شاهنامه و بدگویی از لُرها

  • 1403/02/18 - 09:00

در این سال‌های اخیر، اقلیتی از لرها تحت تأثیر رسانه‌های انگلیسی و صهیونیست، فریب خورده و به اسلام‌ستیزی روی آوردند. آنان می‌گویند: ما آریایی اصیل هستیم؛ نیاز به اسلام نداریم؛ شاهنامه را داریم و سخنانی از این دست. آیا این هم‌وطنان فریب‌ خورده نمی‌دادند که در شاهنامه، لرها مردمانی غیر ایرانی، بی‌فرهنگ و دزد نامیده شدند؟

شاهنامه و بدگویی از لُرها

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در هر قومی، خوب و بد وجود دارد. نه می‌توان همه مردم را ستایش کرد و نه می‌توان همه را نکوهش کرد. بسیاری از مردمان لُر، به ویژه قِشر مؤمن آن، انسان‌هایی پاک، شریف و درستکار هستند که در راه اسلام و ایران، بسیار جانفشانی کردند. اما برخی از مردمان لُر چنین ویژگی مثبتی ندارند. این طبیعی است. در میان همه اقوام، از فارس و کرد و عرب و ترک و بلوچ و... همین قضیه حکم‌فرماست. برخی خوب هستند و برخی بد.

شوربختانه در این سال‌های اخیر، اقلیتی از لرها تحت تأثیر رسانه‌های انگلیسی و صهیونیست، فریب خورده و به اسلام‌ ستیزی روی آوردند. آنان می‌گویند ما آریایی اصیل هستیم؛ نیاز به اسلام نداریم؛ شاهنامه را داریم و سخنانی از این دست. به ویژه بر روی شاهنامه تأکید و پافشاری بسیار دارند.

آیا این هم‌وطنان فریب‌ خورده نمی‌دادند که در شاهنامه، لرها مردمانی غیرایرانی، بی‌فرهنگ و دزد نامیده شدند؟

حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه می‌گوید: بهرام گور، فرمان داد تا گروهی از مردمان را که "لوری" (لُر) نامیده می‌شدند، از هندوستان به ایران بیاورند تا در کوی و برزن، بربط بنوازند. همچنین بهرام، به آنان خر،  گاو و گندم داد تا کشاورزی کنند. اما لُرها، گاوها را کشتند و خوردند. گندم‌ها را نیز خوردند. سر سال، نزد بهرام آمدند و گفتند هر چه دادی همه را خوردیم. پس بهرام از این رفتار نابخردانه آنان شگفت‌ زده شد.

فردوسی می‌گوید از آن زمان، لوری‌ها (لُرها) به دزدی و راهزنی مشغولند.

در پایان باید گفت که ما این سخن فردوسی علیه مؤمنین و نیکان قوم لُر را نمی‌پذیریم ولی از این سیلیِ فردوسی به رخِ بی‌خردانِ متوهّم و فریب‌ خوردگان، خوشحالیم. تا باد چنین بادا.

تولیدی

دیدگاه‌ها

پاسخ به شاهین: وقتی حرف علمی و منطقی برای گفتن نداری، ناچاری فحاشی کنی. تَه منطقت اینه که لُر شبیه لور نیست! شبیه کولی هست! تعصب و غرض‌ورزی از سوی کسیه که فحش دادن بلده و از علم و عقل، خالیه

حرف علمی و منطقی شما به جز شباهت واژه ای لر با لوریان که بر اثر زبان ترکی هست که لر را لور میگن چیه؟

وقتی شاهنامه به صراحت گفته ما لورها هندوستانی هستیم بگیم نه هندی نیستیم؟؟؟ من خودم لور چگنی لورستانی هستم و اصالتم مال هندیمشک هستش و کاملا بر ریشه هندی خودمان واقفم. اگه میگید نه حتما کتاب سفرنامه استرآباد رو خوب بخونید تا کاملا با ریشه هندی ما چگنی ها و در کل لورها آشنا بشید. قرار بر این نیست که عده ای از اشخاص بیان به دروغ ما لورها را از ریشه هندوستانیمان دور کنند! سند شاهنامه موجوده و میتونید به راحتی اونو مطالعه کنید. من خودم به عنوان یک لور چگنی همیشه به ریشه هندوستانی خودمان افتخار میکنم.

. . #alwarrajasthan = الوار راجستان هند . مورخ مشهور هندی هوکوم سینگ پنوار محقق برجسته تاریخ #لوریان که خود نیز از قوم #لور هند است، در کتاب تاریخ مفصل #لوریان که در ۱۹۹۳م تالیف کرد در ارتباط با اصالت و ریشه هم تباران خود چنین مینویسد: ترجمه : "حضور اینان ( #لرها ) در دشت #هندی به طور کامل توسط منابع خارجی تایید شده! حمزه اصفهانی ( ۸۹۳ - ۹۷۰ م ) و نیم قرن بعد فردوسی ما را به ادله ای غیر قابل لرزش مجهز میکند که پادشاه ایرانی #بهرام گور ( ۴۲۰ - ۴۴۸م ) به ازدواج دختر پادشاه شمال هند #شنگل شاه در آمد، و با خود #۱۲هزار مطرب از هر دو جنس که به نام #لوری_زط معروف بودند آورد، . . کتاب#تاریخ_سیاسی_ایران_و_انیران ص 27 ، #لورها را همان #خنیاگران_هندی معرفی می کند . . #اسکارمان #شرقشناس #ایرانشناس و #زبانشناس مطرح آلمانی #چگنی و #چینگانه به معنی #لوطی و #جیپسی را یکی می داند . . #بارون_دبود پس از بررسی ارتباط #لورهای ایران با #لوریان لوطی هندی ، #چگنی را همان #لوطی های هندی معرفی میکند که ایلات بیرانوند و حسنوند را عامل بدبختی خود می دانند . . ایرج #افشار نیز بر این عقیده است #چگنی ها همان لورهای هندی #لوطی می باشند . . #رابینیو می گوید #کاولی های استر آباد خود را #چگنی می نامند . . انگس #همیلتون در کتاب افغانستان ص 204 ، #بختیاریها را اصالتا ریشه در خاک میانخل #هند می داند که وارد خاک ایران شده اند . . #انجمن_آرا از ورود #لورها توسط #شاپور ساسانی از #کابل به خاک شمال خوزستان و منطقه #منگره و #اندیمشک می گوید و در ادامه شغل #مردان لور را #عملگی و #زنانشان نیز #همبستری_با_مردم و #رقص در #کاباره ها اعلام می کند . . #چریکوف روس پس از دیدن #خوزستان و مشاهده #لورهای آنجا اعلام می کند #لورهای ساکن آن ناحیه اصالتی #کابلی و #افغانی دارند . . #فارسنامه_ناصری از طایفه #پاپی_لور به عنوان طایفه ای #هند_الاصل اسم می برد و می گوید طایفه #پاپی_لور که اصالتی #هندی دارند و جزو #پست_ترین مردم محسوب میشوند و این طایفه کارشان #گدایی در خانه ها با لباس #سیدی و #گاوفروشی می باشد . . . . لورها پر از الحاقی هستند! سگوندها عرب بنی کلاب هستند! رشنو کرد کرمانج هستند! سلاحورزی عرب ربیعی شمال عراق هستند! طایفه میر عرب هاشمی از قبیله بنی هاشم قریشی هستند! طایفه سوری از کردهای سوریه هستند! باجلوندها سرپل ذهابی هستند و جزو قشون زندیه بودند! عمرایی یا امرایی دزفولی هستند! رکرکها دزفولی الاصل هستند! گودرزی پارس اصیل هستند! شولها پارس اصیل هستند! آغاجری ترک اصیل هستند! باوی ها عرب اصیل هستند! بختیاری کرد شامی هستند! جانکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! آسترکی طایفه ای از کردهای شامی می باشد! ساکی پارس هستند و نطنزی به صراحت گفته است ساکی جزو لور نیستند! بیاتها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! پشته ها ترک اصیل ساکن ازنا هستند! افشارها ترک قرخلو ساکن ازنا و الیگودرز هستند! طایفه بیرانوند عرب از نسل هیجالی حجازی هستند! . این طوایف نمیتونن اصالت هندی ما لورها را انکار کنند!

