استدلال به آیه قرآن برای اثبات عدالت صحابه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد شیعه، برخی از صحابه انسانهای باتقوا و مخلصی بودند، و برخی انسانهای منحرف و فاسقی بودهاند، آنچه واضح است این است که شیعه معتقد به عدالت تمام صحابه نیست؛ اما اهل سنت اعتقاد به عدالت تمام صحابه دارند و برای این ادعای خود، به آیاتی تمسک کردهاند.
از جمله دلايل بر نظريه عدالت صحابه، این آيه است که مىفرمايد: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ؛ [آلعمران/110] شما بهترين امّتى بوديد كه براى مردم پديدار شدهاند. به كار نيك فرمان مىدهيد و از كار ناپسند نهى مىكنيد. به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند، به يقين براى آنان بهتر بود. برخى از آنان مؤمنند و بيشترشان فاسقند.»
اهل تسنن با استناد به اين آيه، ادعا مىكنند كه خداوند در اين آيه شهادت داده است كه امت پيامبر اكرم (صلىاللَّهعليهوآله) بهترين امت در ميان تمامى امّتهاست و اين امت، بيشترين فايده را براى مردم دارند؛ چرا كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و به خدا ايمان دارند. بر اساس مدعاى سنيان، اين آيه شريف تمامى امت اسلام را مدح كرده است و صحابه نيز كه در رأس اين امت قرار دارند، بنابراین مدح شدهاند، از اين رو صحابه بايد مورد احترام باشند و كسى حق ندارد آنان را قدح كند.[1]
پاسخ به این ادعا:
اولاً: با مراجعه به شأن نزولى كه مفسران سنى براى اين آيه ذكر كردهاند، روشن مىشود كه این آیه، عدالت تمامی صحابه را ثابت نمیکند. طبرى و دیگر مفسرین مشهور اهل سنت، ذيل آيه، از ابن عباس حديثى به اين شرح نقل كردهاند: «[مراد آيه] كسانى هستند كه با رسول خدا (صلىاللَّهعليهوآله) از مكه به مدينه مهاجرت كردهاند.»[2] براساس اين حديث، هرگز نمىتوان با استناد به آيه شريفه، بر ممدوح بودن همه صحابه استدلال كرد، چرا كه با توجه به اين شأن نزول، آيه حداكثر بيان كننده مدح مهاجران است، نه تمامى اصحاب رسول خدا (صلىاللَّهعليهوآله).
ثانیاً: قرطبی میگوید: «منظور از این قسمت آیه "به كار نيك فرمان مىدهيد و از كار ناپسند نهى مىكنيد" مدح براى اين امّت است، مادامى كه بر اين ويژگى استوار و به آن متصف باشند؛ پس اگر تغيير را ترك و برابر منكر كوتاهى كنند، نام مدح از آنان زايل و نام ذم به آنها ملحق مىشود و اين سببى براى هلاكتشان خواهد بود.[3] طبق این کلام، قرطبى نيز تأكيد مىكند كه آيه درصدد بيان شرط خيريّت براى امت است. پس این طور نیست که آیه، بدون قید و شرط، تمام صحابه را عادل معرفی کند.
فخر رازى در همين باره مىنويسد: «این قسمت آیه "به كار نيك فرمان مىدهيد و از كار ناپسند نهى مىكنيد" كلام مستأنف است و مقصود از آن، بيان علت آن خيريّت است.» پس فخر رازى نيز تصريح مىكند كه «علّت خير بودن امت، امر به معروف و نهى از منكر كردن آنان است و چون روشن شد كه تمامى امت هرگز نمىتوانند به تمامى معروفها امر و از همه منكرها نهى كنند؛ پس مراد خاص مىشود و خير بودن به عده خاصى منحصر مىشود و نمىتوان با استناد به اين آيه، بر عدالت و حتى مدح تمامى صحابه استدلال كرد.»[4]
پینوشت:
[1]. تفسير القرطبی، قرطبی، ج16، ص299. «الصحابة كلهم عدول، أولياء الله تعالى و أصفياؤه، و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله، و هذا مذهب أهل السنة»
[2]. تفسیر طبری، طبری، ج7، ص100، محقق: أحمد محمد شاكر، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1420 هـ، 2000 م. «هم الذين هاجروا مع رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله من مكة إلى المدينة»
[3]. تفسير القرطبی، قرطبی، ج4، ص173. «... مدح لهذه الامة ما أقاموا ذلك و- اتصفوا به. فإذا تركوا التغيير و- تواطئوا على المنكر زال عنهم اسم المدح و- لحقهم اسم الذم، وكان ذلك سببا لهلاكهم...»
[4]. فخر رازی، التفسير الكبير، ج8، ص325، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1420 ه. ق. «و هو (أن الألف و اللام) في لفظ بِالْمَعْرُوفِ و لفظ الْمُنْكَرِ يفيدان الاستغراق، و هذا يقتضی كونهم آمرين بكل معروف، و ناهين عن كل منكر و متى كانوا ...

افزودن نظر جدید