تصوف

درحالی محمد اسماعیل صلاحی در سالگرد وفات محمدکاظم تنباکوفروش اصفهانی ملقب به سعادت علیشاه وی را قطبی عالم و دانشمند و مسلط به ادبیات عرب معرفی میکند که صاحب رساله سعادتیه در کتاب خود، چندین بار سعادت علیشاه را شخصی عامی و بیسواد معرفی میکند که رقبای وی در جانشینی رحمت علیشاه همین بیسوادی وی را بهانه قرار داده بودند.

اقطاب صوفیه گدایی را امری واجب برای مریدان خویش بهشمار می آوردند، چراکه آن را وسیلهای برای تهذیب نفس و خارج کردن طمع دنیا از دل می دانستند.اقطابی که مریدان خویش را برای قطع طمع دنیایی به گدایی وادار میکردند و برخی از آنها از همین راه، ثروتمند شدند، اگرچه گیرنده خوبی بودند ولی برخی از آنها دست دهندهای خوبی نداشتند و نهایت خساست را نسبت به مریدان خویش به خرج میدانند.

یکی از رسوم صوفیان که در متصوفه قدیم بسیار رایج بوده، گدایی است. درحالی که دراویش و بزرگان صوفیه، فقر را افتخاری برای خود و وسیلهای برای سیروسلوک الیالله میدانستند، شاهد آن هستیم که به یکباره برخی از اقطاب فرقه دراویش گنابادی حاضر به تحمل فقرا در جمع خود نیستند و حتی از جمع آوری کمک برای نیازمندان در مجالس خویش ممانعت میکنند.

مصطفی آزمایش شیخ ماذون فرقه گنابادی در سخنای مدعی شد که حتی امام سجاد (ع) نیز برای امامت خویش نصی نداشت. لذا مجبور شد در مجادلهای که با محمد بن حنفیه داشت، کار را به محاکمه با حجرالاسود بکشاند. درحالیکه امامت یک مقام الهی و منصب ربانی است، مسئولیت اعطاء آن تنها بهدست خداوند متعال است و ادله و نصوص فراوانی بر امامت امام سجاد (ع) وارد شده است.

هنوز هم هستند دراویشی که از روزگار خوشی که در سلطنت ستمشاهی داشتند میگویند و هنوز هم به آنها اظهار ارادت می کنند. صلاحی بارها در سخنان خویش شاه را اعلیحضرت خوانده و در جدیدترین صحبت خویش به دنبال تطهیر چهره ضد دین رضاخان بوده و مدعی است که کتاب پند صالح به سفارش رضاخان نوشته شده است! درحالی که بی دینی رضاخان شهره آفاق است.

مصطفی آزمایش شیخ دراویش گنابادی ادعا میکند که نورعلی تابنده اختیار و اراده کافی برای انتخاب جانشین را نداشته است، لذا فرمانهای ایشان را نمیتوان نص صحیحی دانست. وی این مسئله را به مسئله ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) و غیبت امام زمان (عج) تشبیه و مقایسه کرده و به نوعی حکومت اموی و عباسی را به حکومت فعلی ایران تشبیه کرده است.

برخی از آداب و رسوم تصوف هیچگاه در اسلام نبوده و ریشه در ادیان و مذاهب غیر اسلامی دارد. بهعنوان مثال برخی تصوف را زایید افکار ادیان ایرانی همانند آیین مانی و برخی دیگر صوفیه را برگرفته از آیین هندی و برخی دیگر از محققین آداب و رسوم تصوف را زاییده افکار نوافلاطونی یا مسیحیت دانستهاند.

تصوف، به عنوان یکی از انحرافات جدی در امت اسلام، دوران پر فراز و نشیبی را طی نموده است. اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان رهبران الهی از همان ابتدای تشکیل این جریان، به مخالفت با آن پرداختند.این انحراف، از بین اهل سنت آغاز گردید و تقریباً تا قرنها در بین شیعیان جایگاهی نداشت و همه بزرگان صوفیه از اهل سنت بودند.

برخی معتقدند که زهد افراطی برخی از مسلمانان و صحابه پیامبر (ص) باعث پیدایش تصوف شده است. درحالیکه حضرت، مسلمین را از استغراق در ریاضت و گرایش به رهبانیت منع میکردند. درواقع متصوفه برای اینکه بتوانند به رفتار و عقاید خود اعتبار بخشند و به تصوف هویت و اعتبار دهند، دست به تاریخسازی برای خود زده و منشأ خود را تا زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) رساندهاند.

برخی معتقدند که صوفی لقب است برای گروهی خاص و اشتقاق عربی ندارد. برخی دیگر همچون ابوریحان بیرونی و رضا علیشاه قائلاند کلمه صوفی از Soph که یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است. اما قول مشهور این است که واژه صوفی از صوف به معنای پشم گرفته شده است چون صوفیان اولیه لباسهای پشمینه میپوشیدند.

به غیر از متصوفه، صوفی پژوهان زیادی از کشورهای مختلف بهدنبال پیدان کردن تعریف صحیحی از تصوف بودند ولی اگر نگوییم که تعریفش غیرممکن است، باید اعتراف کرد که بسیار مشکل است. چنانچه نیکلسن بعد از جمع کردن تعاریف مختلفی از تصوف، به این نتیجه میرسد که تصوف را نمیتوان تعریف کرد.

در مورد واژه تصوف و کلمه صوفی، تعاریف فراوانی وجود دارد ولی در میان آنها یک تعریف جامع که حاوی روش و طریقه صوفیه بوده و موردقبول همگان نیز قرار گرفته باشد، یافت نمیشود. حتی برخی از بزرگان صوفیه چندین تعریف از واژه تصوف ارائه کرده و نتوانستهاند یک تعریف جامع و کامل از تصوف داشته باشند و این کاشف از این است که هرکدام مفهوم جداگانهای برای تصوف و صوفی قائل بودهاند.

مصطفی آزمایش شیخ مأذون خارج نشین فرقه صوفیه گنابادی در طول اعتراضات مردم خوزستان بخاطر کمبود آب، سعی زیادی برای التهاب آفرینی و ایجاد تنش و به اغتشاش کشاندن این اعتراضات داشت و حتی ادعا کرد که حکومت ایران به دنبال کویری کردن استان خوزستان است. وی شدیداً به دنبال تحریک احساسات مردم برای ایجاد فتنهای جدید بود که بازهم شکست خورد.

محمد اسماعیل صلاحی قطبیت را حق غصب شده خویش در سلسله سلطان علیشاهی میداند. صلاحی برای رسیدن به این منظور در تفسیر قرآن کریم نظر اهل سنت را پذیرفته و به پیامبر اکرم (ص) افترا زده و آیات قرآن را با تفسیر به رأی به نفع اقطاب صوفیه مصادره و خود را از مصادیق این آیات معرفی کرده است.