نقد عرفانهای کاذب
انسان در این دنیا اسیر عشق است و فطرت انسان نیز در این دنیا به دنبال عشق است و باید عشق حقیقی که خداوند است را پیدا کند. ولی در مکتب اشو از واژه عشق تعبیری پست شده و آن را تنها در روابط جنسی معرفی میکند. وی در مسیر سیر و سلوک گاهی مخاطبینش به سوی عشق میخواند و گاهی آنها را از آن پرهیز میدهد.
محمدعلی طاهری در یکی از کتابهایش به نقد تناسخ میپردازد، ولی با مطالعهی آثار دیگر طاهری به روشنی فهمیده میشود که وی قائل به نوع دیگری از تناسخ است. وی مدعی است بعد از مرگ اشخاصی که وابستگی به دنیا داشته باشند به تسخیر دیگران میپردازند...
باور به تناسخ یکی از اعتقادات شبهعرفانهای شرقی مانند یوگاست. علیرغم تعارض با پندارهای ما در مورد معاد، مشاهده میکنیم این پندار در جامعه ما رو به افزایش است. هدفی که جامعهی لیبرالسرمایهداری با ترویج آن به دنبالش این است که بتواند بهراحتی به اهداف خود دست یابد.
اتفاق دردناک آتنا، عواملی داشته است و آن مرد شیطان صفت یک شبه اینطور نشده است، اگر عواملی که باعث شده آن شخص به این شکل در بیاید، پیدا نشود، و بعد از بین نرود، دوباره مشابه این اتفاقات را خواهیم دید.
یکی از اصول کلی تمام جنبشهای نوظهور، توجه به ندای درون است. این درحالی است که تسلیم خداوند شدن و به فرمان و ارادهی او عمل کردن، آموزهای است که در ادیان اصیل مورد تأکید بوده است؛ اما در شبه جنبشهای معنوی، خواست خود و دنبال کردن امور دلخواه به عنوان رستگاری و سعادت معرفی میشود.
یکی از ادعاهای احمدالحسن بصری عصمت است وی میگوید: «من معصوم هستم، اما نه به آن معنا که خطا نمیکنم. زیرا به تحقیق ثابت شده است که معصومین خطاهای زیادی مرتکب شدهاند.» وی با این سخن خود مقام عصمت برای خود قائل شد و مقام عصمت ائمه و پیامبران را تنزل داده و تفسیری جدید از عصمت کرده است.
تفکرنوین جریانی شبه معنوی است که از اواخر قرن 19 میلادی در آمریکا شکل گرفته است. حقیقت آموزههای این جنبش ترکیبی از باورهای هندوئیسم نوین یا قرائت خاصی از مسیحیت است. قانون جذب، تجسم خلاق، قدرت ذهن و ... برخی از برجسته ترین آموزههای رایج در این شبه جنبش معنوی هستند.
معمولاً کسانی که با یوگا آشنا میشوند، در مراحل اولیه آن را به صورت حرکات جسمی میشناسند و ممکن است برای لاغری یا زیبایی اندام و حتی رسیدن به آرامش از آن استفاده کنند، اما به تدریج آن را به عنوان یک ورزش ذهنی و سپس به عنوان یک راه معنوی به کار میگیرند و به مسیری وارد میشوند که از ابتدا تصوری از آن نداشتهاند و بهتر است بگوییم آن را آگاهانه انتخاب نکردهاند.
یکی از ادعاهای احمدالحسن بصری، ادعای نیابت خاصه از امام عصر(علیهالسلام) است. وی میگوید: «هرگز نگفته و نمیگویم که من امام مهدی(علیهالسلام) هستم، بلکه من مهدی اول از اولاد امام و فرستاده و جانشین او و یمانی هستم.» با بررسی روایات مشاهده میکنیم، کسانی که ادعای نیابت در عصر غیبت داشته باشند دروغگو شمرده میشوند.
محمدعلی طاهری در کتاب عرفان حلقهی خود میگوید: «انسان نمیتواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست». وی به روشنی شناخت خدا را خارج از توانایی بشر معرفی میکند. این درحالی است که معصومین(علیهالسلام) و خداوند در قرآن کریم به کرّات به شناخت صفات خداوند پرداختهاند.
چندی پیش در برنامهی سیمای خانواده مشاور زنان رئیس سازمان میراث فرهنگی طی سخنان عجیبی گفت: «دانشمندان خارجی برای کسب انرژی و آرامش میگویند «یوگا»، «هیپنوتیزم» و «مدیتیشن»، ما پکیج کامل آن را در قالب «نماز» داریم.» این درحالی است که مقام نماز، مقام الهی است و قیاس آن با یوگا و غیره کاری ناپسند است...
یکی از اهدافی که برای یوگا درنظر گرفته شده، رهایی از رنج و درد و رسیدن به آرامش است. و این کار را با خاموش کردن ذهن و اندیشه انجام میدهد. ولی نظر اسلام بر این است که رنج درد همیشه در زندگی انسان وجود داشته و راه فراری برای آن نیست و این مشکلات باید در زندگی مدیریت شود...
تعریفی که اشو از سلوک و مراقبه دارد، با تعریفی که اسلام میکند، کاملاً مغایر و در تضاد است. وی میگوید تنها راه مراقبه و سلوک رابطهی جنسی است. اگر عاشق زنی شدی با او باش و اگر این شور از میان رفت به دنبال دیگری باش و تنها به عشق قبلی بگو متأسفم. زیرا تنها عشق مهم است.
محمدعلی طاهری در کتاب عرفان کیهانی خود میگوید: «عبادت در خـدمت خداوند بودن است و چون او بینیاز از هر عمل ما میباشد، از اینرو خدمت ما صـرفاً میتواند معطوف به تجلیات او شود. در نتیجه، عبادت عملی در خدمت جهان هستی بودن است؛ یعنی خدمت به انسان و طبیعت.»