انحرافات، بدعتها
«ابنعربی» در کتاب «فتوحات» خویش، طبق مکاشفهای که از گروهی به نام «رجبیون» نقل کرده، اینچنین برداشت میشود که شیعیان را باطناًَ خوک دانسته؛ در حالی که اینچنین قضاوتهایی، با مکتب اهلبیت (ع) سنخیت ندارد.
منجیباوری، یکی از اصول همگانی در ادیان الهی و غیرالهی است؛ اما نباید این تصور اشتباه را در ذهن ایجاد کرد که ماهیت و حقیقت منجی مطرحشده در ادیان، یکسان بوده و همه ادیان فقط در نام منجی با یکدیگر اختلاف دارند، بلکه ویژگیهای منجی در ادیان نیز با یکدیگر متفاوت است.
فرقه صوفیه ذهبیه، قائل هستند که تمام اقطاب سلسله آنها شیعه بوده، در حالی که قرائن زیادی وجود دارد که بعضی از اقطاب آنها همچون احمد غزالی، قطعاً گرایشات اهلسنت داشته است.
حضرات معصومین(ع)، بسیار به کسب علم و نوشتن علوم توصیه کردهاند؛ این در حالی است که متصوفه، به بهانههای مختلف، از کسب علم گریزان بوده و حتی عالمانی که جذب تصوف میشدهاند، بعد از مدتی کتابهای خود را از بین میبردند.
«نورعلی تابنده»، با انکار تنشهای شدید بین خاندان رسالت و غاصبان خلافت، تلاش کرده همسو با اندیشههای اهلسنت، حوادث بعد از وفات رسولخدا(ص) را تحریف کند.
بدلسازی، یکی از شگردهای مبارزاتی جریان باطل در مقابل جریان حق بوده، صوفیه با استفاده از این شیوه و بدل سازی چهرههایی با عنوان زنان عارفه و عدم نقل روایاتی که حاوی جایگاه عرفانی حضرت زهرا(س) است؛ باعث مهجور شدن جنبه عرفانی این بانوی با عظمت شدهاند.
محمداسماعیل صلاحی، مدعی قطبیت دراویش گنابادی، روز کریسمس را بهعنوان روز میلاد حضرت عیسی (ع) به مسیحیان تبریک گفته است، در حالی که این روز، طبق منابع اسلامی و مسیحیت، روز میلاد حضرت عیسی (ع) نیست.
نورعلی تابنده، برای توجیه دستبوسی که صوفیان به هنگام دیدن رفقای درویش خویش انجام میدهند، به بوسیدن دست حضرت زهرا (س) توسط رسول خدا (ص)، استشهاد کرده؛ در حالی که علت انجام این عمل، توسط رسول خدا (ص) اشتیاق ایشان به بهشت بوده و هیچ ارتباطی با رابطه مرید و مرادی ندارد.
نورعلی تابنده تلاش داشته رابطه حضرت زهرا(س) و خلفا را مسالمتآمیز نشان دهد، این درحالی است که کتابهای تاریخی، گواه ظلمهای متعدد خلفا به خاندان رسالت، مخصوصاً حضرت زهرا(س) است.
معرفت الهی، راهی برای رسیدن به عبودیت و بندگی است، تبعیت از معصومین(ع) از منظر معارف دینی، راه رسیدن به معرفت صحیح است و تبعیت اقطاب، راهی به معرفت الهی نخواهد بود.
یکی از بدعتهای صوفیه این است که برای تشرف مرید به فقر و درویشی، غسل پنجگانهای اختراع کرده، تا شخص با انجام آنها به درویشی پذیرفته شود؛ این در حالیست که این گونه مراسمها در آداب اسلامی جایگاهی نداشته و هیچ گونه مستند شرعی ندارد.<د/p>
نورعلی تابنده، در ضمن بیان مکاشفهی یکی از مریدان خویش مدعی شده که ارواح اقطاب گنابادی بر بالین محتضر، حضور پیدا کردهاند؛ در صورتی که طبق روایات معصومین(ع)، این ویژگی مختص معصومین(ع) است و هیچ شخص دیگر در این امر، با آنها شراکت ندارد.
محمداسماعیل صلاحی قطب خودخوانده دراویش گنابادی، معجزه را یکی از راههای تشخیص قطب زمان دانسته؛ این در حالیست که طبق روایات معصومین(ع)، این راه مخصوص تشخیص انبیا و امامان معصوم(ع) است.
نورعلی تابنده برای نشان دادن اهمیت قصاص در اسلام به داستان «سوادة بن قیس» اشاره کرده است؛ در حالی که این داستان علاوه بر ضعف سندی که دارد، از حیث مضمون نیز معارض مبانی شیعه در باب قصاص و دیه است؛ به همین خاطر نمیتوان این جریان تاریخی را پذیرفت .