شاخصههای عرفان ناب اسلامی از نگاه امام خمینی (ره)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امام خمینی(ره) شخصیتی چندجانبه داشتند و از خصایص و ویژگیهایی برخوردار بودند؛ که تاریخ کمتر چنین شخصیتهای جامعی را به خود دیده است. یکی از ابعاد شخصیتی امام(ره) که در حجاب چهره سیاسی ایشان قرار گرفت، و چنانچه شایسته است بر نسل معاصر آشکار نشد، چهره عرفانی ایشان است. امام خمینی(رحمة الله علیه) با آثار اغلب عارفان بزرگ آشنا بود و دیدگاههای عرفانی آنان را در بیشتر آثار خویش ازجمله مصباح الهدایه، شرح دعای سحر، سرِّ الصلاة و آداب الصلاة بازتاب داده، در کنار اجتهادهای عرفانی خویش و دیدگاههای مستقل و درخور توجهی که خود در این راه داشتهاند، از اندیشههای عرفانی آن بزرگان بهرههای فراوان بردهاند. عرفان امام خمینی(ره) در جامعیت و برخوردار بودن از حقایق ریشهدار وحیانی، دور نمایی از عرفان اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است. بیگمان چنین عرفان نابی از مؤلفهها و شاخصههای ویژهای شکل می گیرد که در این نوشتار به برخی از این شاخصهها اشاره میکنیم.
اولین شاخصه عرفان ناب و اصیل خدامحوری است. اساساً در عرفان راستین، محور سیر و سلوک و کعبه دلها، تنها خداوندمی باشد و بس. به تعبیر شیخالرئیس ابوعلی سینا: «العارفُ یُریدُ الحقَّ الاوَّلَ لا لِشِیٍ غیره، و لا یُوثِّرُ شیئاً علی عِرفانِهِ، و تَعبُّدُه لهُ فَقط لِاَنَّهُ مُستَحَقٌ لِلعِبادَة؛[1] عارف، حق نخستین را میخواهد، نه برای چیزی غیر از او. و هیچچیز را بر شناخت وی برتری نمینهد و تنها او را میپرستد، چون تنها او سزاوار عبادت است.» البته خدامحوری دارای نشانههایی است که چند مورد از آنها را ذکر میکنیم.
- گریزان بودن از نام و شهرت: عارف خدامحور از نامداری و شهرت گریزان است و تنها سر در هوای دوست دارد و دل در آرزوی نامآوری در ملکوت و آستان قدس ربوبی را دارد. از نظر امام خمینی(ره) «کسی که اخلاق حسنه خود و ملکات فاضله نفس را به چشم مردم بِکِشَد ارائه به مردم بدهد، قدمش قدم نفس است و خودبین و خودخواه و خودپرست است.»[2]
- رها بودن از حب ریاست بر دیگران: گاهی برخی از عارف نماها، آشنایی با چند اصطلاح عرفانی را ابزاری برای فخرفروشی، و حکمرانی و ریاست بر مردم قرار میدهند و بدین گونه بهجای عبادت خداوند بندگان را به بندگی در برابر خود فرامیخوانند. شریعت مداری دومین شاخصه عرفان اصیل و ناب است. شریعت اسلامی، سیره و سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اولیای دین، محور و میزان سنجش تمامی باورها و رفتارهاست و نشانه عرفان راستین آن است که حتی در بهترین حالات و جذبههای عرفانی، ریزترین حکم شریعت فروگذار نمیشود. اساساً عارف حقیقی کسی است که بیشترین اهتمام را نسبت به احکام شریعت روا دارد. «عرفانی که سر در آبشخور شرع نداشته باشد، همان عرفان مجازی است که نام دیگرش عرفان منفی است. چنین عرفانی جز تخیلات و مقداری حرکات و سکنات بهعنوان عبادات نخواهد بود.»[3]
