انحصار فطرت سالم در نزد ابن‌تیمیه

  • 1397/01/18 - 13:09
سعادت از جمله مسائلی است که انسانها در زندگی خود آن را جستجو می‌کنند. ابن‌تیمیه نیز به دنبال سعادت و تبیین آن است که در این میان چاره‌ای جز استفاده از عقل و فطرت ندارد. اما او تنها عقل و فطرت خود را ملاک سعادت حقیقی می‌داند.

ابن‌تیمیه حرانی از متفکرین معروف در جغرافیای جهان اسلام است. او با اندیشه‌ورزی خود در مسائل مختلف، به دنبال تبیینی صحیح از آن‌ها در چارچوب معارف اسلامی است.یکی از مفاهیمی که در کلام ابن تیمیه مورد استفاده قرار می‌گیرد، مفهوم سعادت است. زمانی که این متفکر، اندیشه‌های رقیبان خود را در مساله سعادت زیر سوال می‌برد (به خصوص فیلسوفان و اندیشه‌ورزان)،[1] خواننده در مقابل به دنبال تبیین وی از مفهوم سعادت می‌گردد.
ابن تیمیه برای تفسیر مولفه‌های سعادت ناچار است که از کارآمدی عقل بهره بگیرد. او معتقد است که ایمان کسی‌ که با دانش، به خداوند معتقد شود، برتر از دیگر افراد است و شرط برخورداری از علم، عقل است.[2]
اما او از عقلی استفاده می‌کند که تنها آن‌چه وی قصد کرده است را تایید کرده و آن را مستدل سازد. چرا که وی در بیان دیگری می‌گوید: «عاقل کسی است که خیر را شناخته و آن را دنبال کند و به شر معرفت پیدا کرده و آن را ترک کند. این شناخت تنها در وجود کسانی یافت می‌شود که فطرت آن‌ها سالم باشد.»[3] اگرچه در نگاه نخستین، تعریف عاقل از منظر ابن‌تیمیه زیبا به نظر می‌رسد، اما با نگاه دقیق می‌توان دریافت که او به دنبال انحصار شناخت شر و خیر در افکار خود و طرفداران خود است. او در ابتدا عاقل را منحصر در کسی می‌کند که خیر و شر را بشناسد و آن را مقید به دارا بودن فطرت سالم کرده است. در این صورت کسانی‌که دارای فطرت سالم نیستند، توانایی شناخت خیر و شر را از دست داده و نتیجتا عاقل نیستند. اما سوال این است که چه کسی دارای فطرت سالم است؟ کسی دارای فطرت است که از اعتقادات باطل بر حذر بوده و عقاید صحیحه را برگزیند. [4] اگر به این بیان، کتبی که ابن‌تیمیه در رد مخالفان خود نگاشته است (هم چون منهاج السنه که در رد کتاب منهاج الکرامه علامه حلی شیعی، الرد علی المنطقیین و...) را ضمیمه کنید، باید بیان داشت که او تنها عقل خود را کارآمد دیده و فطرت خود را سالم دانسته است و دیگر مذاهب و فرق اسلامی، گمراه هستند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن تیمیه، احمد، الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، محقق: صلاح الدین المنجد، بیروت، دار الکتب الجدید، 1396 ق؛ ص 49.
[2]. همان، الایمان، بیروت، المکتب الاسلامی، 1416 ق؛ ص 184 و 312.
[3]. همان، ص 23 – 24.
[4]. ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، مدینه، انتشارات مجمع الملک، 1416 ق؛ ج 4، ص 245.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.