انحرافات، بدعتها
اهلسنت طبق روایات کتابهای خود به حضرات معصومین علیهالسلام ارادت و محبّت دارند؛ بهگونهای که بعضی از محققین به آنها عنوان سنیهای دوازده امامی داده، اما این مسئله هیچگاه باعث نمیشود که این گونه افراد را جزء شیعیان به حساب آورد.
مبانی فقهی یکی از مهمترین شاخصههای تشخیصی است که می توان براساس آن، مذهب بزرگان صوفیه را بررسی کرده و نشان داد که بیشتر آنها از حیث فقهی، تابع فقه اهلسنت بودهاند؛ به همین خاطر نمیتوان آنها را جزء شیعیان به حساب آورد.
دراویش گنابادی، طبق دستور نورعلی تابنده فقط با دراویش گنابادی مصافحه میکنند، این درحالی است که مصافحه طبق روایات حضرات معصومین علیهمالسلام، دستور عمومی برای تحیت تمام مسلمانان و مؤمنین با یکدیگر میباشد.
احمد افلاکی در کتاب مناقبالعارفین، کرامات و فضائلی غالیانه در مورد جلالالدین محمد بلخی نوشته است که از آن جمله میتوان به اجازه گرفتن حضرت عزرائیل از مولوی برای قبض روحش اشاره کرد. این درحالی است که طبق روایات، حضرت عزرائیل فقط از رسولخدا صلیاللهعلیهوآله برای قبض روح اجازه گرفته است.
علیتابنده، توحید را فقط زیر بنای اسلام دانسته ولی طبق آیات الهی، توحید زیربنای تمام ادیان ابراهیمی بوده و فقط این ادیان در شریعت(|احکام، اخلاق و قوانین جزائی) با یکدیگر اختلاف دارند.
«روزبهان بقلی»، در کتاب تفسیری خویش، برای آیه «اکمال»، شأن نزولهای متعددی بیان کرده، ولی هیچ گونه اشارهای به نزول این آیه در روز غدیر نکرده است؛ این در حالی است که حضرات معصومین علیهمالسلام، این آیه را مختص روز غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام دانستهاند.
محمدعلی حکیم، به خاطر دلبستگی به فلکیات قدیم، منکر پیشرفت علمی بشر در زمینه فضانوردی بود؛ در حالی که بطلان فلکیات قدیم امروز ثابت شده است.
«محمدعلی حکیم»، دارای روحیه صلح کل بوده و به این خاطر، دیگر سلسلههای صوفیه، همچون سلسله سلطانعلیشاهی را حق دانسته و «ملا سلطان» را واصل به طور چهارم قلب میداند؛ درحالی که «ملاسلطان»، غیر از سلسله خویش را حق نمیدانست و کسانی را که با غیر از او بیعت میکنند را کافر دانسته است؛ پس از منظر «ملا سلطان» اقطاب ذهبیه، همچون کفار هستند.
«نورعلی تابنده»، بارها در مباحث فقهی، اظهارنظر اشتباه کرده است، در حالی که اقطاب صوفیه اعتقاد دارند «اقطاب» باید در مباحث طریقتی اظهارنظر کرده و در امور شریعت دخالت نکنند؛ پس «نورعلی تابنده»، خلاف مبانی خود عمل کرده است.
گذاشتن سبیل یکی از اشترکاتی است که بین اهل حق و دراویش گنابادی وجود داشته و این عمل را به فعل امام علی (ع) مستند کردهاند؛ درحالی که داستانهای مورد استناد آنها، در منایع معتبر و متقدم حدیثی وجود ندارد و به دروغ، این عمل را به امام علی (ع) انتساب میدهند.
«ابنعربی»، عدالت صحابه را که یکی از مهمترین آموزههای اهلسنت است، در کتاب «الفتوحات المکیه» خویش پذیرفته است؛ این در حالی است که وقایع تاریخی، معارض با چنین آموزهای است.
گرایش مذهبی «ابنعربی»، یکی از مسائلی است که مورد اختلاف بین محققین بوده، ولی قرائن بسیاری بر این وجود دارد که او دارای گرایشات اهلسنت بود؛ از آن جمله میتوان به استناد وی به فعل معاویه در مسائل فقهی، اشاره کرد.
«شبلی» یکی از بزرگان متصوفه است که طبق منابع متصوفه، فقیه سنی مذهبی است که در شیوه سلوکی خویش، دارای اعمالی است که با تعالیم مکتب معصومین (ع)، ناسازگار است.
«ابنعربی»، در کتاب «الفتوحات» خویش همچون اهلسنت، قائل به عدالت صحابه شده؛ در حالی که آموزه عدالت صحابه، با آیات قرآن کریم معارض بوده و به این خاطر، شیعیان هیچ گاه ملتزم به چنین تفکری نشدهاند.