بدعت
از فتاوای شگفتانگیز مفتیان وهابی این موارد است: گفتن «صدق الله العظیم» بعد از اتمام قرائت قرآن بدعت و حرام است؛ نصب تابلو که در آن آیات قرآن نوشته شده، بر روی دیوار بدعت و حرام است؛ شستن دست و صورت با صابون، در هنگام وضو گرفتن بدعت و حرام است؛ برگزاری سالگرد ازدواج، جشن تولد نوزادان و ... بدعت و حرام است.
از بن باز وهابی سؤال شد ذکرهایی مانند «لا اله الا الله» «الله اکبر» که در تشییع جنازه گفته میشود، مشروع است؟ پاسخ گفت: هیچ اصل و اساسی نداشته و در عادت گذشتگان هم نبوده؛ در حالیکه در مسند احمد آمده پیامبر در تشییع جنازهها، چهار یا پنج مرتبه این اذکار را مورد استفاده قرار میداد.
حکم بر بدعت بودن امور و مسائل، امر خطیری است که نیاز به دقت نظر و توجه دقیق دارد؛ از اینرو نمیتوان به صرف اینکه مسالهای با تتبعات ناقصمان، پیشینهای در دین نداشت را سریعا بدعت معرفی کنیم؛ چه بسا مسالهای را بدعت معرفی کنیم که مصداقی از عمومات دینی باشد، مثل گفتن ذکر «الله، الله» که مثلاً شخص قصد کند صد مرتبه این ذکر را بگوید.
صالح بن فوزان فتوا میدهد: سجده بر تربت اولیاء، اگر به قصد تبرّک به تربت و تقرّب به اولیاء باشد، شرک اکبر است، و اگر مقصود تقرّب به خدا باشد، با اعتقاد به اینکه این تربتها فضیلت دارد، بدعت است؛ درحالیکه ابن قیم اینگونه بدعت خواندن همه چیز را نشانه جهل میخواند.
احترام به قرآن، وظیفه شرعی هر مسلمانی است، تا جایی که اگر شخصی عمداً به این کتاب الهی بیاحترامی کند، مرتکب حرام شده است؛ از اینرو هر مسلمانی خود را ملزم به رعایت احترام قرآن میداند، از مصادیق این احترام، بوسیدن آن است که اشکال ندارد؛ از اینرو اگر کسی این عمل را بدعت بداند، ادعایی بیاساس است.
دست به دعا برداشتن، سیره مسلمانان است؛ حتی در سیره پیامبر، و ائمه (علیهمالسلام)، و سلف نیز وارد شده است که هنگام دعا دستها را به آسمان باز میکردند و تفکیک نکردهاند چه زمان و یا مکانی این عمل انجام شود؛ پس مشروعیت آن ثابت و عدم مشروعیت آن، دلیل قطعی میخواهد، ولی وهابیها آن را مخالف سنت و بدعت دانستهاند.
مفتیان عربستان فتوا دادهاند: جشنهایی که برگزار میشود، اگر مقصود به خاطر مصلحت و تعظیم امور کشور باشد، مثل هفته پلیس، آغاز سال تحصیلی، گردهمایی کارکنان دولتی مانعی ندارد، ولی اگر شباهت به کفار و مشرکین باشد، بدعت است و ممنوع، حتی زیارت کنار قبرپیامبر و دعا به نیت اجابت بدعت است.
آیا تصوف فطرت است و یا بدعت؟! بدعت در لغت به معنی نوآور و یا نوآورده میباشد و در اصطلاح دانش کلام و علوم دینی پدید آوردن رسم و آیین و باور تازه در دین است. رسم و آیین و باوری که ریشه در قرآن و سنت پیامبر (صلّی اللَّه عليه و آله) و ائمه (علیهم السلام) ندارد و پس از زمان پیامبر(صلّی اللَّه عليه و آله) و یاران وی پدیدار گشته است.
زمانیکه از صفی علیشاه این سؤال میشود که «کسی که عشر میدهد آیا زکات و خمس هم باید بدهد یا نه»؟ در جواب میگوید : «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است». او علاوه بر اینکه عشریه را مکفی از خمس دانسته پرداخت خمس را بدعت میداند! آنچه در قرآن و روایات به عنوان پرداخت حقوق واجب شرعی ذکر گردیده، خمس و زکات بوده و نامی از عشریه برده نشده است.
وهابیها میگویند نباید در مبعث جشن بگیریم چون صحابه جشن نگرفتند، که پاسخ میدهیم ترک مبانی، تشریع نیست و فعل، دلالت بر حلال و حرام میکند؛ غذاهایی که ما الان میخوریم، پیامبر به آنها لب هم نزده است؛ پس طبق دلیل شما نباید آنها را بخوریم!!
برخی سماع را بزرگترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آورده ولی در حقیقت انحرافی برخواسته از نفسانیات شهوانی متصوفه قدیم است، که در هر یک از طریقتهای صوفی که وارد شده است، مفاسد و عوارض متعددی برایشان به همراه داشته است. رقصهای مختلط زنان با بزرگان صوفیه و کشته شدن چندین نفر از بزرگان صوفیه بخاطر رقص سماع و همچنین شاهد بازی از مفاسد و عوارض این عمل صوفیانه است.
عالم سنی: سیّد محمّد بن علوی مالکی در نقد وهابیت نسبت به میلاد رسول اکرم(ص) مینویسد: منظور ما از جشن مولودی یعنی گردهمایی مسلمانان برای شنیدن سیرت آن اسوهی حسنه و الگوي کامله و صلوات و سلام فرستادن بر آن جناب مستطاب و گوش دادن به مدایح و وصفهای است که در حق حضرتش سروده شده است.
یکی از واژههای رایج و پُرکاربردی که در بین وهابیت بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، موضوع بدعت است. عالمان وهابی درصدد برآمدند تا مفهوم «بدعت» را توسعه داده و آن را شامل هر امری که جدید است معرفی کنند، این رویکرد منفی، باعث شده است به دلایل واهی بسیاری از افراد به دلیل ایجاد بدعت در دین محکوم به شرک و سپس به مرگ و فنا شوند.
اضافه شدن عبارت «و عجّل فرجهم یا عجّل اللهمّ فرجهم» به صلوات در زمان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمه اطهار (علیهالسلام) نیز مرسوم بوده است، به طوری که این عبارت مورد تأیید و تأکید اهل بیت (علیهمالسلام) هم میباشد، با این وجود، اتباع احمدالحسن تنها یک روایت بیاورند که در آن عبارت «الائمه و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا»ً به دستور معصومین (علیهمالسلام) به آخر صلوات اضافه شده باشد.