اشتباهات علمی نورعلی تابنده/حکم سرقت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سرقت از قدیمیترین جرایم بشری است که در جوامع مختلف به شیوههای گوناگون دیده میشود، به این خاطر در هر جامعهای برای مبارزه با آن، مجازاتهایی مشخص شده است. خداوند متعال برای حفظ امنیت جامعه، در قرآن کریم حکم کلی مجازات سارقان را مشخص کرده و در این رابطه میفرمایند: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛ [1] «و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کردهاند، دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید، و خداوند توانا و حکیم است». آیه قرآن فقط در مقام بیان مجازات کلی سارق بوده؛ ولی برای فهمیدن جزئیات آن باید به احادیث حضرات معصومین علیهمالسلام رجوع کرده تا فهم دقیقی از آیه قرآن به دست بیاید.
نورعلی تابنده (مجذوب علیشاه، قطب سابق دراویش سلطانعلیشاهی و دارنده دکترای حقوق)، در ضمن سخنرانی خویش، داستانی از جنید بغدادی یکی از بزرگان متصوفه بیان کرده و درضمن آن داستان، حکم قصاص را به صورت نادرست برای مریدانش بازگو کرده بود: «گویند جنید میرفت به گردش یا صحبت با عدّهای از مریدان. دید در درختی یک جنازهای آویزان است، بالایش اسمش را نوشته این چنین است، به جرم دزدی این کار را کردند. جرم دزدی به دار زدن نیست حکم شرعیش. دفعهی اوّل یکبند انگشت بعد دو بندانگشت، هر مرتبه هم نصیحت کنند قبول نکرد و اینها مرتبهی چهارم، آن هم سرقت شدید باشد، نه اینکه مثلاً یک دفتر یا قلمی چیزی را بردارد. این دفعهی چهارم اعدام میکنند به اصطلاح به دار میزنند، خیلی شدید معلوم میشود دزدی است. میگویند جنید بر پایش بوسه داد، خیلی عجیب است، تا اینجا قصهاش خیلی عجیب است. جنید رفت پای یک چنین دزدی را بوسید. گفت که با این ثبات قدمی که داشتی، در راه دزدی ثبات قدم داشتی، شاید خداوند به تو رحم کند و این ثبات قدمت را به حساب بگذارد. این را خیلیها ایراد گرفتند. از این ایرادها خیلی میگیرند و اگر بخوانید شما هم ایراد میگیرید در دلتان. میگویند آقا چطوری از دزد تجلیل کنیم؟ از دزد تجلیل نمیکنند، از ثبات قدم تجلیل میکنند». [2]
نورعلی تابنده در این سخنان، به اشتباه حد سرقت در مرتبه اول و دوم بریدن بندانگشت دانسته، این در حالی است که سخن او معارض با روایات حضرات معصومین علیهمالسلام و دین مبین اسلام و فتوای مراجع تقلید است. مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ از امام باقر علیهالسلام نحوه قضاوت امیرالمؤمنین علیهالسلام را در مورد حد و مجازات سارق نقل کرده که: «قَضَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی السَّارِقِ إِذَا سَرَقَ قَطَعْتُ یَمِینَهُ وَ إِذَا سَرَقَ مَرَّةً أُخْرَی قَطَعْتُ رِجْلَهُ الْیُسْرَی ثُمَّ إِذَا سَرَقَ مَرَّةً أُخْرَی سَجَنْتُه»؛ [3] «امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره دزد اینگونه قضاوت نمود که هرگاه فردی دزدی کند، دست راستش را قطع میکنم و هرگاه دومین بار دزدی کند، پای چپش را قطع میکنم و هرگاه بار دیگر دزدی کند، او را زندانی مینمایم.» پس طبق این روایت، در مرتبه اول دست راست سارق بریده میشود و در مرتبه دوم، پای چپ او بریده خواهد شد.
فتوای مراجع تقلید نیز در مورد حد سارق هماهنگ با روایات معصومین بوده؛ به این خاطر امام خمینی رحمةاللهعلیه حد سارق را این چنین بیان کرده که در مرتبه اول، چهار انگشت دست راست (بهجز انگشت شست) قطع شده و در صورت تکرار دزدی حد آن قطع پای چپ از پایین برجستگی پا است؛ در مرتبه سوم، حبس ابد و در مرتبه چهارم، اعدام میشود. [4]
در نتیجه باید توجه کرد نورعلی تابنده که دارنده دکترای حقوق بوده، چگونه از سادهترین مسئله حقوق و جزائی اسلامی بیخبر بوده و سخنی خلاف مبانی فقه اسلامی بیان کرده است؟ او در مباحثی که تخصص دارد، دچار این چنین اشتباه سخیفی شده؛ پس در مباحث عرفانی که هیچگونه تخصصی نداشته، چگونه مدعی ارشاد سالکان به سمت قرب الهی بوده است؟!
پینوشت:
[1]. مائده/۳۸.
[2]. تابنده (مجذوبعلیشاه)، نورعلی، گزیدههایی از جزوهی صد و ششم، گفتارهای عرفانی، تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة)، تهران، چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۷، ص ۲۲۳.
[4]. خمینی، سید روحالله، تحریر الوسیلة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۵۲۲.
افزودن نظر جدید