مشترکات تصوف و عرفان حلقه/تقدیس ابلیس
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از مبانی فکری و عملی انحرافی تصوف در فرقههای انحرافی مثل عرفان حلقه و معنویتگرای شرقی و غربی مثل اشو، شمینیسم و...، وجود داشته که نشان دهنده یکسانی آموزههای جریانهای باطل در تمام این فرقههای معنویتگرا است.
تقدیس و موحّد نشاندادن ابلیس، یکی از آموزههای انحرافی تصوف و عرفان حلقه بوده که بزرگان این دو جریان، تلاش داشتهاند با توجیهات صوفیانه، به مخاطبین خود، این مسئله را القا کنند که ابلیس به خاطر اینکه یک موحّدکامل بوده، سجده برای غیر خدا را روا نمیدانسته است. در فایل صوتی که از محمدعلی طاهری (مؤسس فرقه انحرافی عرفان حلقه) منتشر و در سایتهای مختلف وجود دارد، ایشان بیان میکند که: «شیطان اول موحد عالم است؛ چون به غیر خدا اصلاً سجده نکرد». [1]
از بین سردمداران متصوفه میتوان به حسن بصری، حسین بن منصور حلاج، عین القضات همدانی، احمد غزالی، ذوالنون مصری، بایزید بسطامی، ابوبکر واسطی، ابوالقاسم گرکانی و... اشاره کرد که همگی از مدافعین حریم شیطان در تصوف بوده، هر کدام به نحوی ابلیس را ستایش نموده و یا از گناه بزرگی که مرتکب شده، تبرئه کردهاند.
حلّاج یکی از نظریه پردازانی است که به طور مفصل به دفاع و بلکه تقدیس ابلیس پرداخته است. وی در کتاب طواسین خود بخشی را به ابلیس اختصاص داده است. وی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را موحّد روی زمین و شیطان را موحّد در آسمانها دانسته و در این باره نوشته: «و ما کان فی السماء موحد مثل ابلیس»؛ [2] «در آسمان موحدی مثل شیطان نیست».
سخن طاهری (مؤسس عرفان حلقه) و حلاج (یکی از بزرگان متصوفه) خلاف مبانی قرآن و روایات است؛ زیرا در سوره بقره، علّت سجده نکردن ابلیس، تکبّر و استکبار بیان شده است، نه توحید و عشق او. «قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ»؛ [3] «گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آی! تو حقّ نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی! بیرون رو که تو از افراد پَست و کوچکی!». در نتیجه آنچه که حلاج و دیگر بزرگان صوفیه و سردمدار عرفان حلقه درباره موحّد بودن ابلیس مطرح کردهاند، خلاف قرآن و روایات است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه قاصعه پیرامون عبادت و علّت سقوط ابلیس بیان کرده که او ششهزار سال خدا را عبادت کرده؛ ولی به خاطر تکبّر یک ساعته، تمام اعمال و عبادات او بر باد رفت و از آن مقام والا که همنشین با فرشتگان و مقام قرب خدا بود یکباره سقوط کرد: «اِذْ احْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ... عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ»؛ [4] «در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانی و تلاش و کوششهای او را که شش هزار سال بندگی خدا کرده بود... به خاطر ساعتی تکبّر ورزیدن بر باد داد». همانگونه که در روایات مشاهده میشود، حضرت، علّت سجده نکردن به حضرت آدم علیهالسلام را تکبّر دانسته و او را ملعون درگاه الهی میداند.
حال باید از محمدعلی طاهری و بزرگان متصوفه که قائل به سیدالموحدین بودن ابلیس بودهاند، پرسید چه نسبتی میان آنها و شیطان وجود دارد که برخلاف نص قرآن کریم و آموزههای اسلامی، داستان مخالفت شیطان با خداوند را اینگونه تحریف کرده و به حمایت از این مطرود درگاه الهی میپردازند؟ به نظر میآید که گرایش به اعمال شیطانی و دوری از شریعت اسلامی در این فرقهها، میتواند یکی از دلایل مهم در نزدیکی این فرقه با شیطان و تقدیس آن باشد. سوالی که مطرح میشود این است که بهراستی فرقههایی با این آموزهها، آیا میتوانند انسانها را در راه شناخت خدا و مسیر خدا همراهی کنند؟!
پینوشت:
[1]. در فایل صوتی منتشره در سایتها از رهبر عرفان حلقه عنوان میشود که: «شیطان، اول موحد عالم است.»
[2]. حلاج، حسین ابن منصور، مجموعه آثار حلاج، چاپ دوم، ص ۵۱، تهران، شفیعی، 1389ش.
[3]. اعراف/۱۳.
[4]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، هجرت، قم، اول، ۱۴۱۴ ق، ص ۲۸۷ .
افزودن نظر جدید