در زبان اصفهانی و کویریها خیار رو خیال میگن و دیوار رو دیفال میگن این تغییر واج از ل به لر و ر به ل زیاد اتفاق افتاده و می افتد. اصطلاحا این دگرگونی رو قلب میگن واژگان لولی وش لولیان و..در شعر حافظ هم اشاره به همان لولی ها یا بر اثر خطای زبانی لوری ها دارد بر وزن فوری بخوانید این واژه ریخت دیگری دارد که همان کولی هست که در جنوب و برخی نقاط دیگر کشور رایج هست در شاهنامه این واژه انجور ثبت شده که مورد سو استفاده و محصول کل کل بعضی لرها با پانترکها و پان‌عرب ها در فضای مجازی است چنین حرفی فقط تسکین دهنده برای بعضی هاست تا به نوعی تلافی کرده باشند و گرمه حرف بی خردی و مغرضانه است که مردم لر رو با لولی یا لوریان شاهنامه یکی بدانیم

داداش ما تو کرمان یک ضرب المثل داریم که میگیم : مگه مثل لور توی هندی این قدر پیاز میخوری. چون لورها علاقه زیادی به پیاز دارند و هندیان هم پیاز و فلفل و ادویه زیاد دوست دارند اینو برای لورها میگیم. البته همه انسانیم. ولی این که لورها توسط فردوسی هندی و دزد و راهزن معرفی شدن رو نمیشه کتمانش کرد! حرف فردوسی این بوده! ولی جای تعجب اینه چرا لورها این قدر به کتاب شاهنامه فردوسی علاقه دارند!

یعنی جنوبی ها که غذا هاشون تندن و از تندی خوششون میاد اون ها هم هندی هستن ؟؟

بحث اینه لورها توسط فردوسی هندی الاصل معرفی شدن!

آنجای م...آدم دروغگو‌ اگر مردم لر آن لوریان یا لولیان شاهنامه باشند البته آدم باغیرت فقط معنی این حرف را خوب میفهمد

من عرب خوزستان هستم کی از فلفل و پیاز زیاد استفاده میکنم اصلا خوراک ما نیست ما ماهی گوشت و خرما غذای محلیمونه

از آن پس بپرسید،ازآن ترک زشت                      که ای دوزخی روی دور از بهشت چه مردی و نام و نژاد تو چیست؟!                     که زاینده را بر تو باید گریست بُود ترک،"بد طینت" و " د یو زاد"                       که نام پدرشان ندارند یاد اینم شاهنامه تقدیم همه ی ترک های عزیز

این عبارات، نقل قول از بهرام (یکی از اشراف حکومت ساسانی) است. نه سخن خود فردوسی. چنین نقل قول هایی علیه ایرانیان در شاهنامه وجود دارد: دل پارسی با وفا کِی بود؟ چو آری کند، رای او نِی بُوَد (یعنی ایرانی جماعت، دروغگو و ریاکار و پیمان شکن است).

نقل قول چیه. فردوسی میگه لورها هندی و دزد هستند. اینم حاشا کردن داره؟! ما لورها نباید ریشه هندی راجی خودمان را فراموش کنیم.

عقده رو شما داری وگر نه که ماها سالهاست به لرها جا دادیم همسایه بودیم و اونا به عنوان فیلان سپاه ایران گرفته تا لوطی لور به خدمت ما دراومدن و عموما تحقیر شدن چیزی که مشخصه ثابت میکنه عقده رو شما داری که لهجه هندی رو درربان پهلوی گرفته تا فارسی باعث گویش متفاوتتون شده که هیچکی متوجه نمیشه

میشه دقیق بگی از چه قومی هستی که به لر ها پناه دادین ؟؟؟

داداش من خودم لورم و اصالتم هندیه. ما لورها هندی هستیم. این حرف بزرگان ما هستش. از هندوستان واسه تال و تنبک و خنیاگری و کمانچه زدن اومدیم. لور هندی دیگه حاشا نداره.

ما لورها چه قدر بدبختیم که بقیه باید به ما بگن هندی نیستین. ولله ما لورها هندوستانی هستیم. باید با چه سندی دیگه اعلام کنیم ما لورها هندوستانی هستیم و کسی نمیتونه این اصالت هندوستانی ما لورها رو ازمون بگیره. ایرانیان عزیز هم واقعا واسه ما لورها به عنوان مهمان کم نذاشتن. هر جایی هم پا بذاریم میگیم لباس اون منطقه مال ما لوریان هندوستانی هستش. لورها باید به ریشه هندوستانی خودمان نهایت احترام رو داشته باشیم. ما لورها به هندی بودنمان ایمان و اعتقاد راسخ داریم.

