ابن تیمیه
علمای وهابی را در حقیقت تابع فقه ابن تیمیه باید دانست نه تابع فقه احمد بن حنبل؛ زیرا در مسائل زیادی وهابیان از فقه ابن تیمیه پیروی میکنند.
طبق برخی از روایات وارده از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و امامان معصوم وارد شده است که شافعان در روز قیامت افرادی هستند که باعث نجات افراد به سبب احترامشان نزد خداوند میشوند ازجمله پیامبران خصوصاً پیامبر اسلام و امامان معصوم و همچنین قرآن، شهداء و صلحاء و مساجد و انسانهای مومن و... که این موضوع از اعتقادات شیعه است و لذا با توسل به اینان و شفاعتشان از مواقف روز قیامت، با سلامت میتوان عبور کرد.
حدیث غدیر طبق علمای شیعه و سنی حدیثی متواتر است که قطعا از پیامبر صادر شده است، ولی ابنتیمیه بر این باور است که قسمتی از این روایت دروغ است و قسمتی از آن نیز ضعیف است.
به راستی چرا وهّابیت چون به روایتی در فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) در منابع و کتابهای مورد قبول خود میرسند که با دلایل قرآنی و روایی به خوبی قابل اثبات است، آن را غلوآمیز و دروغ میپندارند. برای نمونه به دو مورد از مخالفتهای ابن تیمیه با روایات فضایل اشاره میکنیم: سردمدار وهّابیت در کتاب خود وقتی به روایاتی از فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) که دو نمونه...
از مسلّمات تاریخ و سیره مسلمانان عزاداری و گریه برای اموات است، چرا که این عمل هم در قرآن آمده و هم در اعمال و رفتار پیامبر و هم در میان صحابه و تابعین مرسوم بوده است؛ چرا که این عاطفه و حس درونی انسانهاست که منجر میشود که برای عزیزان و کسانیکه به او علاقمند هستند، اینگونه رفتار کنند، اما وهابیون میگویند که نباید برای اموات گریه و عزاداری کرد چرا که میت را عذاب میکنند.
در دشمنی وهابیت و داعش با اهل بیت هیچ شکی نیست، این دو فرقه منحوس نه تنها از مخالفان اهل بیت میباشند بلکه از مدافعین سرسخت دشمنان اهل بیت هم میباشند. ابن تيميه که از سران وهابیت میباشد در کتاب خود، يزيد بن معاويه را همشان با ساير خلفای مسلمين قرار میدهد و برای اثبات بیگناهی يزيد در حادثه كربلا، کلمات دور از انصافی بیان میکند
در اینکه نیت عبادت باید بر زبان جاری شود یا خیر اختلاف است، ولی عالم وهابی در عین ناباوری میگوید: که اگر کسی نیت وضو را بر زبان جاری کند، باید کشته شود، زیرا بدعت در دبن به وجود آورده است.
در طول تاریخ اسلام جریانهای زیادی بروز کرد و مدتی جولان دادند و بعد از مدتی یا محو و نابود شدند. این جریانها وقتی به افکار دلخواه خود نرسیدند با فرافکنی و شبهات واهی خود را از جمع مسلمانان جدا کردند و طرف مقابل خود را خارج از دین معرفی کرده و برچسب ارتداد و کفر زدند و در این راه خونهایی ریخته شد و هتک حرمتهایی صورت گرفت و این حرکت از خوارج آغاز شد و با وهابت امروز ادامه دارد.
سعادت از جمله مسائلی است که انسانها در زندگی خود آن را جستجو میکنند. ابنتیمیه نیز به دنبال سعادت و تبیین آن است که در این میان چارهای جز استفاده از عقل و فطرت ندارد. اما او تنها عقل و فطرت خود را ملاک سعادت حقیقی میداند.
فرقه وهابیت از اساس و ریشه هیچ حرفی برای گفتن نداشتند چرا که این فرقه که موسس آن محمد بن عبدالوهاب است هم در زمان خود جایگاه نداشته و علی رغم تذکرات اطرافیان باز راه خود را ادامه داد تا اینکه مورد انتقاد علما و بزرگان قرار گرفت. او حتی در میان خانواده خود هم مورد نکوهش واقع شد، تا اینکه حکومت وقت و حمایتهای انگلیس باعث شد تا قوت و قدرت یابد و از اینجا بود که فتوای قتل همگان را صادر کرد.
در تاریخ اسلام، در زمان حمله مغولها، حکومت قدرتمند بغداد نابود شد، ولی با درایت علمای اسلام، خصوصاً فقهای شیعه مانند خواجه نصیرالدین طوسی و ... حاکمان مغول به اسلام مشرف شدند. در این میان برخی از علمای مذاهب مخالف تشیع مانند ابن تیمیه، دست به شورش زدند و با سخنان باطل خود در میان مسلمانان تخم نفاق و کینه را گسترش دادند و دین اسلام را دینی تحریف شده دانسته فتاوای عجیبی صادر کردند.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان عقلی دارد.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان قرآنی دارد.
برخی همچون اشاعره معتقدند که تنها خداوند در حُسن بودن و یا قبیح بودن اشیاء دخیل است و این نظریه را تحت عنوان حُسن و قبح شرعی نام بردهاند. اما برخی دیگر همچون شیعه و معتزله آنرا عقلی میدانند. در این میان ابنتیمیه آنرا عقلی میداند، اما در این مسیر به اشاعره توهین کرده و به دیگر مذاهب نسبتهای ناروا داده است.