سومین شاخصه عرفان ناب و اصیل آمیخته بودن آن با حماسه است. آیتالله جوادی عاملی در این باره میگویند: «درباره سالار شهیدان(علیهالسلام) ما میبینیم که از یکسو آن حضرت دارای دعای عرفه است که سراسر عرفان است و عشق و شَعَف و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند، و از سوی دیگر شاهد حماسه کربلای ایشان هستیم، و اظهار تبری از بیگانه، فرمان به قیام، و دستور به مبارزه. در عصر ما هم امام راحل(ره) نیز میبینیم که وصیتنامه سیاسی- الهی ایشان در عین اینکه ما را به ادامه مبارزه با ابرقدرتها فرامیخواند، به دعای عرفه و صحیفه سجادیه نیز دعوت میکند. روح او در عین پرخاشگری علیه هرگونه طغیان، روح عرفان و غَزَل بود، و این سیره علمی و عملی امام راحل (ره) بوده است.»[4] چهارمین شاخصه عرفان ناب و اصیل ولایت مداری است. ملاصدرا در شرح خود بر احادیث(بابُ الحُجَه) اصول کافی مینویسد: «افراد بشری در مواجهه خود با حقایق الهی و شناخت طرق هدایت دودستهاند: برخی همانند انبیاء و اولیای الهی دارای بصیرت و معرفت و شهودند. و با مشاهده راه آخرت و آگاهی از شیوههای سیر و سلوک، نیازی به راهنما و راهبری غیر از خداوند ندارند؛ اما عدهای دیگر که عموم افراد بشر را تشکیل میدهند، نسبت به شناخت حق و تشخیص راه در حجاباند ازاینرو برای آنها لازم است از امامی که واسطه هدایت و ارشاد بین خدا و مردم و راهنمای طریق نجات است پیروی کنند.»[5]
از نگاه آموزههای دینی، تمسک به ولایت اهلبیت(علیهمالسلام)، اصل اساسی و رکن رکین ایمان و اسلام است، که بدون این ولایت، جامه مسلمانی بر اندام شخص، راست نخواهد آمد و تمامکارهای نیک او از حقیقت تُهی خواهد بود. امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «یُخرِجُ اَحَدُکُم فَراسِخَ فیَطلُبَ لِنَفسِهِ دلیلاً و اَنتَ بِطُرُقِ السَماءِ اَجهَلُ مِنکَ بِطُرُقِ الَارض فاطلُب لِنَفسِکَ دلیلاً؛[6] یکی از شما که برای مسافرت چند فرسخی از محل خود بیرون میرود، برای خویش در طلب راهنمایی برمیآید و حالآنکه تو به راههای آسمان ناآگاهتر از راههای زمین هستی، پس برای خودت راهنمایی طلب کن.» از نظر امام راحل(ره) ولایت اهلبیت عصمت(علیهم السلام) امانتی الهی در میان ما است که عدم تبعیت از آنها خیانت به این امانت خواهد بود. «ولایت اهلبیت طهارت، و دوستی خاندان رسالت(علیهمالسلام) اسلام و عرفان به مقام قدس آنها، امانت حق است؛ چنانچه در احادیث شریفه کثیره، امانت در آیه را تفسیر فرمودهاند: به ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و چنانچه غصب ولایت و سلطنت آن حضرت، خیانت به امانت است، ترک تبعیت آن بزرگوار از مراتب خیانت به امانت است.»[7]
پنجمین شاخصه عرفان اصیل و ناب اسلامی مردمگرایی و اهتمام به سرنوشت مردم است. «امام خمینی امتیازی که نسبت به بسیاری از عارفان داشت این بود که آنان در بریدن از خلق و سیر بهسوی خدا و تقرب به او متوقف شده بودند؛ اما ایشان پس از پایان این سیر معنوی به میان مردم آمد، تا از آنان دستگیری به عمل آورد. امام وارث پیامبران بود که همانند انبیاء وارد جریان تاریخ شد تا جهان تازهای از کمالهای مطلوب را بیافریند.»[8] مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) میفرمایند: «کمتر کسی را دیدهام که بهقدر امام، نسبت به مردم از عمق دل احساس محبت و اعتماد کند.او به شجاعت ایمان و وفا و حضور مردمباور داشت.»[9] ششمین شاخصه عرفان اصیل و ناب اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)، عرفان به همراه سیاست است. به تعبیر امام خمینی(ره) «مگر سیاست چیست؟ روابط حاکم بر ملت، روابط حاکم با سایر حکومتها، و جلوگیری از مفاسدی که هست، همه اینها سیاساتی است که هست.»[10]