شما را نمیدانم احتمالا شما از نسل همان خونیاگران هندی هستید که به ایران آورده شدند اما اقوام لر به هیچ عنوان از شما نیستند تمام خنیاگران و لولی ها یا کولی ها یا لوطی ها یا لوری ها هنوز هستند و کاملا رنگ پوست رنگ مو و لهجه و سبک زندگی آنها از مردم لرستان جدا و متفاوت می باشد

ما لورها طبق سند شاهنامه هندی الاصل هستیم. بروهی لورهای ایران و هندوستان

افتخار کن من مغولم مستندم ترکیه ساخته از مغولستان اومدم به عنوان قشقایی

جناب سامان، در نسخ خطی شاهنامه، چنین چیزی نیست و لفظ فردوسی اول اینکه لولیان میباشد، دوما میگه برای طرب و مطربی به ایران آورده شدند. حال محض اطلاعتان، تمام کسانی که از نزدیک با منش و خصلت لرهای نجیب آشنا هستند می‌دانند، لرها واقعا سازندچی و مطرب را تشمال، دلقک و دور از شان شخصیت خود می‌دانستند، نه فقط مطربی بلکه صنعتگری هم عیب و عار می‌دانستند، رنگرزان و گیوه کش ها و نمدمالها و نعل بند ها، و پالان دوزان زحمت کش هم در مناطق لر نشین از غریبه ها (غربتی) بودند که در حاشیه ایلات چادر می‌زدند همراه خانواده ها مشغول میشدند.، حتی نثل امروزی مردم کولیان (لولیان) چهره سبزینه و لهجه کشیده و بیان خاصشون بخاطر ازدواج های داخلی هنوز حفظ شده، لرها، کولیان را هندی می‌دانند، چون غریبه اند با این عزیزان وصلت نمیکردن نه دختر میدادند و نه دختر میگرفتند، خلاصه این عزیزان در مشاغل خدماتی و اکثرا هم در مجالس و جشن های ایلات به تشمالی و مطربی مشغول بودند. حسادت و کینه دشمن چنین یاوه سرایی که دقیقا وطن‌پرستی لرها را هدف قرار میدادند از کاتبان روس تزاری و چاب شاهنامه کلکته به بعد شروع شد، زمانی که نوای شاهنامه و رزم لرها ارتش روس را در همدان زمین گیر کرد و مجبور ب ترک ایران شدند، حالا بدخواهان لر جعلیات را سندی برا عقده گشایی و دلخوشی خود میدانند، در صورتی که در همین شاهنامه عرب ها را سوسمارخور و عقب مانده بلوچ را ریمنی کورد را چوپان زاده و کوه گرد و ترکان را دیو زاد اهریمنی زمو کوسه سورخینه روی و گربه چشم خطاب تورکان را متجاوز بد نژاد که زنا را ایثار میدونن و کاتب پا را فراتر میزاره تورکان را کوله زاده هایی میداند که حس پدر بی معنیه یاد ندارن پدرشان کیست، کاتبانی که کل اقوام ایرانی را پتک کاری کرده اند. این روی سخنم با کسانیست که جعلیات را قبول می‌کند و بدون تحقیق آب به آسیاب دشمن می‌ریزند آدمین که جعل را نشر دادی و لهن توهینت نمک روی زخمه حال اگر گفته ها را از زبان فردوسی میدانی برای ترکان حکایت قباد ترک زاد را بخوان برای عربها نامه رستم فرخزاد به یزدگرد را بخون برای کردها مرد دهقانژاد را بخون. سراسر توهین به اقوام ......و من در عجبم که لحظه ای فکر نمی‌کنید که چرا این توهین ها از کتابی که حماسی و غرور ایرانیانه، سر در آورده، چرا در کتاب حافظ خیام سعدی مولانا و بقیه شعرا چنین توهین هایی نشده ،چرا از زبان فردوسی که فتوت اخلاق معرف خرد و مهرورزی باید گفته بشه،چون دقیقا غرور اقوام هدف گرفتن، شک نکنید هر کدام از این داستان‌ها را هر قومی از ایرانی بخونه درک میکنه .......

در نسخه خطی، واژه لوری آمده است. چنان که استاد جلال خالقی مطلق بر اساس معتبرترین نسخه‌ها، همین لفظ لوری را ذکر کردند. اینکه لُرها (لورها) انسان‌های خوبی هستند یا نیستند، بحثی دیگر است. ربطی به گفتار ما ندارد. فردوسی در شاهنامه، درباره لُرها (لورها) سخنانی گفته؛ حال شما میتوانید سخن فردوسی را بپذیرید یا نپذیرید. اما اینکه کسی نُسَخ خطی را انکار کند یا موضع بحث را عوض کند، رفتاری منطقی نیست.

مردم لر هیچ وقت با لوری ها آمیخته نشده اگر به صورت میدانی به لرستان بیایی متوحه تفاوت نژادی لولی ها یا لوری ها با لرها خواهی شد

من خودم لور هستم و میگم هندی هستیم

بحث اینه ما لورها هندی هستیم و این مساله ارتباطی با صفت و کردار اقوام دیگه ندارد! بر اساس گفته های حکیم ابوالقاسم فردوسی ما لورها هندی راجستانی هستیم! با تشکر لیلا هندمینی دریکوند هستم.

شاهنامه که سند ملّی ایران زمین می باشد از لورهای هندی حرف می زند نه از اقوام دیگر! هندی بودن لورها از ارزش قومیتی آنها کم نمی کند! منطقه ای به اسم #گور_شنگلی در شهرستان بختیاری نشین #لوردگان وجود دارد که هم اسم با شنگل پادشاه هندوستان در دوره بهرام گور ساسانی می باشد! یا روستای #چم_هندی دهلُران و روستای #حسن_هندو بختیاری و ... . ما در منابع تاریخی مثلا فارسنامه ناصری را داریم که به صراحت ایل #پاپی را هندی معرفی کرده است و این طایفه در تمام سایتها #لور معرفی شده اند و #لوری صحبت می کنند! بنده تاریخدان هستم! من قومیت گرا نیستم! نمی شود ما بیاییم با تعصبات جهلیات گونه جعلی، خوراک تاریخی دروغین به خورد ملت بدهیم! شما می گویید لورهای ایران ربطی به لورهای هندوستان ندارند. اوکی! چرا در کشور هندوستان ما ناحیه ای به اسم #الوار راجستان داریم؟! چرا در هندوستان ما شهری به بزرگی #بنگه_لور داریم؟! چرا در ایالت راجستان هند شهری به اسم #لور یا لُر داریم؟! چرا طایفه #گورویی بختیاری با #گوروهای سیک هندی هم نام هستند؟! و ... . اینا اگه صرفا تشابه باشد می تواند رد شود اما شاهنامه فردوسی می گوید لورها به درخواست بهرام گور ساسانی پادشاه ایران، توسط شنگل پادشاه هندوستان از هند به ایران صادر شده اند و جالب اینجاست که ما در شهرستان #لوردگان (محل سکونت ایل بختیاری) یک منطقه به اسم #گورشنگلی داریم!(هم اسم با شنگل نام برده شده توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی، که پادشاه هندوستان در زمان ساسانیان بوده است!) ما در نواحی #لور_بختیاری نشین، روستاهای #حسن_هندو و #دره_هندو و #هنده را داریم! ما در شهرستان دهلُران، روستای #چم_هندی را داریم! ما در بخش پاپی(شهرستان خرم آباد) روستایی به اسم #دره_هندیان پاپی را داریم! و جالب‌تر این که همین طایفه #پاپی به صراحت توسط فارسنامه ناصری #هندی الاصل معرفی شده اند! ما بهمئی هایی داریم که با بهمنی های شهر بمبئی می توانند یکی باشند! ما در کتاب تاریخ ایران و اَنیران به متنی می‌رسیم که به صراحت اعلام می کند لورهای ایران هندی هستند! والتر هینتس در کتاب دنیای گمشده عیلام ص 27 به صراحت نژاد لورهای ایران را اختلاطی از #هندی ها و ژاپنی ها(مغولها) می داند! این موارد را نمی شود صرفا تشابه اسمی یا سوء تفاهم گذاشت! این ها نشان می دهد که گفتمان فردوسی درباره ورود لورها از هندوستان به ایران (در دوره بهرام گور و شاهپور ساسانی) برای خنیاگری و ساز و آواز، عین حقیقت و واقعیت می باشد و ارزش و اعتبار تاریخیِ کتاب شاهنامه را بیش از پیش بالا می برد! جالب اینجاست کمانچه لوری در ایران معروف می باشد و هنوز که هنوزه لورها پیشه اجداد هندی خودشان یعنی مطربی و ساز و آواز را رها نکرده اند! الوار اندیمشک یا هندیمشک با الوار راجستان هندوستان تشابه هستش؟! روستای #حسن_هندو بختیاری تشابه هستش؟! روستای #دره_هندو بختیاری تشابه هستش؟! روستای #هنده چهارلنگ بختیاری تشابه هستش؟! روستای #دره_هندیان پاپی تشابه هستش؟! روستای #چم_هندی دهلُران تشابه هستش؟! لالی خوزستان با لالی آباد هندوستان تشابه هستش؟! #گورشنگلی در شهرستان لوردگان با شنگل پادشاه هندوستان تشابه هستش؟! و .... . تازه بنده به یک مورد جدید برخورد کرده ام و جالب است برای شما بازگو کنم تا یکم ذهنیت بازتری پیدا کنید. شما در جریانید همین مردم #پاپی یک طایفه به اسم #مدهُنی دارند؟!(که در زبان پارسی به آنها #مدح_هندی می گویند!) طبق گفته مردم پاپی، طایفه #مدهنی هندی هایی هستند که کارشان مداحی برای مردم و زیارتگاه ها بوده است و سربند جگری هندی به دور سرشان می‌بستند! یا مثلا بزرگ ترین طایفه از ایل #جودکی اسمش #لوطی_هندی می باشد! و تا دلتان بخواهد از این موارد موجود است! چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؟! شما در جواب میگید اعراب هندی هستن یا ترکها یا کُردها یا لکها و ... که انگار توی متن شاهنامه به جای واژه #لوریان یا #لوری واژه هایی نظیر عربیان یا تُرکیان و ... به کار رفته است! ما در برابر تاریخ کشورمان مدیون هستیم! همیشه سعی کنید واقعیات و حقایق تاریخ را برای آیندگان ارائه کنید نه صرفا تعصبات پوچ و بی معنی! هندی بودن لورها هیچ گونه توهینی به لورها وارد نمی کند!

