ادیان
سردمداران تمدن غرب، متوجه وجود بُعد معنوی انسان شدند و سعی کردند که آن را کنترل کنند تا اولاً اثرات معنویت از جمله مقابله با ظلم را متوقف کنند و در مرحله بعد جلوی گرایش مردم از مجرای معنویت به سوی دینداری را بگیرند.
علیتابنده، توحید را فقط زیر بنای اسلام دانسته ولی طبق آیات الهی، توحید زیربنای تمام ادیان ابراهیمی بوده و فقط این ادیان در شریعت(|احکام، اخلاق و قوانین جزائی) با یکدیگر اختلاف دارند.
آموزههای فرقه اهل حق متاثر از آئینهای مختلف از جمله مسیحیت و هندوییسم است. ریشه باورمندی فرقه اهل حق به غلو نسبت به بزرگان دینی را میتوان در این دو آیین جستجو کرد.
اگر چه برخی از ادیان الهی به علت تحریف، از آموزه های اصلی از جمله مساله توحید فاصله گرفته و دچار اختلاف شده اند، لیکن يک نقطه اشتراک مهم در همه اديان بزرگ وجود دارد و آن چیزی جز ايمان و امید به ظهور منجی آخرالزمان نیست که با تعابیر و گونه های مختلفی بیان شده است.
برخی از پیروان فرقه اهل حق بر این باور هستند که آیین آنها از همه ادیان جوهرکشی نموده و عصاره همه ادیان است. این ادعا دست آویزی برای رویگردانی از اوامر و نواهی شریعت آسمانی و ترک آموزه های ادیان الهی از جمله اسلام است .
برخی از آداب و رسوم تصوف هیچگاه در اسلام نبوده و ریشه در ادیان و مذاهب غیر اسلامی دارد. بهعنوان مثال برخی تصوف را زایید افکار ادیان ایرانی همانند آیین مانی و برخی دیگر صوفیه را برگرفته از آیین هندی و برخی دیگر از محققین آداب و رسوم تصوف را زاییده افکار نوافلاطونی یا مسیحیت دانستهاند.
یکی از فرقههایی که با ادعای اسلام و مسلمانی، از نام اسلام سوء استفاده کرده، صوفیه است. از دلایل بطلان این فرقه، مخلوط بودن آن با تفکرات و اعتقادات ادیان و فرقههای مختلف است که رهبران این فرقه وارد این مسلک کردهاند، در حالی که بهترین و کاملترین دین، اسلامی است که توسط پیامبر اکرم (ص) برای هدایت بشر آوردهاند.