«سیاست آن است که رهبر جامعه، جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و همه ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند بهطرف آن چیزی که صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است.»[11] «شما ببینید پیغمبر(صلی الله علیه و آله) کدام روزش از مسائل سیاسی خارج بود؟ آن حضرت دولت تشکیل میداد، با اشخاصی که به ضد اسلام، و ستمگر بر مردم بودند، با آنها مبارزه و جنگ میکرد.»[12]
مرحوم علامه محمدتقی جعفری دراینباره میگوید: «سیاست انسانی، عبارت است از مدیریت و توجیه مردم جامعه بهسوی عالیترین هدفهای مادی و معنوی آنان، هم در قلمرو فردی و هم در قلمرو حیات اجتماعی. بر این اساس، یکی از عبادات بزرگ انسانها، فعالیتهای سیاسی است، زیرا بدون توجیه و تنظیم حیات انسانها هیچکس توفیق عمل به عبادات و اخلاق و برخورداری از فرهنگ سالم را نمیتواند به دست بیاورد. ازاینرو سیاست، ارتباطی وسیع و گسترده با عرفان راستین دارد. نکته دیگر دراینباره آنکه: عرفان مثبت اسلامی با نظر به ماهیتی که دارد، نمیتواند آلت دست سیاستهای (ماکیاولی) باشد که در آن هر حقیقتی بهعنوان وسیله، قربانی هدفهای سیاستمداران قرار میگیرد. سیاست ماکیاولی، تنها، اراده و هدفگیری سیاستمدار و پدیدههای قابل بهرهبرداری برای سیاست را به رسمیت میشناسد، و بقیه حقایق مانند: عرفان، فرهنگ، دین، اخلاق، حیثیت و شرافت انسانی و حیات معقول را نادیده میانگارد. در عرفان اسلامی و مثبت، سیاست از تزویر و نیرنگ پیراسته میشود و در خدمت خدا و خلق خدا قرار میگیرد.»[13]
پینوشت:
[1]. الاشارات و التنبیهات، ابوعلی سینا، شرح: خواجهنصیرالدین طوسی و قطبالدین رازی، نشر البلاغه، 1375، ج 3، ص375
[2]. چهل حدیث امام خمینی ره، تهران، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، چاپ چهارم، 1372، صص 41و45
[3]. عرفان اسلامی، علامه محمدتقی جعفری، نشر کرامت، تهران، 1378، ص188
[4]. عرفان و حماسه، آیتالله جوادی عاملی، نشر فرهنگی رجاء، قم، 1372، صص62، 63 و79
[5]. شرح اصول کافی، ملاصدرا، ترجمه و تعلیق: محمد خواجوی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،تهران، 1383، ص446
[6]. اصول کافی، ثقة الاسلام کلینی، نشر اسوه، تهران، 1385، چاپ هفتم،ج 2، ص70
[7]. چهل حدیث امام خمینی ره، تهران، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، چاپ چهارم، 1372، ص480
[8]. بنیان مرصوص، آیتالله جوادی عاملی، نشر اسراء، قم، 1375، ص73
[9]. مجله حوزه، شماره 94-95، ص19
[10]. امام، اخلاق، سیاست، سید حسن اسلامی، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، 1385، ص221
[11]. صحیفه نور، امام خمینی ره، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، تهران، 1376، ج20، ص118
[12]. همان، ج11، ص432
[13]. عرفان اسلامی، علامه محمدتقی جعفری، نشر کرامت، تهران، 1378، صص 105-106.
افزودن نظر جدید