فضائل امام هادی (ع) در کتب فریقین
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با توجه به فرا رسیدن سالروز شهادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام هادی (علیهالسلام) لازم دانستیم قطرهای از فضائل اخلاقی این امام شهید را بیان کنیم:
امام هادی (علیهالسلام) نمونهای از انسان کامل و مجموعه سترگی از اخلاق اسلامی بود؛ ابن شهر آشوب در این باره مینویسد: «امام هادی (علیهالسلام) خوشخوترین و راستگوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک میدید، خوش برخوردترین انسانها را دیده بود و اگر آوازهاش را از دور میشنید، وصف کاملترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا میگرفت و هرگاه اراده گفتار میکردی، بزرگی و بزرگواریش بر تو پرده در میانداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراثدار جانشینی و خلافت بود و شاخساری دلنواز از درخت پربرگ و بار نبوت و میوه سرسبد درخت رسالت.»[1]
امام در تمام زمینههای فردی، اعم از ظاهری و اخلاقی، زبانزد همگان بود. ابن صباغ مالکی در این راستا مینگارد: «فضیلت ابوالحسن، علی بن محمد الهادی (علیهالسلام) بر زمین پرده گسترده و رشتههایش را به ستارههای آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتی نیست که به او پایان نیابد و هیچ عظمتی نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایی بزرگ نمینماید، مگر آنکه گواه ارزش آن در وی آشکار است. او شایسته، برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است؛ ... هر کار نیکی با وجود او رونق یافته، او از نظر شکوه، آرامش، پاکی و پاکیزگی بر اساس روش نبوی و خلق نیکوی علوی آراسته شده که هیچ فردی از آفریدگان خدا به سان او نیست و به او نمیرسد و امید رسیدن به او را هم ندارد.»[2]
از دیگر ویژگیهای برجسته اخلاقی امام هادی (علیهالسلام) ساده زیستی و دوری از دنیا بود. در این زمینه نیز آمده است: «از دنیا چیزی در بساط زندگی نداشت. بندهای وارسته از دنیا بود. در آن شبی که به خانهاش هجوم آوردند، او را تنها یافتند با پشمینهای که همیشه بر تن داشت و خانه ای که در آن هیچ اسباب و اثاثیه چشمگیری دیده نمیشد. کف خانهاش خاک پوش بود و بر سجاده حصیری خود نشسته، کلاهی پشمین بر سر گذاشته و با پروردگارش مشغول نیایش بود.»[3]
پینوشت:
1. مناقب آل ابی طالب، ابوجعفر محمد بن علی ابن شهر آشوب سروی مازندرانی، ج4، ص401، بیروت، دار الاضواء، بیتا.
2. الفصول المهمة فی معرفة الائمة، ابن صباغ مالکی، ج2، ص268، بیروت، دارالاضواء.
3. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج1، ص502، تهران، مکتبة الصدوق، 1381.
بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج50، ص211.
افزودن نظر جدید