اگر به صورت میدانی بیایی سمت لرستان میبینی که اون کولی یا لوطی یا لولی یا لوری که فردوسی گفته هنوز جدا از مردم لر هستند و رنگ پوست و نژاد و نوع زندگیشون کاملا متفاوت هست و مردم لر هرگز نه با آنها ازدواج کردند و نه آمیختگی داشتند هنوز هم شغلشون خنیاگری و تکدیگری هستند و از ظاهر هم میشه فهنید هندی هستند

همون طایفه لوطی که باز هم یکی از طوایف معروف از مردمان جودکی هستش! فرج علیپور خواننده معروف لورستانی که خودش از طایفه لوطی پلدختری جودکی می باشد، خانمش یک لور از طایفه پاپی هستش! دمب دروغتون همیشه میزنه بیرون! شاهنامه عینا و علنا گفته لورها هندی هستند!

من به عنوان یک لور مثل بقیه لورها میگم ما اصل هندوستانی هستیم. دیگه از شاهنامه بالاتر نداریم میگه ما لورها هندی هستیم و شاهرخ خان هم تبار ما لورهاست. بختیار سینگ راجستانی هم معروفه دیگه

برای صحت گفتمان فردوسی درباره ما لورها مبنی بر دزد و راهزن و شیاد و فریبکار بودن لور و کُرد باید شعر فخرالدین اسعد گرگانی درباره ما لورها و کردها نیز خوانده بشه [ جهان آسوده گشت از دزد و طرار // ز کرد و لور و از ره گیر و عیار ]. ما لورها باید به تبار هندوستانی خود مفتخر باشیم. وقتی هم فردوسی و هم فخرالدین اسعد گرگانی ما لورها را دزد و شیاد و راهزن و فریبکار معرفی کرده اند دیگه این حرفها نباید از سوی بعضی از افراد رد بشه. الان کوشکی ها و سوری های کوهدشت میرن تهران دزدی میکنن و روزنامه ها و رسانه ها براشون تیتر میزنن بعد همینا میان میگن پوشش ترکان قشقایی با اصالت مال ما لورهاست. اینجوری ما داریم صرفا حرف های فردوسی و فخرالدین اسعد گرگانی رو تایید می کنیم. من الیکا سلاحورزی لوری هستم ساکن خرم آباد و اصالت ما سلاحورزی ها عرب ربیعه می باشد و زمان شاه عباس اجداد ما به ریاست لورهای خرم آباد و حومه رسیدن ولی الان خودمان رو لور می دانیم و طوایف عمله برای ما نوکری می کردن. کتاب سفرنامه هنری راویلنسون رو می تونید بخونید! اینجوری نمیشه پوشش اقوام دیگه رو بیاییم بدزدیم و به حقوق اقوام دیگه تجاوز کنیم. کتاب تاریخ وصاف که مال هفتصد سال پیشه میگه مغولها به خاطر همین کارها با لورها کارهای زیادی انجام دادند! به عنوان یک لور هندی میگم ما لورها هندوستانی راجستانی هستیم!

اینم دیگه جای سوال داره؟؟؟ متن شاهنامه به وضوح گفته ما لورها از هندوستان وارد ایران شده ایم . یه آدم بیسواد ام اینو میتونه تشخیص بده. ما لورها زمان بهرام گور به ایران وارد شدیم. از سمت شیراز و سپس یاسوج و لوردگان و سپس اندیمشک(هندیمشک) و شوشتر . اینا جزو مکتوبات تاریخ ما لورهاست هستش و جلوی سانسور تاریخ ما رو میگیریم. خیلیا میخواستن ما لورها اصالت هندوستانی خودمان رو فریاد نزنیم ولی حقیقت دست آخر به ملا میشه و می‌بینیم که شد! ما لورها افتخارمان راج کومار و شاهرخ خان و زیبا بختیار و بختیار سینگ و پاپی لور هستش.

اتفاقا لورهای داخل شاهنامه کاملا با لورهای ایران وابستگی و همبستگی دارند. گور شنگلی توی لوردگان بختیاری یا روستاها و مناطق حسن هندو بختیاری یا دره هندیان پاپی یا چم هندی دهلوران یا هنده بختیاری نزدیک الیگودرز یا دره هندو بختیاری و ... کاملا نشان دهنده هندی بودن لورها و صحت و تصدیق گفتمان حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگ هستش! هیچ کسی نمیتونه ریشه هندی ما لورها را جعل هویتی کنه. من لیلا پاپی مدهنی(مدح هندی) هستم ساکن خرم آباد. ما لورها ریشه و تبار هندی داریم.

