کسب معرفت الهی، از طریق امام معصوم(ع) یا قطب دراویش گنابادی

  • 1402/09/04 - 07:13

معرفت الهی، راهی برای رسیدن به عبودیت و بندگی است، تبعیت از معصومین(ع) از منظر معارف دینی، راه رسیدن به معرفت صحیح است و تبعیت اقطاب، راهی به معرفت الهی نخواهد بود.

معرفت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبادت الهی در آیات قرآن کریم به عنوان اصلی‌ترین هدف خلقت مطرح شده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛[1] «و جن و انس را نیافریدم، جز برای آنکه مرا بپرستند». راه رسیدن به عبودیت الهی، از شناخت او کسب می‌شود و شناخت خداوند از طریق امام معصوم علیه‌السلام حاصل خواهد شد؛ همان‌گونه که از امام حسین علیه‌السلام نقل شده «اصحاب من! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند. وقتی شناختند او را می‌پرستند. وقتی او را پرستیدند، از پرستش دیگران دست می‌کشند. مردی عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدایت! معنی معرفت خدا چیست؟» حضرت فرمود: «برای اهل هر زمانی، معرفت و شناخت امام‌زمان خودشان است که اطاعتش بر آنها واجب است».[2]

بزرگان صوفیه مدعی هستند که راه شناخت خداوند متعال از طریق آنها حاصل می‌شود؛ به این خاطر است که «محمد اسماعیل صلاحی» (مدعی قطبیت دراویش گنابادی)، در کانال تلگرامی خود، راهکارهای تشخیص اقطاب را طبق کلام «نورعلیشاه ثانی» بیان داشته که بیشتر آنها عیناً همان راه‌های تشخیص امام معصوم علیه‌السلام است و حصول معرفت الهی را مبتنی بر تبعیت اقطاب دانسته و می‌نویسد: «در کتاب سلطان فلک سعادت، تألیف حضرت آقای حاج ملاعلی گنابادی، نورعلی شاه ثانی، حدود دوازده راه در شناخت قطب حقیقی بیان شده و ما به بررسی آنها خواهیم پرداخت: دارا بودن نصّ صریح از قطب قبل، خبر سابقین بر او، حصول معرفةاللّٰه از متابعت امر او، ... صدور خرق عادت از او (و داشتن کرامت) و ...».[3]

«صلاحی» در متن خویش مدعی است که از تبعیت اقطاب برای مریدان، معرفت الهی ایجاد می‌شود؛ در حالی که تنها راه عرفان و خداشناسی حقیقی، همان راه اهل‌بیت علیهم‌السلام است؛ زیرا مدّعیان خداشناسی، زیاد هستند و هر کدام با ادّعای آشنایی با خدا از طریق خویش، خبر داده‌اند؛ امّا تنها راه مطمئنِ خداشناسی، راه معلّمان برگزیده خداست که از هرگونه گناه و خطایی، مصون‌اند.

«برید عجلی» از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند: «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ، وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ، وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی، وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالی»؛[4] «فقط به وسیله ما، خدا پرستش شد و فقط به وسیله ما خدا شناخته شد و فقط به وسیله ما خدای تبارک‌وتعالی را یگانه شناختند و محمد پرده‌دار خدای تبارک‌وتعالی است (تا واسطه میان او و مخلوقش باشد)».

باید توجه داشت که طبق قاعده‌های ادبی، عبارت «بِنَا عُرِفَ اللَّهُ» در روایت، بیانگر انحصار راه‌های شناخت خدا به مسیرهایی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام به سمت آن‌ها ارشاد می‌کنند و افراط و تفریط باعث گمراهی خواهد شد، به این خاطر، «زُراره»  در روایتی از امام صادق علیه‌السلام راه معرفت الهی را معرفت امام دانسته و می‌فرماید: «خدایا! خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نشناسم. خدایا! تو پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من حجت تو را نشناسم. خدایا! حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از طریق دینم گمراه می‌شوم».[5]

در نتیجه با توجه به روایات معصومین علیهم‌السلام، فقط پیروی از آنها، ما را به شناخت صحیح الهی خواهد رساند، درحالی که اقطاب دراویش، شرط رسیدن به معرفت الهی را تبعیت از خویش می‌دانند. پیشنهاد آنان به سالکان، برای رسیدن به معرفت الهی، از جایی غیر از این هدف سر در خواهد آورد و در اینجاست که شعر جناب سعدی مصداق پیدا می‌کند:

‌«ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی!           کاین ره که تو می‌روی، به ترکستان است».[6]

پی‌نوشت:
[1]. سوره ذاریات، آیه ۵۶.
[2]. ابن بابویه، محمد بن علی، علل‌الشرائع، کتاب‌فروشی داوری، قم، اول، 1385ش، ج۱، ص۹.
[3]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی، ۱۶ آبان ۱۴۰۰.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالحدیث، قم، اول، ق ۱۴۲۹، ج۱، ص۳۵۵.
[5]. همان، ج‏۲، ص۱۴۹.
[6].  سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت شمارهٔ ۶.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.