امام خمینی، ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد!

  • 1392/07/11 - 06:14
در این اواخر سردمداران فرقه ی گنابادی بیش از گذشته به فکر مشروعیت فرقه داری هستند و از علمای بزرگ در این را برای خود خرج کرده و با تهمت و افترا برای خود کسب آبرو کرده اند!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این اواخر سردمداران فرقه ی گنابادی بیش از گذشته به فکر مشروعیت فرقه داری هستند و از علمای بزرگ در این را برای خود خرج کرده و با تهمت و افترا برای خود کسب آبرو کرده اند! دیده شده که صفحه ای از تفسیر سوره ی مبارکه ی حمد حضرت امام خمینی(ره) را کپی کرده و به دست عوام فریب خورده داده اند، که ایشان ملاسلطان گنابادی را تأیید کرده اند.

و نیز در بسیاری از موارد دیده شده که همان کپی را سند درویشی این عالم و عارف بزرگ قلمداد کرده اند! این در حالی است که اگر شخصی کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) را مطالعه کند، به ساختگی بودن این اراجیفِ بی پایه و اساس پی می برد. به علاوه از مطالبی که حضرت امام (ره) در تفسیر سوره ی مبارکه ی حمد فرموده اند، تایید ملاسلطان گنابادی به دست نمی آیاد. ایشان فرموده اند: مثلاً عرفایی که در طول این چندین قرن آمده اند تفسیر کرده اند، نظیر محیی الدین در بعضی از کتاب هایش، عبدالرزاق کاشانی در تأویلات، ملاسلطانعلی در تفسیر، این هایی که طریقه شان طریقه ی معارف بوده است، بعضی شان در آن فنا که داشته اند، خوب نوشته اند، لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشته اند![1]

و مهم تر در همین مباحثی که پیرامون تفسیر حمد داشته، اشاره دارند: نه این است که من می خواهم همه ی فلاسفه را تنزیهشان کنم، یا همه ی عرفا را، یا همه ی فقها را، نه مسأله این نیست. ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد، ای بسا دکان داری که موجب یک حرف هایی می شود که با همان دکان مناسبند.[2]

این تمام آن مطلبی است که امام راحل در باره ی ملاسلطان گنابادی بیان فرموده بودند، که نه تنها از آن بوی تأیید فرقه داری تصوف استشمام نمی شود، بلکه از جملات آن حرف های زیادی برعلیه مدعیان طریقت و عرفان فهمیده می شود که سراسر در طعن و رد ایشان است. امام خمینی(ره) فرقه داری و تصوف را مظهر دکان داری و محل فریب عوام دانسته اند و هم ایشان در چهل حدیث خود به صراحت نوشته اند: آن که خود را مرشد و هادی خلایق می داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته، اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره صاف و بی آلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ « مجذوب علیشاه » یا « محبوب علیشاه » حال جذبه و حبّ دست می دهد!

حضرت امام خمینی(ره) در ادامه می افزایند: ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم! این کار تو هم اینقدر کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله و کوچکی کله، گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبه ای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق و هادی نجات امت و دارای سرّ شریعت دانسته؛ بلکه وقاحت را گاهی از حدّ گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.[3]

در حالی که فرقه ی گنابادیه بیانات امام(ره) را کنایه از تایید اقطاب خود می دانند، آن حضرت صراحتاً اقطاب تصوف را مورد حمله قرار داده، محبوب علیشاه و مجذوب علیشاه (قطب فعلی فرقه ی گنابادی) را از سارقان مفاهیم عرفان و حکمت به شمار می آورند. همچنین اقطاب صوفیه که مدعی ولایت کلیه هستند را کم استعداد خوانده وایشان را متهم به دنیاپرستی و نفس پرستی کرده اند.

منابع:

[1]. تفسیر سوره ی حمد از نشرآثار امام چ چهارم ص 94
[2]. همان ص 176- 177
[3]. شرح چهل حدیث، حدیث چهارم، باب کبر، ص91، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.