نقد عرفانهای کاذب
یکی از مبانی که در جریان انحرافی احمدالحسن به چشم میخورد، بحث خواب و رویا است که وی آن را حجتی از ناحیه خداوند بر اثبات خود میداند. و این درحالی است که تاکنون هیچ پیامبر و جانشینی از جانب خداوند بهواسطهی خواب و رؤیا به مردم معرفی نشده و حتی رسالت هیچ پیامبر و وصیّی در خواب به وی اعطا نگردیده...
جامعه مسلمین به لحاظ معرفتی به دو دسته تقسیم شدهاند که بایستی عدهای به فهم و فقه رسیده و عدهای دیگر از فهم و فقه آنان استفاده کنند. لذا به التزام عقلی، تبعیت غیر فقیه از فقیه واجب است چرا که در غیر اینصورت، این تقسیمبندی و دستور به تفقه و انذار در آیات بیهوده خواهد بود.
حرکات یوگا همراه با دستوراتی برای تمرکز و کنترل ذهن انجام میشود و هدف از انجامشان، فراوری از جسم و ذهن است. وضعیتهای بدنی دروازهی ورود نیرویی است که گفته میشود در بدن انسان نهفته (کندالینی) و بیداریش انسان را به آگاهی برتر میرساند. این آگاهی معمولاً به صورت نمادین در قالب خدایان شیطانی نشان داده میشود.
در منابع یوگا و در بیان اساتید برجسته یوگا این وضعیتهای بدنی عبادت محسوب میشوند. حرکات و حالات بدنی در یوگا شامل حالات نشستن (باندا) حالات دست (مودرا) و سایر وضعیتهای بدنی مناسک و عباداتی هستند که برای نیایش خدایان انجام میشود.
سرّ وجود مشکلات و بحرانهای زندگی این نیست که با خلسههای یوگایی آنها را کمرنگ کنیم و به زندگی اضطرابزا باز گردیم، بلکه راز بزرگی که در بلاها و رنجهای زندگی نهفته، بازگشت به خدا و تکیهکردن به او در همه شرایط است. اینکه قلب ما بفهمد هیچ نیرویی غیر از خدا گره گشای زندگی نیست.
برخلاف یوگا که اهمیت زیادی به توقف کامل ذهن میدهد؛ از منظر اسلام آنچه اهمیت دارد توقف فکر نیست. بلکه پاک کردن فکر از افکار آلوده و درست اندیشیدن و درست دیدن خوبیها و بدیها و درست تصمیم گرفتن و با اختیار و اراده به سوی خوبی و زیبایی حرکت کردن است.
ترویجدهندگان فرقه انحرافی و منحط عرفان حلقه با ادعاهای فرادرمانی، عرفان و اتصال به شبکه مثبت، عدهای را بهسمت خود جذب و با ایجاد تشکیک در اعتقادات مذهبی آنها به درآمد هنگفتی از این راه دست پیدا کردهاند. در حال حاضر سرکردهی این فرقه در زندان میباشد.
متأسفانه در بین اقشار جامعه از جمله هنرمندان رفتن به کلاس یوگا و ترویج آن بین نزدیکان و دوستداران خود به مُد و فخر فروشی تبدیل شده است. این در حالی است که دیدگاه عموم افراد این است که یوگا نهایت یک ورزش است؛ و غافل از اینکه حقیقت یوگا چیز دیگریست و آنهم طریقت عرفانی شرقی است که با فرهنگ و مذهب ما همخوانی ندارد.
یکی از مبانی که در مکتب یوگا یا مدیتیشن دنبال میشود، بحث مراقبه است. هدفی که این آیین به دنبال آن است، تنها برای کسب آرامش است. و این درحالی است که هدف از مراقبه یا همان حضور قلب در عرفان اسلامی هدف بسیار بالایی دارد و آن خالی کردن دل از غیر خداست و تنها یاد اوست که موجب آرامش میشود.
مروجان قانون جذب معتقدند؛ این قانون واقعی و قطعی است که تمام رویدادهای زندگی ما بر اساس آن اتفاق میافتد و هم اکنون نیز زندگی ما ناشی از خواستهها و تصاویر ذهنی ماست. در واقع همه در شرایطی هستند که به خواستههایشان رسیدهاند، اما چون توجه نداشتهاند که این خواستهها همانطور که در ذهنشان میآید، تحقق پیدا میکند، کنترلی بر آن نداشتهاند و آنچه نمیخواستهاند در زندگیشان اتفاق افتاده است.
یکی از آسیبهای مهدویت در عصر غیبت تعیین محدودهی زمانی ظهور است و حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز کسانی را که توقیت کردهاند را کذاب خطاب کرده است. احمدالحسن و پیروانش نیز در این راستا توقیت کرده و عصر حاضر را عصر ظهور معرفی کرده است که این در بین شیعیان کاری کاملاً ناپسند و مطرود به حساب میآید.
وقتی به سراغ یوگا میروید، سلامتی، زیبایی، و سایر این موضوعات را به عنوان هدف اصلی فراموش کنید. مسأله این نیست که با یوگا به این خواستهها می رسید یا نه، مسأله این است که به یک کار پرخطر وارد میشوید. کاری که مربیان یوگا از ابتدا نمیتوانند آن را به شما بگویند.
قانون جذب ادعا دارد هرچیزی را که تصور کنید به دست میآید؛ این قانون همه چیز را به دنیا محدود میکند و با کنارگذاشتن یاد معاد و اینکه حقیقت خواستههای انسان در قیامت تحقق خواهد یافت، میخواهد بهشت زمینی را برای انسان بسازد آن هم با تکیه بر نیروی ذهن و غرق شدن در رویاها و آرزوها.
ترویج کتاب خوانی خوب است ولی در این کار باید کتابی را انتخاب کرد که از جنبههای مختلف دارای صلاحیت باشد. متأسفانه در این بین دیده میشود بعضی افراد ندانسته دست به ترویج بعضی تفکرات غلط میزنند. تفکراتی که توسط یکی از رسانههای فرهنگی به اسم کتاب از جامعهی لیبرال غربی وارد کشور ما میشود.