سایت ادیان‌نت مطلب غرض‌ورزانه پیج پان‌‌عرب(ایران‌باستان)را کپی کرده و بدون‌کوچک‌ترین سندی، بازنشر کرده، اولاً مردمان قوم لُر مثل سایر اقوام، سرگرم امور روزانه زندگی‌شان هستند و گرایش به باستان‌گرایی در بین تمام جوانان اقوام دیده می‌شود و دلیل نمی‌شود شما اسم قوم خاصی را بیاورید و زمینه توهین به آنان را فراهم کنید. دوماً《شاهنامه کتاب شعر و افسانه است》نه منبع تاریخی و در حوزه《ادبیات》بررسی می‌شود. درشاهنامه رستم‌500‌سال عمر می‌کند! و در تمام نبردها پیروز است و ناهار دو گوسفند و یک خیک شراب میخورد! کیکاوس سوار عقاب می‌شود و پرواز میکند! زال را یک پرنده(سیمرغ)بزرگ می‌کند! سیاوش از داخل آتش زنده می‌ماند و سُرب داغ می‌خورد! در شاهنامه دیوهای هفت‌سر و شاخ‌دار وجود دارد! فریدون جُنیدی(رییس بنیاد نیشابور)معتقداست: سی‌هزار بیت شاهنامه جعلی است و به‌مرور زمان توسط کاتبان به شاهنامه اضافه شده‌است. این یعنی کل شاهنامه زیر سوال می‌رود. ما از《نسخه اصلی شاهنامه》اطلاعی نداریم و نسخه اصلی در حمله مغولان به خراسان، از بین رفته چون فردوسی سال‌411‌هجری مُرده و قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه متعلق به‌621‌هجری است یعنی دو قرن بعداز مرگ فردوسی! نسخه‌اصلی شاهنامه درحمله‌مغول از بین رفته‌ و دو قرن بعد در حلب‌سوریه فردی بنام《بنداری‌اصفهانی》دوباره شاهنامه را به‌صورت پراکنده جمع‌آوری می‌کند. شاهنامه چندین نسخه دارد که در《تعداد ابیات》و《موضوع》و《متن》باهم فرق دارند چون ابیات را تو در تو نوشتند برخی به‌خط نستعلیق و انواع خطوط که کلمات نسخه قدیمی را نتوانستند درست بخوانند و یک چیزی با دل خودشان نوشتند مثلاً: شاهنامه بایسنقری که نسخه اصلیش در موزه ملی آمریکاست شاهنامه بروخیم شاهنامه خالقی‌مطلق شاهنامه مسکو شاهنامه ژول‌مورل فرانسوی شاهنامه دبیر سیاقی شاهنامه نسخه بمبئی شاهنانه نسخه‌خطی بروتیش موزیوم شاهنامه نسخه‌خطی کتابخانه ملی فلورانس دکتر تورج‌دریایی استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در برنامه پرگار گفت: داستان‌های شاهنامه از دوره خسروانوشیروان به بعد کمی حالت تاریخی بخود می‌گیرند و به واقعیت نزدیکترند و باید به گفته‌های شاهنامه به عنوان یک تاریخدان《شک》کرد! دکتر منوچهر اقبال که خراسانی هم هست در مورد فردوسی می‌گوید: شاهنامه کتابی پر از《دروغ》وو《افسانه》است و یکی از اسباب عقب‌ماندگی فکری ما ایرانیان بوده، بیشتر قهرمانان و پادشاهان شاهنامه موجوداتی افسانه‌ای و غیرواقعی‌اند که فقط نظیرشان در شاهنامه یافت میشود. سوماً حدود جغرافیایی و ایران موردنظر فردوسی با ایران امروزی فرق می‌کند حتی اگر نقشه غزنویان(دوره فردوسی)را ببینید تقریبا هیچ نقطه‌ای از ایران(بجز طوس و نیشابور)جزء کشور غزنویان نبوده‌است فردوسی درجایی از شاهنامه، شهرها و نواحی《ایران》را معرفی کرده. درنامۀ «پیران» به «گودرز» می‌خوانیم که سردار تورانی از شهرهای ذیل بعنوان شهرهای ایران یاد میکند و متعهد میشود در قبال صلح با ایران، این شهرها را از سپاه توران تخلیه کند: هرآن شهر کز مرز ایران نهی بگو تا کنم آن ز ترکان تهی . از ایران به کوه اندر آید نخست در《غرچگان》از بر بوم بُست . دگر《طالقان》شهر تا《فاریاب》 همیدون در《بلخ》تا اندرآب . دگر《پنجهیر》و در《بامیان》 سر مرز ایران و جای کیان . دگر《گوزگانان》فرخنده جای نهادست نامش جهان کدخدای . دگر《مولیان》تا در《بدخشان》 همین است از این پادشاهی نشان . فروتر دگر دشت《آموی》و زم که با شهر《ختلان》برآید برم . چو شگنان و《ترمذ》و ویسه گرد 《بخارا》و شهری که هستش به گرد . همیدون برو تا در《سغد》نیز نجوید کسی پادشاهی به چیز . وزان سو که شد رستم گردسوز سپارم به او کشور نیمروز . ز《کشمیر》و ز《کابل》و《قندهار》 شما را بود آنهمه زین شمار . شهرهایی که دراین شعر به‌عنوان نواحی ایران ذکر شده مانند: غرچگان، بُست، طالقان، بلخ، فاریاب، مرو، کابل، قندهار، نیمروز، بامیان، پنجهیر، اندرآب، بدخشان و...همگی در افغانستان‌اند. حتی عمامه فردوسی الهام‌گرفته‌شده از عمامه پشتون‌های افغان است و اشرف غنی‌زی رییس‌جمهور افغانستان مثل فردوسی عمامه می‌بست یا تارندرا مودی نخست‌وزیر هند یا عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان مثل فردوسی عمامه می‌بندند و مجسمه فردوسی درتهرانم توسط رائوهادر مهاتر هندی به ابتکار پارسیان هند ساخته شده و آرامگاه حافظ شیرازی با الهام از معماری چتری در شهرهای جیپور و اودایپور و جیسمیر ساخته شد و نام اصلی جونپور، شیراز بوده‌است هفت‌پیکر یا《بهرام‌نامه》داستان زندگی بهرام‌گورساسانیه و نظامی(مؤلف) از کتاب‌های تاریخی سود بُرده مثل: «تاریخ‌بخاری» و «تاریخ‌طبری» و «تاریخ بلعمی» ولی هیچ اشاره‌ای به افسانه لوریان نمی‌کند و از خنیاگران به‌عنوان《کوسان》یاد میکند که اتفاقاً کوسان در زبان پهلوی به‌عنوان خنیاگر(آوازه‌خوان)آمده‌ . سرودی گفت《کوسان》نوآیین در او پوشیده حال ویس و رامین . ما_نسخه_اصلی_شاهنامه_را_نداریم چون قدیمی‌ترین شاهنامه متعلق به‌621‌هجری، دوقرن بعداز مرگ فردوسی‌است و ایران موردنظرفردوسی درشمال‌شرقی ایران کنونی است. درکتاب‌های تاریخی زمان فردوسی مثل: تاریخ‌طبری/بلعمی/بخاری و...هیچ اشاره‌ای به افسانه لوریان نشده‌ و در قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه یعنی(نسخه فلورانس)اصلا افسانه لوریان نیامده‌است و پایان شاهنامه هم فرق دارد و سپاه ایران در کوهستان گم می‌شود و از سرما یخ می‌زنند . درنسخه خطی شاهنامه‌(کتابخانه‌مجلس‌ایران)‌به‌شماره ثبت‌‌16299‌‌،‌ صفحه‌456‌‌، نوشته:《لولیان》 . درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانه کنگره آمریکا)نوشته:《لوزیان》 . درشاهنامه نسخه مسکو، جلد‌۷‌، صفحه‌۴۵۱‌، نوشته: 《نوریان》 . درشاهنامه جلال‌خالقی، جلد‌۶‌، صفحه‌۶۱۲‌ نوشته: 《کوریان》 . در جامع‌التواریخ فضل‌الله‌همدانی، قرن‌۷‌،‌ آمده: ‌۱۲‌هزار کاولی(کابلی)و لولی . دکتر کریستَن‌سِن، درکتاب ایران زمان ساسانیان، صفحه‌۲۹۹‌، آورده: لوریان اجداد《فیوج》فعلی‌اند. دکتر بهرام فره‌وشی درکتاب کولی‌ها، صفحه‌۲۲‌ آورده: فیوج‌ها در اصفهانند . درمنابع انگلیسی مثل《از اقیانوس هند تا ساحل مکران》نوشته؛ صابر بدلخان صفحه‌‌۲۵۷ و کتاب《مردم در حرکت》اثر دیوید فیلیپ، صفحه‌‌۲۹۵ آمده: لوری‌‌ها جماعتی خانه‌به‌دوش هستند که در بلوچستان‌پاکستان پیدا می‌شوند و نباید آنها را با لرها اشتباه دانست که آنها(لرها)به‌کلی یک قوم کاملاً مجزا هستند که درایران زندگی می‌کنند . دکترابراهیم خدایی درمقاله(کریستوف کُلمب باشیم اما کشفیات‌مان درحد شباهت دو کلمه نباشد)نوشته: کاملاً اتفاقی‌است که اسامی شبیه زبان ما، در دیگر زبان‌ها، یافت شود بدون اینکه کوچک‌ترین ارتباطی به‌ما داشته باشد مثلاً این لوری با آن لر فقط یک لام و راء بهم شبیه دارند، نه چیز دیگر . اگر لُرستیزان دنبال خوراک می‌گردند در ارمنستان یک استان با نام لوری هست که تنها شباهت لفظیه و ارتباطی با قوم‌لُر ‌لر ندارد یا درفرانسه استانی بنام لوریان است یا در ایالت نیدرزاکسن آلمان شهری بنام لر هست . دکترفریدون جُنیدی رئیس بنیاد نیشابور: سی‌هزاربیت شاهنامه الحاقی است یعنی نیمی از شاهنامه در طول زمان توسط کاتبان و منشیان به آن اضافه شده‌است . دکتراسکندر امان‌اللهی با مقایسه واژگان زبان کولی‌ها با زبان‌های فارسی و لری آورده: هیچ ارتباطی بین این زبان‌ها وجود ندارد مثلاً: . ارباب به لری میشه ارویی ولی کولی‌ها میگن: مانه‌سیوی . خانه به لری میشه مال، قلا یا حونه ولی کولی‌ها میگن: کورم . انسان به لری میشه آیم ولی کولی‌ها میگن: مانس گراز به لری میشه وراز، جیره و تاونه ولی کولی‌ها میگن نرقین . گاو به لری میشه گاوو ولی کولی‌ها میگن تیرن . گوسفند به لری میشه: میش یا کاوه، ولی کولی‌ها میگن وایگل . بز به لری، بز یا تیتی میشه ولی کولی‌ها میگن لوتاوین . بیمار به لری میشه مارگی ولی کولی‌ها میگن نیمجا . شهر به لری شَهر یا شِیر میشه ولی کولی‌ها میگن قلیتژا . نان به لری میشه نو ولی کولی‌ها میگن منا لوری هیچ ربطی به قوم لر ندارد. چنانچه سعدی بزرگ در گلستان سعدی می‌فرماید که: حکایت کنند که عربی را درمی چند گرد آمده بود و شب از تشویش《لوریان》در خانه تنها خوابش نمی‌برد. همین‌طور جناب سعدی می‌فرمایند که: هرچند که هست عالم از خوبان پر شیرازی و کازرونی و دشتی و《لُر》 حال آیا لوریان و لر از نظر سعدی یکی بوده‌ آنها را یک‌جور کتابت می‌کرد

