جایگاه و محدوده عقل و خرد در معرفت دینی

  • 1392/06/28 - 17:06
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی زرتشتیان عزیز از آوردن کوچکترین برهانی برای اثبات اعتقادات خود باز می مانند و با اصرار ما برای توجیه اعمال و رفتار خود روبرو می شوند، دست به دامن توجیهاتی می شوند که از منظر عقل پسندیده نیست. و آن توجیه چیزی نیست جز « خرد جمعی ». در مجال به نقد خرد جمعی خواهیم پرداخت.

به طور کلی برای اثبات هر ادعایی به یکی از سه شیوه زیر می توان تمسّک نمود:
1.    عقل و خرد
2.    تجربه
3.    وحی

توضیح مختصر:

1.    عقل و خرد :
تعریف: دریافتن ، فهمیدن ، نیروی ادراک. [1]
         خرد و دانش و یا دریافت صفات اشیاء از حسن و قبح و کمال و نقصان و خیر و شر. [2]
توضیح :
همه عقلای عالم، قائلند که عقل انسان محدود است و همه چیز را نمی تواند درک کند، عقل انسان نمی تواند به تنهایی مصلحت خویش را تشخیص دهد.
عقل، نقش اساسی در اثبات و تفسیر معارف دینی قبل از وحی و بعد از آن را به عهده دارد و یكی از منابع شناخت دینی به حساب می‌آید، امّا به دلیل اینكه درك آن محدود است و فقط کلیات را درک می کند و از فهم همه حقایق ماورای طبیعت و حتی جزئیات طبیعت و دین بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است، درنتیجه از دیگر منابع شناخت دینی (وحی) بی‌نیاز نیستیم.
به عنوان مثال:  عقل می‌تواند خدا را اثبات کند ولی نمی‌تواند وجود آب در کره مریخ را اثبات کند. حالا اگر کسی بگوید یعنی چه؟! ما با عقلمان خدا، موضوعی با این اهمیت که همه عالم و حتى کره مریخ مخلوقات اویند و در مقابل او چیزی حساب نمی‌شوند، را می توانیم اثبات کنیم پس چرا نتوانیم با همین عقل در کتابخانه‌ و یا گوشه‌ای بنشینیم و فکر کنیم و استدلال و برهان بیاوریم و بالاخره اثبات کنیم که آیا در مریخ آب هست یا نیست؟!! چنین سخنی معقول نیست.
در نتیجه:
عقل در شناخت اطراف خود محدود است و تنها از آن به عنوان ابزاری برای شناخت وحی استفاده می شود.

2.  تجربه :
تعریف: آزمودن ، آزمایش کردن، آزمایش، تجارب.[3]
         آزمایش و امتحان.[4]
توضیح :
اثبات این مسأله ـ وجود آب در مریخ ـ به عهدۀ مشاهده و تجربه است. یعنی انسان باید سوار سفینه فضائی بشود و در مریخ پیاده شود یا وسیله‌ای به آن جا بفرستد و از طریق وسیله آن را مورد مطالعه قرار دهد و یا باید تلسکوپ بسیار قوی بسازد، تا از زمین بتواند آن جا را مشاهده کند و بعد حکم کند که در مریخ آب هست یا نیست.
در گذشته دانشمندان علوم تجربی در تعریفی که از این علوم ارائه دادند، می گفتند که این علوم، علومی هستند که با آزمایش، تکرار، تجربه، سنجش و ... بدست می آیند، یعنی قطعی و علمی هستند، بعد از مرور زمان دریافتند، تعریفی که از این علوم ارائه داده اند صحیح نیست، زیرا نتایجی که در آزمایشگاه بدست می آمد بعد از مدتی کارائی خود را از دست می داد.
به عنوان مثال در علوم پزشکی، هر روز شاهد عوض شدن داروها هستیم و روز به روز دارو های جدید جای داروهای قدیم را می گیرند.
لذا دانشمندان علوم تجربی مجبور شدند تعریف خود را تصحیح کنند و تعریف جدیدی که ارائه دادند به این صورت است:
علوم تجربی علومی هستند که با آزمایش ، تکرار، تجربه، سنجش و ... می شود روی نتیجه بدست آمده از آن قضاوت کرد، حال آیا این قضاوت صحیح باشد یا نه، این مسئله ای است که جواب آن در آینده مشخص می شود.
پس تجربه هم به تنهایی کارایی ندارد و نمی توان آن را به عنوان برنامه کلی برای نجات انسان ارائه داد.
در نتیجه:
تجربه نیز در شناخت اطراف خود محدود است و تنها از آن به عنوان ابزاری برای شناخت وحی استفاده می شود.

