اعتقادات
غیب دانستن انبیاء وغیر انبیاء، یکی از مسائل کلامی است که از دیرباز تاکنون اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده و درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی ابراز داشتهاند. وهابیت در طول تاریخ برای تاختن به شیعیان این مسئله را بهانه قرار دادهاند و با اعتقاد شیعه به علم غیب غیرانبیاء، از جمله امامان، مخالفت کرده، شیعیان را به شرک و غلو متهم کردهاند.
روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت منّی بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.
روایات متعدد و معتبری وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) جمله «انت بمنزلة هارون من موسی» را در وقایع و زمانهای مختلف و در حالت عادی نیز ذکر کردهاند و فقط مختص به واقعه خاصی مانند جنگ تبوک نبوده است. بنابراین نمیتوان گفت که فقط جانشینی حضرت علی (ع) مختص به همان واقعه خاص است و عمومیت ندارد.
مهمترین ظلمی که در حق اهل بیت علیهمالسلام پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله شد، هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و غصب خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام است. یرخی با تحریف تاریخ، درصددند که این اتفاق ننگین را توجیه یا تکذیب کنند. کتابهای زیادی برای ثبت وقایع تاریخی، ازجمله شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها نوشته شده که از جمله آن کتب، کتاب «مظلومیت برترین بانو» است.
وهابیون با توهین به مقام امیرالمؤمنین ایشان را فردی هوس ران معرفی میکنند و برای اثبات به یک روایت بیسند و فاقد اعتبار از نویسندهای مجهول الحال، ادعای کذب هوس رانی علی (علیهالسلام) را مطرح میکنند. این ادعا در حالی است که در روایات صحیح السند و معتبر اهل سنت، توهینهایی خاص به مقام شامخ زن مسلمان شده است.
شیعیان معتقدند که انبیای الهی از جانب خداوند متعال صاحب عصمت بودهاند. اما گاهی از بعضی انبیای الهی، ترک اولی سرزده است. وهابیون با استناد به اصول کافی، از امام صادق (ع) نقل میکنند که ایشان معتقد به کفر حضرت آدم (ع) بودهاند. با بررسی در آیات قرآن مشخص میشود کفر حضرت آدم در این روایت، کفران نعمات الهی بوده است که به معنای کفر اعتقادی و ایمانی نیست.
مفتیهای وهابی با شبهه پراکنی پیرامون عمل حرام استمناء، به دروغ ادعا میکنند که شیعیان این عمل را جایز میدانند. این در حالی است که در کتب معتبر اهل سنت، فتوا به جواز آن داده شده است. آنان معتقدند که صحابه در سفرها و غزوات، از این عمل برای لذتجویی خود استفاده میکردند.
توهینهای ابن تیمیه به اهل بیت (ع) حقیقتی است که هیچگاه نمیتوان از آن چشم پوشید. او در کتابهای خود، روایات فضایل امیرالمؤمنین (ع) را به دلایل بیجا و مغرضانه رد میکند. وی به پدر و اجداد پیامبر (ص) توهین میکند و دعای پیامبر (ص) را در مورد آنان مؤثر نمیداند، ولی دعای پیامبر (ص) برای ابوهریره را نقل میکند.
ابن تیمیه، تئورسین وهابیت در نوشتههای خود به محبت اهل بیت (ع) اشاره کرده است، اما با بررسی کتابهای او، خلاف آنچه به آن اذعان کرده است ثابت میشود. او در کتابش چندین مرتبه به امیرالمومنین علی (ع) و همچنین به صدیقه طاهره (س) توهین کرده است.
توهین مفتیهای وهابی به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مشخص است. اکنون آنها با تقطیع روایت شیعه ادعا میکنند، شیعیان معتقدند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با نبیذ وضو گرفتهاند. با بررسی در منابع اهل سنت مشخص میشود شبیه به این روایت در منابع معتبر روایی اهل سنت نیز بیان شده است و مطلب از کتاب شیعه، تقطیع شده آمده است.
علم غیب در غیر خدا یکی از مهمترین مباحث اختلافی است. مفتیهای وهابی معتقد هستند که علم غیب فقط در خدا وجود دارد و کسانی که معتقد به علم غیب در غیر خدا باشند، از مصادیق طاغوت به حساب میآیند. این اعتقاد در حالی بیان میشود که در صحیحین به علم غیب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اشاره شده است.
بر اساس روایات شیعه و اهل سنت و نیز دیدگاه مفسران اسلامی، مراد از «أُذُن واعیة» (گوش شنوا) در آیه 12 سوره حاقه، حضرت علی (علیهالسلام) است و ابن تیمیه ادعا می کند که این مطلب دروغ است.
خلافت و امامت، مقامی الهی است که توسط خدای رحمان به بعضی از بندگان برگزیده عنایت شده است. ائمه معصومین (علیهمالسلام)، همان وارثان انبیاء الهیاند که از جانب خدای رحمان به این مقام انتخاب شدهاند. وهابیون با ایراد شبهه قائل هستند، خلافت و امامت در اسلام نباید به صورت موروثی باشد و این نوع خلافت همانند حکومت پادشاهان است.
وهابیون، نگاهی افراط گرایانه به مسئله صحابه داشته و حتی یکی از کارشناسان وهابی شبکه کلمه مدعی شده که صحابه اگر گناه کبیرهای هم انجام داده باشند، بخشیده شدهاند. ولی به استناد ادله قطعی، بسیاری از اصحاب نیز همانند سایر مسلمانان، گناهانی را مرتکب شده و حتی برخی از آنان مستحق عذاب جهنم هستند که اگر چنین نباشد، قطعاً عدالت خدا نیز زیر سؤال خواهد رفت.