در پاسخ به «دانشجو تاریخ»: 1. با استناد به نسخه‌های گوناگون از شاهنامه، ارزش تاریخی شاهنامه را زیر سؤال بردید، حال آنکه میان این نسخه‌ها تفاوت اندک و شباهت بسیار است. 2. شاهنامه را کتابی ادبی و نه تاریخی نامیدید و در عین حال در ادامه، به تاریخی بودن اقلاً بخشی از آن تصریح کردید. خود فروسی هم کتاب شاهنامه را کتابی تاریخی با رویکردی رمزگونه مینامد: «تو این را دروغ و فسانه مدان...» 3. اینکه در شاهنامه، اموری خرق عادت وجود دارد، دال بر بطلان ماهیت تاریخی شاهنامه نیست. 4. ما را به غرض ورزی متهم کردید. میتوانستیم کامنت شما را منتشر نکنیم، اما منتشر کردیم. گفتید این مطلب را از فلان سایت برداشتیم. حال آنکه این نوشتار از ماست و دیگران از ما برداشتند. عیبی هم ندارد.

اینا اصلا لور نیستن! اینا میخوان هویت هندی ما لورها برای بقیه لورها برملا نشه! وگنه شهر الوار راجستان و شهر لور در این ایالت یا مقبره حسن خان سوری و بختیارخان بیهاری و روستاهای حسن هندو بختیاری و دره هندیان پاپی و دره هندو بختیاری و ... خودش سند هندی بودن ما لورهاست! طایفه هندمینی دریکوند رو میخوان چه طوری ماسمالی کنن؟! یا منطقه دره کاولی زینی وند در ناحیه بیدروبه اندیمشک یا هندیمشک!