 3.  وحی:
تعریف: به عقیده ی مسلمانان اتصال و ارتباط غیبی میان پیامبران و خداوند « وحی » نامیده می‌شود؛ [5]
توضیح:
بحث دربارۀ وحی، از این جهت حائز اهمیت است که پایۀ شناخت کلام الهی است. شاید اساسی ترین بحث در حقانیت اعتقادات هر آیینی رابطۀ آن آیین و دین با بحث « وحی » است. یعنی اگر از طریق عقل، وحیانی بودن اندیشه ای اثبات شود، می توان به حق بودن آن اندیشه پی برد. بحث از وحی، بحث از چگونگی برقراری ارتباط بین خالق و مخلوق است. پاسخ به سئوالات مطرح شده در این بحث، راه را برای درک حقانیت یا عدم حقانیت باورهای هر آیینی هموار می سازد.

نتیجه:
حال اگر گزاره ای از سنخ عقل بود، برای اثبات آن می توان از استدلال های منطقی و برهان های عقلی استفاده کرد، البته باید توجه داشت، طبق توضیحاتی که آمد باید در برآورد توانایی آن از افراط و تفریط پرهیز كرد؛ نه آن را معیار همه چیز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراك بركنار نمود.
و اگر گزاره ای تجربی یا حسی بود، می توان بر اساس شیوه های علمی یا تجربی به اثبات آن پرداخت که البته درباره درستی یا اشتباه بودن آن آیندگان قضاوت می کنند.
حال توصیه ما به زرتشتیان عزیز این است که با توجه به محدود بودن عقل و تجربه، تنها راهی که هیچ گونه خطایی در آن نبوده و راه صحیح  را به آدمی نشان می دهد وحی است نه خرد جمعی؛

وقتی به اطراف خود با دقت می نگریم و حاصل تلاش گذشتگان را بررسی می کنیم، تمامی آن آثار، یا حداقل بخشی از آنها را دارای مشکلات و تناقضاتی می بینیم که بعد از گذشت سالها انسان با تکامل عقل و تجربه متوجه نقایص موجود در آنها شده است؛ حال سئوال ما از زرتشتیان عزیز این است که آدمی با این عمر محدود خود، چقدر زمان دارد که یا تجربیات اشتباه گذشتگان را ادامه دهد یا خود با عقل محدودش شروع به کسب تجربه کند، تا بتواند حسن و قبح اشیاء عالم را بدست آورد که البته محال است؛ لذا جز مکتب حقه شیعه که تمامی آموزه هایش یا وحیانی است یا کاشف از وحی است هیچ مکتبی نمی تواند چاره راه باشد و انسانی را که به فرشگرد معتقدست را به مطلوب خود برساند. 

 

پی نوشت:

[1]. فرهنگ معین.

[2]. دهخدا.

[3]. فرهنگ معین.

[4]. دهخدا.

[5]. همان.

 

دیدگاه‌ها

سلام اوقات خوش واقعا زحمت میکشین اما من باب المومن مرآه مومن باید عرض کنم این مطلب از لحاظ علمی کمترین ارزشی نداره لطفا ی بار دیگ مطلب بالا رو مورد بازبینی قرار بدین

با سلام به نظر می رسه که شما با این فرض شروع کردید که میخواهیم انسان را نجات دهیم و سه عامل دیگر ناقص است. حتی با پیش قضاوت در اصل موضوع، نیز باز این نکته مطرح است که شما برای پذیرش وحی قطعا به عقل نیاز دارید.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.