بابیت و بهائیت / تأیید یا مخالفت با علمای دین
بهائیان یکی از دلایل مخالفت علمای اسلام با مسلک بابیت و بهائیت را تلاش باب و بهاء برای برچیدن طبقه روحانی و علمای دین از جامعه معرفی میکنند. اما درحالی باب و بهاء مخالف وجود علمای دینی معرفی میشوند که در متون این فرقهها، به وجود علمای دینی بابی و بهائی اعتراف شده و آنها را بسیار ستودهاند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان ادعا دارند یکی از دلایلی که باعث شد علمای اسلام با پیشوای آنان علیمحمد باب (مدعی مهدویت) دشمنی بورزند، مخالفت باب با طبقه روحانیت و علمای دین بوده است.
به تعبیر بهائیان، از آنجایی که علیمحمد باب به دنبال حذف طبقه روحانیت و علمای دین از جامعه بود، علمای اسلام هم با او دشمنی ورزیدند و فتوا به قتلش دادند. به ادعای بهائیان مخالفت با طبقه روحانیت، پس از بابیت، در بهائیت هم ادامه یافت و حذف طبقه علمای دین، به یکی از ویژگیهای بارز بهائیت تبدیل شد: «در آئین بهائی، طبقهی روحانی وجود ندارد و این از خصوصیاتی است که این آئین را از ادیان دیگر متمایز میکند».[1]
اما بهائیان در حالی حذف طبقه روحانی و علمای دین را از ویژگیهای بارز بابیت و بهائیت معرفی میکنند که خود نیز دارای این طبقه بودهاند:
بابیت: بهائیان میگویند علت مخالفت علماء با علیمحمد باب، حذف طبقه روحانیت توسط او بوده است، در حالی که در کتاب بیان باب، به وجود طبقه علماء در فرقه بابی تصریح شده است: «الباب الثالث و العشر من الواحد الثالث... اگر كسى ميخواهد علم او را ببيند، نظر كند به علماى بيان كه با علم به كتاب او، از ظهور قبل او عالمند».[2]
یا آنجا که میخوانیم: «الباب السّادس و العشر من الواحد الثالث.... ذلك من فضل اللّه على علماء البيان؛[3] این از فضل خدا بر علمای بیان (مسلک بابی) است».
بهائیت: حسینعلی نوری پیامبرنمای بهائیت به علمای بهائی بشارت میدهد: «طوبی للامراء و العلماء فی البهاء اولئک أمنائی بین عبادی و مشارق احکامی بین خلقی علیهم بهائی و رحمتی و فضلی الّذی أحاط الوجود [4]؛ مژده باد به رهبران و علمای بهائی، آنان که امین من و مطالع احکامم برای بندگان هستند. بر آنان نور و رحمت و فضل من باد که تمام وجود را احاطه میکند».
یا آنجا که پیامبرنمای بهائیت در ستایش علمای بهائی گفته است: «طوبی لکم یا معشر العلماء فی البهاء تالله أنتم أمواج البحر الأعظم و انجُمُ سماء الفضل و الویة النصر بین السّموات و الأرضین. أنتم مطالع الإستقامة بین البریّة و مشارق البیان لمن فی الامکان طوبی لمن أقبل إلیکم ویلٌ للمعرضین [5]؛ مژده باد بر شما ای عالمان بهائیت. به خدا سوگند شما امواج دریای بزرگ و ستارگان آسمان فضل و به اهتزاز درآورندگان پیروزی بین آسمانها و زمین هستید. شما مظاهر استقامت بین خشکی و محل ظهور بیان هستید برای هرآنکس که وجود دارد، مژده باد بر کسی که به شما روی آورد، وای بر روی گردانندگان از شما».
آری؛ چگونه باب و بهاء با قشر علمای دین مخالف بودند و نداشتن عالم دینی را ویژگی فرقه خود معرفی میکردند درحالی که به وجود علمای بابی و بهائی اعتراف کرده و آنها را ستودهاند؟ به راستی اگر وجود عالم دینی مضرّ است و رهبران بابی و بهائی مخالف آن بودهاند، پس چرا عالم دینی بابی و بهائی وجود داشته و تا این حد توسط باب و بهاء ستوده شدهاند؟
پینوشت:
[1]. به نقل از سایتهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، ص 93.
[3]. همان، ص 101.
[4]. حسینعلی نوری، ادعیه حضرت محبوب، نسخه الکترونیکی، ص 416.
[5]. حسینعلی نوری، اقدس، صص 165-164، بند 173.
افزودن نظر جدید