طایفه #بازگیر از کوردهای اصیل کُردالی استان ایلام هستند که تعداد زیادی از آنها به پلدختر و خرم آباد مهاجرت کرده اند و خودشان دقیقا معترفند که اصالتی کوردی دارند و سند جغرافیای نظامی پشتکوه موید این سخن می باشد! کوردهای #بدره ای (بیره ای) با لورها دشمنی بسیار زیادی دارند و حتی چندین نزاع منجر به قتل با لورها داشته اند! طایفه #رشنو که طبق سند بیش از 500 ساله تاریخ کُردستان اثر شرفخان بدلیسی، از کوردهای اصیل کرمانج هستند و بیش از 90 درصد رشنوها (به جز آنهایی که در میان لورها زندگی می کنند) به زبان های کُردی یا لکی صحبت می کنند که ریشه ای مشترک دارند! طایفه #زیودار از نسل آل زیار یا زیاریان (یک خاندان کوچک گیلکی-دیلمی در سرزمین‌های جنوب‌شرقی دریای مازندران) هستند! اتفاقا #لورها یک طایفه به اسم #دشمن_زیاری (یعنی دشمنان زیاران) دارند که نشان از دشمنی دیرینه لورها با زیاران یا زیودارها می باشد! طایفه #پیرحیاتی سید هستند و عرب محسوب می شوند! طایفه #زرگوش کُرد و از ایل کُردالی استان ایلام هستند! طوایف #ماسپی و #ناصرعالی از کُردهای اصیل استان ایلام هستند و با لورها میانه بسیار بدی دارند! طایفه بالوی از لکهای اصیل ایل بالاوند هلیلان در استان ایلام هستند! ایل #شوهان از کوردهای اصیل کرکوک ، موصل و سوریه هستند که هنوزم در آن نواحی زندگی می کنند و شرف خان بدلیسی بیش از 500 سال پیش به صراحت ریشه ایل شوهان را کُردی معرفی کرده است و کوردهای ملکشاهی و شوهان ریشه مشترک دارند! #کاوری یکی از طوایف ایل کُردتبار شوهان می باشد! ایل #ملکشاهی از کوردهای استان ایلام هستند(اصالتا کرمانج جنوب ترکیه) که به شدت با لورها میانه بدی دارند و چندین درگیری منجر به قتل با لورها داشته اند! طایفه #فراش از ناحیه فراشبندی استان فارس به استان لورستان مهاجرت کرده اند! ایل #کُلیوند یا #قُلیوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها میانه خوبی ندارند و حتی چندین نزاع با لورها داشته اند! ایل #حسنوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها میانه خوبی ندارند و چندین نزاع با لورها داشته اند! ایل غیاثوند یا قیاسوند از لکهای اصیل سلسله هستند که با لورها چندین نزاع منجر به قتل داشته اند! ایل بیرانوند از کردهای موصل عراق هستند که زبان همه ی آنها کُردی یا لکی می باشد و با لورها به خصوص طوایف پاپی و زینیوند چندین نزاع منجر به قتل داشته اند! #سگوند طبق سند مردم شناسی هنری فیلد عرب بنی کلب هستند حتی عده ای آنها را کورد یا لک می دانند! طایفه یا تیره #گله_دار از استان فارس و منطقه گله دار وارد استان های ایلام و لورستان شده اند! طایفه #رکرک طبق شجره نامه به رکن‌الدوله دیلمی می رسند ! تیره #کلانتری از لورهای قلاوند اندیمشک هستند و ارتباطی با لورهای چگنی ندارند! طایفه #پیرانی از کُردهای اصیل پیرانشهر هستند که به استان ایلام مهاجرت کرده اند و به زبان لکی صحبت می کنند! طایفه #میر طبق شجره نامه به عباس بن علی بن ابی طالب می رسند و عرب اصیل هاشمی هستند و حتی نام خانوادگی اکثریت این طایفه هاشمی یا هاشمیان می باشد! طایفه #سلاحورزی طبق شجره نامه رسمی عرب عباسی هستند! ایل #بیات از تُرکهای اصیل اوغوز هستند که در نواحی ازنا و الیگودرز و اراک و خمین نیز سکونت دارند!

من سارینا حاجیوند بختیاری هستم و همیشه نسل به نسل بهمون رسیده ما لورها هندی هستیم اینو از اجدادمون بهمون رسیده و این اصالت رو نسل به نسل همیشه حفظ کرده ایم! یه سری افراد میخوان این هویت باستانی رو از ما بگیرن. بنده به نمایندگی از قوم لور ساکن در ایران و هندوستان از همه افرادی که برای اصالت هندی ما لورها احترام قائل میشن تشکر میکنم و باعث وجد و شور و شعف هستش که هم تباران لور من هنوزم روی اصالت هندوستانی خودشان بعد 1600 سال از مهاجرتمان از ناحیه الوار راجستان به ایران و ... پافشاری می کنند! عده ای نمیخوان ما لورها اصالت هندوستانی خودمان را فریاد بزنیم. عده ای نمیخوان با هم تباران لوری خودمان در هندوستان یکی باشیم. ما لورها هندی هستیم اینو پدرمان و بزرگان ما بهمون گفتن. شاهنامه به دستان ایلمان بهمون گفتن! روستای حسن هندو بختیاری و دره هندو بختیاری و هندمینی دریکوند و چم هندی دهلوران بهمون گفتن! دره هندیان پاپی بهمون گفته! فارسنامه ناصری میگه طایفه پاپی اصل اصل هندی هستن آیا از این واضح تر باید هندی معرفی بشیم؟؟؟؟ گور شنگلی توی لُردگان(لوردگان) بختیاری چی؟؟؟ فکر نکنم حرفی واسه گفتن بمونه! ما لورها قلبمان برای هندوستان می تپد!

