محبت و بغض به ابن تیمیه نشانه توحید و کفر!!!
خلاصه مقاله
ابن تیمیه حرانی شخصیتی متشدد است که با تعریفهای خاص از برخی مفاهیم، از قبیل عبادت، توحید، سنت و بدعت بسیاری از رفتارهای مسلمانان را منافی با توحید و شرک و بدعت دانست؛ این نظریات وی سبب گشت تا علمای بسیاری علیه وی ردیه بنویسند و بعد از محکوم کردن او، وی را توبه داده و پس از شکست توبه، او را به زندان افکندند؛ با این وجود، وهابیها که پایههای حکومتی و ظلمهای خود را در سایه افکار غلوآمیز وی انجام میدهند، وی را مصون از هر خطایی دانسته، لقب شیخ الاسلام به او دادهاند و حب و بغض وی را نشانه ایمان و کفر دانستهاند.
متن مقاله
ابن تیمیه حرانی، شخصیتی متشدد که بنای بسیاری از کجرویها را در معارف ناب اسلامی ایجاد کرد، وی اندیشههای افراطی و تندی در مسائلی از قبیل توحید و شرک، سنت و بدعت، و مفهوم عبادت داشت که منجر به شرک دانستن اعمالی همچون توسل، استغاثه، نذر، قربانی و ... شد؛ در همان زمان، علمای بسیاری علیه معتقدات وی برخاسته و با او مناظره کردند، تا جایی که او در بسیاری از این مسائل، نتوانست جوابگو باشد؛ از اینرو وی را توبه دادند، اما بعد از تکرار مجدد معتقدات غلطش و محکومیت در دادگاهی که با حضور علما برگزار شده بود، وی روانه زندان شد و در همان زندان نیز از دنیا رفت، افکار تکفیری و غلوآمیز ابن تیمیه بر کسی پوشیده نبود و علمای بسیاری از قرن هفتم تاکنون نقدهایی بر کتب و آراء وی نگاشتهاند؛ در این بین، وهابیت و نجدیون، سعی بسیار در تطهیر معتقدات ابن تیمیه دارند، تا جایی که بسیار تلاش دارند تا نظر وی را همان نظر سلف امت (سه قرن اول اسلام) جلوه دهند، حتی برخی از ایشان نیز در مورد شخصیت وی دچار نوعی غلو شدهاند، این طیف چنان ابن تیمیه را بالا بردهاند که اندیشه او را توحید محض دانسته و مخالفت با اندیشه او را مخالفت با توحید قلمداد کردهاند، برای نمونه یکی از بزرگان وهابیت به نام عبدالله الغنیمان، به نقل از محمد حامد الفقی (یکی از سلفیهای مصر) در مورد ابن تیمیه آورده است:
«والواقع ان دعوه الشيخ محمد امتداد لدعوه الشيخ ابن تيميه-واثر من اثارها لانه تخرج على كتبه فهولاء انتفعوا بكتبه ولازالوا ينتفعون حتى قال محمد حامد الفقي وغيره من علماء مصر لانزال نعرف ونميز اهل التوحيد والسنه في محبه ابن تيميه فمن كان يبغضه عرفنا انه ليس من اهل التوحيد ولامن اهل السنه ومن كان يحبه عرفنا انه من اهل التوحيد والسنه.[1] واقع این است که دعوت شیخ محمد، امتداد دعوت ابن تیمیه است و اثری از آثار دعوت ابن تیمیه است؛ چون محمد بن عبدالوهاب دعوتش را از کتب ابن تیمیه خارج کرده است، و اینها (وهابیها) از کتب ابن تیمیه پیوسته نفع میبرند، حتی محمد حامد الفقی (موسس جماعت انصار السنة مصر و از سلفیها) و غیر او از علمای مصر گفتهاند: ما همیشه اهل توحید و سنت را از غیر بهواسطه محبت ابن تیمیه جدا میکنیم؛ پس اگر شخصی، بغض ابن تیمیه داشته باشد، میفهمیم که او اهل توحید نیست و اگر شخصی محبت ابن تیمیه را داشته باشد، میفهمیم که او از اهل توحید و سنت است.»
این در حالی است که با مراجعه به آثار گذشتگان، به خوبی میتوان دریافت که از ابتدای پیدایش اندیشه ابن تیمیه حرانی تاکنون، آثار بسیار زیادی در رد وی نگاشته شده است و حتی برخی از ایشان ابن تیمیه را به خاطر داشتن این اندیشه غالیانه تکفیر هم کردهاند؛ برای نمونه، ابن حجر عسقلانی در الدرر الکامنه تصریح دارد: «ومنهم من ينسبه إلى الزندقة لقوله أن النبي صلى الله عليه وسلم لا يستغاث به.[2] برخی از علما، وی را به خاطر دیدگاهش در استغاثه به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زندیق دانستهاند.»
شیخ علاء الدین بخاری نیز ابن تیمیه را اهل بدعت و کافر دانسته است، همانگونه در منابع وارد شده است: «اتفقت له حوادث بدمشق منها أنه كان يسأل عن مقالات التقي بن تيمية التي انفرد به فيجيب بما يظهر له من الخطأ فيها وينفر عنه قلبه إلى أن استحكم أمره عنده فصرح بتبديعه ثم تكفيره ثم صار يصرح في مجلسه بأن من أطلق على ابن تيمية أنه شيخ الاسلام فهو بهذا الاطلاق كافر.[3] برای شیخ علاءالدین بخاری در آن مدتی که در دمشق بودند، اتفاقاتی افتاد؛ از جمله اینکه از ایشان بارها در مورد دیدگاههای منحصر به فرد ابن تیمیه پرسیده میشد و ایشان در جواب میفرمودند: در گفتار ابن تیمیه اشتباهات وجود دارد. قلب ایشان از کلمات ابن تیمیه متنفر بود، تا اینکه نظرش نسبت به ابن تیمیه محکم شد و حکم به اهل بدعت بودن وی داد؛ سپس او را تکفیر کرد و بعد در جلسهای تصریح کرد، اگر کسی ابن تیمیه را شیخالاسلام بداند، آن شخص با چنین اطلاقی کافر میگردد.»
پینوشت:
[1]. غنیمان، عبدالله بن محمد، السبائک الذهبیة بشرح عقیدة الواسطیة، ص38، دار ابن حزم، سعودی، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، ج1، ص181، مجلس دائرة المعارف العثمانية، صيدر اباد الهند، چاپ دوم،1392ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. سخاوی، محمد، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، ج9، ص293، دار الجیل، بیروت. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید