اثبات قطبیت با تفسیر به رأی

  • 1400/06/10 - 11:57
محمد اسماعیل صلاحی قطبیت را حق غصب شده خویش در سلسله سلطان علیشاهی می‌داند. صلاحی برای رسیدن به این منظور در تفسیر قرآن کریم نظر اهل سنت را پذیرفته و به پیامبر اکرم (ص) افترا زده و آیات قرآن را با تفسیر به رأی به نفع اقطاب صوفیه مصادره و خود را از مصادیق این آیات معرفی کرده است.
اثبات قطبیت با تفسیر به رأی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی که قطبیت را حق غصب شده خویش در سلسله سلطان علیشاهی می‌داند، تاکنون تلاش زیادی برای اثبات این حق خود داشته و ادله و استنادات مختلفی جدای از اینکه صحیح بوده است یا نه ارائه کرده است. وی همچنین تلاش کرده است تا به هر نحوی خود را به دراویش این فرقه ثابت کند و از آنجایی که قطب معرفی شده این فرقه یعنی مهندس جذبی خیلی کم صحبت می‌کند، وی از این فرصت استفاده کرده و سعی می‌کند از نظر علمی نیز خود را لایق این جایگاه نشان دهد. وی برای اثبات جایگاه علمی که هر قطب باید دارای آن باشد، بارها در سخنان خود به آیات قرآن تمسک جسته و با تفسیر به رأی‌های متعددی در پی اثبات این جایگاه است.

به‌عنوان مثال صلاحی در یکی از صحبت‌های خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را متهم به انجام کارهای اشتباه در طول دوران رسالتشان کردند و نزول آیه "عبس و تولی" را به‌عنوان مصداقی از اشتباهات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دانستند. صلاحی در حالی‌ شأن نزول آیه "عبس و تولی" را منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌کند که اولاً دلالت روشنی بر اینکه شخص عبوس کننده، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است وجود ندارد و ثانیاً ازنظر ادبی نیز گفته‌شده که اگر مراد از این آیه پیغمبر بود، این آیه باید به این صورت نازل می‌شد: «عبست و تولیتان جاءک» به‌طور خطاب، نه به نحو غیاب [1] ثالثاً روایات اهل سنّت، آن را مطرح کرده و به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت داده‌اند. همچنین مرحوم سید مرتضی در کتاب متشابه القرآن، روایات اهل سنّت را مردود دانسته است. [2]

وی در آخر ماه مبارک رمضان نیز درباره رؤیت هلال و روز عید فطر گفت: «من شهد منکم الشهر فلیصمه (اوفلیفطره) [بقره / 185] از آنجا که شهود در این آیه شریفه اعم از علمی و عینی (به چشم عادی یا مسلح) است بنابراین محاسبات نجومی حجت شرعی محسوب می‌گردد و طبق محاسبات تقویمی فردا اول ماه شوال و عید سعید فطر است و البته اجماع ملت معین عید می‌باشد که فرمود الذی جعلته للمسلمین عیدا. ظاهر در این عبارت اجماع عمومی است بنابراین لازم است عموم مسلمانان محاسبات نجومی را من بعد حجت دانسته برای روزه یا عید و یا سایر مناسک به تقویم رجوع نمایند و عید را که فلسفه آن ظهور وحدت جمعی است، اسباب تفرقه قرار ندهیم.» در حالی صلاحی از این آیه و کلمه شهود در آیه را به معنای رؤیت و برای رؤیت هلال تفسیر کرده است که اصلاً کلمه شهود به معنای رؤیت نیست و از این آیه برای رؤیت هلال استناد نمی‌کنند. برخی از مفسرین و فقها واژه "شهد" در این آیه را به معنای در حضر بودن، در مقابل، سفر گرفته‌اند. [3] یعنی روزه بر کسی است که در سفر نباشد. امّا گروهی از فقها برآنند که مراد از "شهد" حضور مکلف در آن ماه می‌باشد. یعنی مکلف، اگر ماه رمضان را درک کند و در آن حضور داشته باشد، باید روزه بگیرد.

وی همچنین در چند مورد، آیاتی که مفسران آن آیات را منحصر در مقام عصمت و ولایت می‌دانند را به اقطاب صوفیه مستند کرده و اقطاب صوفیه را از مصادیق این آیات دانسته است. صلاحی آیه لا ینال عهدی الظالمین که در تشیع منحصر در مقام عصمت و امامت است را به قطبیت ربط داده و می‌گوید: «کسانی که قطبیت و ولایت بعد از یک دوره مستمر از خاندان آن‌ها خارج شود، حاکی از این هست که این‌ها ظلم کردند که نتوانستند عهد الهی را عهده‌دار شوند. برای اینکه خداوند به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «مادامی‌که خاندان تو ظلم نکنند، این عهد من به آن‌ها می‌رسد». مفهوم مخالف آیه: «لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ [124/ بقره] پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقام‌اند)». این است که تا زمانی که دچار ظلم نشوند عهد الهی به آن‌ها می‌رسد، ولی زمانی که عهد الهی به آن‌ها نرسید، حاکی از این هست که آن‌ها ظلم کردند و این‌که قطبیت و ولایت از خاندان تابنده جدا شد، حاکی از این هست که آن‌ها ظلم کردند و کسانی که ظالم هستند، شهادت آن‌ها مسموع و قابل اعتنا نیست.»

صلاحی در مورد دیگر، اقطاب صوفیه را مصداق آیه مبارکه: کونوا مع الصادقین [توبه / 119] معرفی کرد و گفت: «عرفان و تصوف و سلوک با خواندن کتاب‌ها میسر نمی‌شود، باید با فقرای راه رفته و سالکینی که مراتب کمال را پیمودند، همراهی کرد. همان‌طور که قرآن فرموده کونوا مع الصادقین [توبه / 119] با صادقین معیت داشته باشید، همراهی کنید. مثل قدیم که پیر صحبت داشتیم.» چنانچه حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: «وقتی آیه صادقین نازل شد فردی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: کسی که مأمور به همراهی با صادقین شده است، عام است و همه مؤمنان را شامل می‌شود؛ ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی (علیه السلام) و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد.» [4] مقام دنیوی قطبیت آن‌چنان صلاحی را فریفته است که وی حاضر است در تفسیر قرآن کریم نظر اهل سنت را پذیرفته و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) افترا بزند و آیات قرآن را با تفسیر به رأی به نفع اقطاب صوفیه مصادره و خود را از مصادیق این آیات معرفی کند.

پی‌نوشت:
[1]. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش، چاپ دوم، ج 17، ص 388
[2]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، نشر مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، 1383 ش، چاپ یازدهم، ج 10، 383
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ترجمه احمد بهشتی، تصحیح و تنظیم موسوی دامغانی، نشر فراهانی، تهران، ج ۱، ص ۱۲۲-۱۲۳
[4]. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، قم، ۱۴۱۶ ق، ص ۲۶۲

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.