت و نقل حدیث به دلایل واهی از سوی عمر بن خطاب، در اینباره مینویسد:

سيد مرتضی درباره همکاری امیرالمؤمنین و خلفا میفرمايد: ادعای كمك و همكاری امیرالمؤمنین با خليفه اول، اگر منظور، راهنمایی ابوبكر بر جنگ با اهل ردّه باشد، صرف ادعا است و صحیح نیست، و اگر مقصود ارشاد در احكام الهی باشد، اين امر بر عالم به مسائل دين واجب است و بايد طبق وظيفه، انجام میداد، و از اين م

ترمذی در سنن خود که یکی از معتبرترین کتب اهلسنت است، درباره افتراق امت مینویسد:

اهتمام عمر به منع حدیث و روایت از پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) به زمان حیات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برمیگردد؛ هنگامیکه حضرت در بستر بیماری بودند و عمر مانع کتابت وصیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شد. بخاری در صحیح خود به منع کتابت وصیت اشاره میکند و مینویسد:

محمد بن اسماعیل بخاری در کتاب صحیح، جریان نزاع و درگیری شدید فیزیکی مابین عمر بن خطاب و سعد بن عباده را در سقیفه بیان میکند و مینویسد:

نقشبندی سخن علمای اهل سنت، بر مشروعیت طلب و درخواست از اموات را نقل میکند؛ بهعنوان نمونه، از سبکی نقل کرده است: توسل، استغاثه و شفاعت طلبی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امری نیکوست که هیچیک از سلف و خلف آن را انکار نکرده است، تا اینکه ابن تیمیه آمد و مشروعیت این امور را منکر شد و از راه را