انحرافات، بدعتها

امام زمان(عج) دارای دو غیبت صغری و کبری بوده است. ایشان در غیبت صغری توسط چهار نائب خاص، با مردم در ارتباط بودند. با آغاز غیبت کبری، باب نیابت خاصه بسته شد و طبق توقیع سَمری، هرکس ادعای نیابت کرد، باید تکذیب شود. سلسله دراویش گنابادی، قائل به نیابت خاصه «جُنید بغدادی» از امام زمان (عج) هستند، در صورتی که این ادعا، به دلیل وجود توقیع سمری باطل است.

حافظ الکتب، ریاضاتی از وحیدالاولیاء نقل کرده که خلاف شریعت مقدس است و نمیتوان آن را به عنوان سلوک اسلامی معرفی کرد. ریاضات غیرشرعی این قطب فرقه ذهبی، آسیبهای جسمانی برای او ایجاد کرده که طبق گزارش مریدانش، تا اواخر عمر دارای بیماریهای جسمانی بوده است.

نورعلی تابنده، در ضمن سخنان خویش، کلام مشهور «اَلْعِلْمُ عِلمٰانِ عِلْمُ الْاَدیٰانِ و عِلْمُ الاَبْدٰانِ» را به بزرگان منتسب دانسته؛ با اندک تأملی مشخص میشود این کلام اولینبار از شافعی نقل شده که در طی گذشت زمان، آن را به امام معصوم(ع) نسبت دادهاند؛ در حالی که طبق مبانی حدیثی، این انتساب نادرست است.

مولوی در مثنوی، کلام «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را به رسولخدا (ص) نسبت داده، ولی با بررسی منابع معتبر حدیثی شیعه و اهلسنت مشخص میشود که چنین روایتی نقل نشده و منابع اولیه این انتساب، کتابهای متصوفه است؛ به این خاطر نمیتوان این کلام را به معصومین(ع) نسبت داد.

عطار نیشابوری، در کتاب تذکرة الأولیاء برای بزرگان صوفیه ریاضتهایی مثل روزه وصال داشتن اویس قرنی نقل کرده؛ در صورتی که این گونه ریاضتها با دستورات مکتب اهلبیت(ع) معارض است؛ به این خاطر نمیتوان اینگونه ریاضتها را به عنوان عرفان اسلامی ترویج کرد.

نورعلی تابنده، به استعمال کلمه تقلید اعتراض کرده، در صورتی که این لفظ به وسیله اهلبیت(ع) به کار رفته است.

مولوی در مثنوی، فضیلتی را به عایشه نسبت میدهد که در منابع اهل سنت، این فضیلت برای حضرت فاطمه(س) نقل شده است؛ از اینرو، این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چرا مولوی این فضیلت حضرت فاطمه(س) را برای عایشه نقل کرده است؟

عُمان سامانی گرایشات صوفیانه داشت و کتاب گنجیةالاسرار او نیز بر اساس همین گرایشات سروده شده است؛ با نگاهی به این کتاب، به اشکالات متعدد اعتقادی و تاریخی او پی میبریم.

بدعت صورت فکریه در ذهبیه، تصور صورت امام معصوم(ع) در عبادات است؛ این دستور خلاف مبانی فقهی و اعتقادی مکتب اهلبیت(ع) است.

انشعابات و تفرقههای به وجود آمده در بین سلسلههای مختلف صوفیه باعث ایجاد بیاعتباری این سلسلهها شده است. فرقه ذهبیه نیز از این امر مستثنا نبوده و در زمانهای متعدد، دچار این انشعابها شده و به این خاطر، به این سلسله، اغتشاشیه اطلاق میشود.

عمان سامانی در دیوانش، دامادی حضرت قاسم(ع) را به نظم در آورده است؛ اما این داستان اولین بار در کتاب بسیار ضعیف روضةالشهداء نقل شده است و به این خاطر نمیتوان قائل به صحت این داستان شد. محققین عاشورایی نیز درستی چنین داستانی را مورد تردید دانستهاند.

سید مصطفی آزمایش با تبعیت از اندیشه اهل سنت در مورد ملاک مشروعیت حاکم اسلامی، مقبولیت مردمی حاکم را ملاک مشروعیت او دانسته؛ در صورتی که طبق مبانی قرآنی و سیره معصومین(ع) ملاک مشروعیت حاکم، تعیین و نصب الهی اوست و مقبولیت، شرط اعمال این حاکمیت در جامعه است.

مولوی در کتاب مثنوی، گاهی اوقات برای بیان مطالب اخلاقی، به روایات جعلی تمسک کرده است؛ یکی از این روایات جعلی، کلام «کلمینی یا حمیراء: با من سخن بگو ای حمیرا» است که از رسولخدا(ص) نقل میکند؛ در حالی که علمای شیعه و اهلسنت قائل به جعلی بودن این کلام شدهاند.

مِطلاق بودن امام حسن(ع) یکی از شبهات تاریخی است که همواره پیرامون شخصیت این امام عزیز مطرح بوده است؛ در صورتی که با کنکاش منابع تاریخی، این مسئله آشکار میشود که عباسیان برای مقابله با قیامهای سادات حسنی، این روایات را جعل کردهاند.