انحرافات، بدعتها
مِطلاق بودن امام حسن(ع) یکی از شبهات تاریخی است که همواره پیرامون شخصیت این امام عزیز مطرح بوده است؛ در صورتی که با کنکاش منابع تاریخی، این مسئله آشکار میشود که عباسیان برای مقابله با قیامهای سادات حسنی، این روایات را جعل کردهاند.
سید مصطفی آزمایش، ترویج مسجد جمکران را از جانب جمهوری اسلامی ایران، بت تراشی و مصداق شرک میداند، این در حالیست که ایشان همچون وهابیها بدون هیچ گونه دلیلی معتبری از متون دینی، شیعیان را متهم به شرک میکند ولی ترویج این مکانها هیچ گونه منافاتی با متون دینی ندارد.
سید مصطفی آزمایش در راستای سیاست دشمنان شیعه با مراسم معنوی راهپیمایی اربعین به مخالفت پرداخته و آن را مخالف آموزههای قرآنی میداند؛ این درحالیست که این سنت برگرفته از روایاتی است که در منایع متقدم حدیثی شیعه، در میان جامعه شیعی رواج داشته است.
سلطان حسین تابنده اعتقاد داشت که در سال 61 ق، مردم مکه با امام حسین(ع) بیعت کردهاند، در صورتی که مردم مکه به خاطر کینههایی که از امیرالمؤمنین(ع) به دل داشتند جز عده کمی کسی به خدمت حضرت نرسیده است. لذا اندیشهی سلطان حسین تابنده با واقعیتهای تاریخی ناسازگار است.
رضا علیشاه در کتاب تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا مطالب نادرستی از مقاتل غیرمعتبر همچون مقتل منسوب به ابومِخنَف و مقتل نورالعین فی مشهد الحسین نقل کرده است؛ در صورتی که این دو مقتل از حیث اعتبار، ارزش بسیار پایینی داشته و مملو از مطالب جعلی میباشند.
سلطان حسین تابنده در کتاب تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، قائل شده که امام حسین(ع) به خاطر شرائط اضطراری، حج تمتع خویش را به عُمره مفرده تبدیل کرده و از مکه خارج شد؛ اما این کلام او بر خلاف روایات شیعی است که بیان میکنند که امام حسین (ع) از ابتدا قصد عُمره مفرده داشته است.
مولوی برای بیان نکات اخلاقی در مثنوی از بعضی روایات جعلی استفاده کرده است، یکی از این موارد، روایت «هرکس پایان ماه صفر را به من بشارت بدهد، بشارت من او را به بهشت بشارت میدهم» است؛ این روایت در هیچ کدام از منابع حدیثی شیعه و سنی نیامده و این روایت نشاندهنده اعتقاد او به مذهب اهلسنت است.
غزالی صوفی متعصب، به این خاطر که جسارتی به صحابی نشود، مقتل خوانی امام حسین(ع) را حرام میدانست؛ این درحالیست که سخن او با سیره رسولخدا(ص) معارض است، زیرا ایشان در موارد مختلفی، خبر از شهادت امام حسین(ع) دادهاند.
عاشورا از منظر اهلبیت(ع) فقط دارای بُعد حزن بوده و کسانی که برای عاشورا بُعد شادی قائل شدهاند، بدون شک در اشتباه بوده و خلاف روایات معصومین(ع) نظر دادهاند، به این خاطر که معصومین(ع) روز عاشورا را روز مصیبت اهل زمین و آسمان دانستهاند.
محمداسماعیل صلاحی، در مورد ودایع امامت و نقش حضرت زینب(س) در انتقال آنها به امام سجاد(ع)، مطالبی بیان کرده که با مباحث حدیثی و اعتقادی شیعه ناسازگار است و این مطالب نشان از جهل او به علوم دینی دارد.
سلطان حسین تابنده، علت بدعتگذاری معاویه برای سَبّ امیرالمؤمنین(ع) را عکسالعمل او در مقابل سَبّی میداند که حضرت (ع) نسبت به معاویه و یارانش داشته، درصورتی که امیرالمؤمنین(ع) هیچ گاه آنها را سَب نکرده است.
متصوفه سلوک الی الله را دارای مراحلی دانسته و به سه مرحله شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کردهاند. آنها در کتابهایشان برای اعتبار بخشی از این ادعاها، روایتی از پیامبر(ص) نقل کردهاند که این روایت، به صورت مُرسَل نقل شده و این امر باعث میشود
نتوان به آن استناد کرد.
عبدالقادر گیلانی به عنوان یکی از بزرگان صوفیه، شادی را در روز عاشورا تجویز میکند، در صورتی که این توصیهها بر خلاف دستورات اهلبیت(ع) است که روز عاشورا را روز عزا دانستهاند و رغبت به اشک ریختن بر امام حسین(ع) دارند.
متصوفه در راستای فرهنگ اُموی، روایات جعلی را در مورد فضیلتتراشی برای روز عاشورا نقل کردهاند، تا عاشورا را روز مبارکی جلوه دهند؛ درصورتی که این گونه روایات جعلی، با روایات اهل بیت(ع) معارض است.