تقدیس ابلیس !!!

  • 1401/08/09 - 12:40
یکی از انحرافات متصوفه، اعتقادات مخالف آیات قرآن است. یکی از این اندیشه های نادرست، مطالبی است که آنها در مورد ابلیس در آثار خویش نوشته اند که او سید الموحدین می باشد، در صورتی که آیات قرآن در توبیخ ابلیس بسیار است و علت اخراجش از بهشت را تکبر او می داند.
ابلیس

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از انحرافات متصوفه، اعتقاداتی می باشند که با متون دینی متعارض است. یکی از این اندیشه ها، اعتقادات متصوفه در مورد ابلیس است. ابلیس از منظر آنها نه تنها گناه کار و دشمن انسان نیست، بلکه او را سید الموحدین یا استاد خویش معرفی کرده اند.

به طور کلی دفاعیاتی که در مورد ابلیس ارائه شده است را می‌توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد:  بخش اول، امر و ابتلای الهی به ابلیس، برای سجده بر حضرت آدم(علیه السلام) و بخش دوم، اعتقاد به عبادت عاشقانه و شهود عارفانه و یکتاپرستی بی‌‌‌نظیر ابلیس.

حلاج یکی از نظریه پردازانی است که به طور مفصل به دفاع و بلکه تقدیس ابلیس پرداخته است. وی در کتاب طواسین خود بخشی را به ابلیس اختصاص داده است. وی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را موحد روی زمین و شیطان را موحد در آسمانها می داند و می نویسد: «و ما کان فی السماء موحد مثل ابلیس (1) در آسمان موحدی مثل شیطان نمی باشد.»

سنائی اولین شاعری بود که موضوع تقدیس ابلیس را وارد شعر فارسی کرد و بدون اینکه مورد تعرض کسی واقع شود عقائد خویش را بیان کرد. سنایی با تلفیقی از سه مبنای موجود در توجیه عمل ابلیس، یعنی عشق او به خدا ، مجبور بودن ابلیس و همچنین فریب خوردن وی توسط خدا، با اشاره به خلقت نوری ابلیس چنین می سراید:

با او دلم به مهر و مودت یگانه بود            سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود

بر درگهم ، ز خیل فرشته سپاه بود           عرش مجید ، جاه مرا آستانه بود

در راه من نهاد، نهان دام مکر خویش         آدم میان حلقه آن دام ، دانه بود

می خواست تا نشانه لعنت کند مرا             کرد آنچه خواست، آدم خاکی بهانه بود

بودم معلم ملکوت اندر آسمان                  امید من به خلد برین جاودانه بود

هفتصد هزار سال به طاعت ببوده ام          وز طاعتم هزار هزاران خزانه بود

در لوح خواندم که یکی لعنتی شود            بودم گمان به هر کس و بر خود گمانه بود

آدم ز خاک بود و من از نور پاک او           گفتم « یگانه من بوم» و او یگانه بود

گفتند سالکان که نکردی تو سجده ای          کاین بیت به هر بینش اهل زمانه بود

دانستم عاقبت که به ما از قضا رسید           صد چشمه آن زمان ز هر دو چشمم روانه بود

ای عاقلان عشق ! مرا هم گناه نیست          ره یافتن به جانبشان بی رضا نبود(2)

و از این گونه عبارات و ادعاها در متون تصوف، بسیار زیاد می باشد و مجالی برای بیان نمونه های دیگر نیست و باید در متون دینی، اعتبار این گونه اعتقادها را بررسی کرد.

1. قرآن کریم

در قرآن کریم 11 بار کلمه ابلیس به کار رفته است که در این آیات، خداوند به مواردی همچون ماهیت ابلیس که از جن است، به اصل سجده نکردن ابلیس برای حضرت آدم(علیه السلام) و بیان علت سجده نکردن ابلیس از فرمان خداوند و تکبر و استکباری که در برابر فرمان خدا از خود نشان داد اشاره داشته است و عدم سجده او مرتبط به عشق او به خداوند یا ... نیست و اینگونه مطالب ساخته تفکر متصوفه است «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ(کهف/50) و [ياد كن‌] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه‌] -جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه‌] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد.»

در سوره بقره علت سجده نکردن ابلیس، تکبر و استکبار بیان شده است، نه توحید و عشق او. «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ(بقرة/34) و چون فرشتگان را فرموديم: «براى آدم سجده كنيد»، پس بجز ابليس -كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد- [همه‌] به سجده درافتادند.» در نتیجه این مطالبی که سنایی و حلاج و دیگر صوفیه بیان می کنند بر خلاف مضامین آیات قرآنی است.

2. روایات

در ملاقاتی که حضرت موسی ابن جعفر (علیه السلام) با هارون دارد ،هارون پرسید :«اولين كسى كه ملحد و كافر شد كه بود؟ امام فرمود: «اولين كسى كه الحاد و زندقه را پذيرفت، در آسمان ابليس‏ ملعون بود، كه كبر ورزيد و افتخار نمود بر آدم صفى و برگزيده خدا و گفت آن ملعون، من بهتر از آدمم، «مرا از آتش آفريده ‏اى و او را از گل». سرپيچى از فرمان خدا نمود و ملحد شد، اين الحاد به بازماندگان به ارث رسيد تا روز قيامت»(3)

همان گونه که در روایات مشاهده می شود، حضرت علت سجده نکردن به حضرت آدم(علیه السلام) را تکبر می داند و او را ملعون در گاه الهی می داند.

پس طبق آیات و روایت اهل بیت(علیهم السلام) آنچه که باعث سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم(علیه السلام) شد تکبر و خود خواهی و استکبار ابلیس بود که منجر به اخراج او از جایگاهش شد و مطالبی که متصوفه در این رابطه بیان می کنند بر هیچ اساس دینی پا بر جا نیست و زاییده تفکر توهم گرای آنهاست.

پی نوشت:

(1). حلاج، حسین ابن منصور، مجموعه آثار حلاج، چاپ دوم، ص 51، تهران، شفیعی، 1389ش.

(2). سنایی غزنوی، دیوان سنایی، ص 215، به اهتمام : م. رضوی، تهران، سنایی، بی تا.

(3). مجلسی، ملا محمد باقر، بحار الانوار، ج 10، ص 243، بیروت، موسسه الوفا، 1414 هـ . 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.