تاثیرپذیری فرقه اهل حق از دیگر ادیان در مسأله غلو

  • 1401/12/18 - 16:56
آموزه‌های فرقه اهل حق متاثر از آئین‌های مختلف از جمله مسیحیت و هندوییسم است. ریشه باورمندی فرقه اهل حق به غلو نسبت به بزرگان دینی را می‌توان در این دو آیین جستجو کرد.
اهل حق

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مصادیق غلو در فرقه اهل حق، غلو درباره بزرگان دین از جمله حضرت علی (علیه السلام) است که برخی از پیروان این فرقه برای آن حضرت، مقام الوهیت قائل هستند.[1]  از آنجا که محققین و بزرگان این فرقه، آئین اهل حق را عصاره و و آمیخته‌ای از همه ادیان می‌دانند[2] بر این اساس می‌توان ریشه این باور غلط  در این فرقه را در آئین‌های دیگر که به این عقیده باطل مبتلا شده‌اند جستجو کرد.

از جمله آئین هایی که غلو نسبت به بزرگان دین، در آن مشاهده می‎شود، آیین مسیحیت است، همان گونه که در مسیحیت نیز عقاید غلو آمیز و افراطی، خصوصاً در مورد حضرت عیسی(علیه السلام) وجود داشته است. برخی از پژوهشگران  در ارتباط با تاثیر پذیری فرقه های غالی منتسب به اسلام در بحث غلو از مسیحیت، معتقدند تأثیر و نفوذ عقاید مسیحی در شکل گیری تفکر غالیان به مراتب پررنگ تر و بیشتر از میراث مذهبی ایران باستان است. ابن خلدون فكـر حلـول به عنوان یکی از عقاید غالیان را تفکری مسیحی می‎داند.[3]

به نظر می‎رسد قول به اتحاد جزء الهی با امام علی(علیه اسلام) و افراد دیگری که از عقاید فرقه های غالی از جمله فرقه اهل حق است، از افکار مسیحیان اخذ شده است که قائل بودند بر اساس باورمندی به حلول ذات الهی در افراد، خدا با مسیح از جهت ذات متحـد شـده اســت و این دو یک چیز شده اند.
از دیگر آموزه های فرقه اهل حق که غلو بر آن بار می‌شود، تناسخ و دونادون است. بر اساس این عقیده، اهل حق معتقد است که روح بزرگان و اولیای الهی و پیامبران در جسم بزرگان و پیران این فرقه حلول نموده است[4] و به این دلیل، مقام و جایگاه این افراد را در حد امام و پیامبر بالا می برند. باور مندی اهل حق به دونادون را می‌توان نمونه‌ای الگو گرفته از تناسخ در هندوئیسم و بودیسم دانست که به آموزه های این فرقه ورود پیدا کرده است.  فرقه اهل حق که آموزه‌های معارفی خود را تابع شریعت محمدی می‌داند[5] باید در عقاید بنیادین از آموزه‌های اعتقادی اسلام پیروی و خود را به عقاید باطل که در آیین‌های دیگر به آن دچار شده‌اند مبتلا ننماید.

توجه به این نکته ضروری است که غلو درباره بزرگان دینی، حتی انبیای الهی از نظر قرآن کریم مردود و ممنوع بوده و خداوند آن را عامل انحراف از حق و گفتاری کفرآلود می داند؛ همانگونه که درباره غلو برخی افراد نسبت به پیامبران می فرماید: « وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ  ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ؛[توبه/30] و یهود گفتند: عُزیر، پسر خداست. و نصاری گفتند: مسیح، پسر خداست. این گفتاری [بی دلیل و برهان] است که به زبان می آورند، و به گفتار کسانی که پیش از این [به حقایق] کفر ورزیدند، شباهت دارد؛ خدا آنان را نابود کند، چگونه [از حق به باطل] منحرف می شوند».
پی نوشت:
[1].صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام، بخش بارگه بارگه، ص136
[2]. الهی، نورعلی، آثار الحق، ج1، تهران، جیحون، گفتار 625
[3].ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج1، ص248
[4]. خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان( تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب ‌و رسوم اهل حق)، ص15
[5]. الهی، نورعلی، برهان الحق، جیحون، ص10

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.