تمامی کامنت‌هایی که با نام‌های مختلف و بدون ارائه حتی یک منبع تاریخی و کاملآ به‌صورت غرض‌ورزانه و از روی کینه نوشته شده‌اند متعلق به فردی بیمار به‌نام《ابراهیم پیرداده》است که متولد دره‌شهر ایلام(پشتکوه‌سابق)است که مادرش از طایفه کلهر و پدرش از طایفه پیرداده است. تمامی کامنت‌ها که حتی املاء متن‌شان یک‌جور است را همین ابراهیم‌پیرداده نوشته و خود را《زن》معرفی کرده مثل: ناشناس، مهرناز لرستانی، بهاره بختیاری، شهناز شاهوردی، ماندانا کوشکی، شیما حاجی‌وند، سولماز زینی‌وند، کلثوم دریک‌وند، هناس مرادی ممسنی، اشکان پارسه بختیاری، لیلی حاجی‌وند، عرفان خورموجی، مقداد پارسی، شهلا دریک‌وند، معراج، آیناز سلاح‌ورزی، لیلا دریک‌وند، الیکا سلاح‌ورزی، مهناز سالاروند، شیدا سوری، لیلا پاپی‌و...خطاب به این فرد بیمار باید گفت: لک کلمه‌ای هندی است و کولی‌وند طایفه‌ای لک‌زبان است و روستای هندی در الشتر لک‌‌زبانند. هندی‌ها به آتش می‌گویند《آگنی》و لک‌ها به آتش میگویند《آگر》کیوان‌پهلوان درکتاب نیای رضاشاه می‌نويسد: زمانی‌که نادرشاه‌افشار به هند رفت چند هندی در سپاهش بودند که در الشتر ساکن شدند و طایفه《هُنی》یا هندی را به‌وجود آوردند که الان در روستای هندی‌الشترند و فامیلی هندی‌زاده دارند و لک‌زبانند. در دلفان طایفه‌ای بنام هُنی یا هندی است. درکرمان مثلی است که گویند: با سه کَس مکن آشنائی _ لک و لولی و عطااللهی: جغرافیای کرمان، احمدعلی‌خان وزیری صفحه‌۱۴۴. بیرانوندها ضرب‌المثلی دارند که میگن: سه کَس نیره دسه برا_ لک و لوتی و نوکرم‌الله. درمقاله؛ وضعیت‌اجتماعی کاولی‌ها درغرب‌ایران اثر دکترحسن‌زندیه، درمجله تحقیقات تاریخ‌اجتماعی، صفحه‌‌210‌آمده: کاولی‌ها درمناطق غرب‌ایران بیشتر به زبان لکی صحبت می‌کنند(مثل طوایف کولی‌وند، هُنی=هندی و آزادبخت)و هنوز هم بسیاری از آنها که دراین مناطق بسر می‌برند همان اصول_گرامری_لکی و لهجه لکی در کُردی و فارسی‌گویی‌شان پیداست از لحاظ تاریخی نیز نشانه‌هایی در دوره قاجار در دست است که از غیرقابل‌فهم بودن زبان آنها به‌سبب لک بودنشان سخن رانده‌اند(هالینگبری، صفحه‌۸۶) درکتاب گزارش‌شرق‌شناسی نام لک درمیان اقوام هندی است. لک‌نو نام ایالتی در هند است. بزرگترین طایفه لک کولی‌وند است. در الشتر روستایی بنام هندی است. لک یک عددشمارش‌هندی به‌معنای صد است درفرهنگ لاروس آمده: لک عندالهُنود، یعنی لک نزد هندی‌ها میشود صد. درسفرنامه رابینو صفحه‌11‌آمده: لک‌ها عرب و از نسل حجازی‌ عرب‌اند. هنری راولینسون در سفرنامه‌اش، صفحه‌۱۵۶‌آورده: لک‌ها قرن‌۱۲‌هجری از موصل‌عراق آمدند. در دانشنامه جهان اسلام جلد‌5‌، صفحه‌155‌آمده: لک عرب و از نسل بنی‌دُلف عِجلی است و دلفان بازمانده آنهاست. دایره‌المعارف‌فارسی، لک را عرب و مهاجر از موصل‌عراق ذکر کرده. در نقاوه‌الآثار آمده: شاه‌عباس‌صفوی، لک را از عراق برای تضعیف قدرت اتابکان‌لُر، وارد ایران کرد دکتر میرجعفری درتاریخ تیموریان، صفحه‌281‌آورده: لک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوی‌ترکمن بود. ابوبکر طهرانی درکتاب دیار بکریه و میرهاشم محدث، درکتاب تاریخ قزلباش و فاروق سومر درکتاب آق‌قویونلوها، اسامی طوایف آق‌قویونلوها را ذکر کرده که نام طایفه لک در بین‌شان‌است. حشمت رحمتی درکتاب، قوم لُر درآینه تاریخ، صفحه‌40‌می‌نویسد: خدایی‌خان حسن‌وند گفت: اجدادش عربند. جان پری درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: طوایف لک یقیناً از نواحی شمالی به لُرستان کوچ کرده و به‌وسیله شاه‌عباس‌صفوی درشمال‌غربی لُرستان اسکان داده شدند. غلامرضایی درکتاب تاریخ لُرستان نویسد: عشایر صله‌صله، دلفان و خزل درحوالی کرمانشاه بودند. پرویز رجبی درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: چم‌چمال و هرسین محل اقامت عشایر دلفان و خزل(خزعل) بود و.ایی.ساوینا درمقاله: نام اقوام درجغرافیای ایران نویسد: اقوام کم‌جمعیت و کم‌اهمیّتی وجود دارد که درتاریخ‌های گوناگون به ایران مهاجرت کردند مانند: اَرامنه، گُرجی‌ها، لَک‌ها، آسوری‌ها و یهودی‌ها از جمله این اقوامند. عیوقی(شاعر غزنوی)گوید: با مردم لک(نادان) تا بتوانی تو میامیز _ زیرا که جز از عار نیاید ز لک و لاک سیسیل اِدموندز درکتاب: یادداشت‌هایی درباره لُرستان، نویسد: خوانین لَک القابی بیش‌از شایستگی خود دارند آنها نواحی حاصل‌خیز لرستان را به زور اشغال کردند برای غارت‌گری و راهزنی تا قم پیش رفته‌اند. خوانین لک یونیفورم_روسی می‌پوشد و از روس‌ها حق‌الزحمه دریافت می‌کنند! درخاطرات نخستین سپهبد ایران آمده: مهرعلی‌خان حسنوند(لک) نزدم آمد و گفت: اگر ما بخاطر راهزنی و دزدی مقصریم تو دریای رحمتی! من خطاکارم ولی حالا عفو کن من برای خدمت‌گزاری آماده‌ام! سپهبدامیراحمدی از لکها به‌عنوان اشرار و دزد نام برده که به ولایات همدان و اراک دستبرد می‌زدند! در صفحه‌۲۱۵‌آمده: لک‌ها عمدتاً دزدند و می‌گویند: اَلقارعَه ما القارعَه، نعوذبالله این آیه قرآن را خودشان به غارت‌گری و دزدی تفسیر کردند! در سفرنامه مُسیو چریکوف آمده: پیشه لک‌ها دزدی و راهزنی است. درکتاب حرکت‌تاریخی کُرد به خراسان صفحه۷۰ از کردهای زیک یا زوط نام می‌برد که در مرزهای شرقی ایران بودند. در دانشنامه جهان اسلام جلد۹، صفحه۶۹۸ آمده: جت‌های سند در ۱۱۷۰، علیه《محمد مرادیاب خان کلهوری》حاکم موروثی سند شوریدند و بجای او《غلامشاه خان کلهوری》را به حکومت نشاندند. کلهور نام طایفه‌ای از طوایف کُرد در کرمانشاه است و طبق این منبع اصل کلهرها در سند پاکستان بوده است. هندی‌ها به آتش می‌گویند آگنی و کُردها به آتش می‌گویند آگر. کُردها عاشق موسیقی و رقص‌‌اند و خواننده‌ای دارند بنام محمود کولی. بارون دوبد درسفرنامه‌اش صفحه‌310‌‌‌می‌نویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است.

پاسخ به دانشجو تاریخ: جالب است IP شما با فردی به نام《ابراهیم پیرداده》که او را شخصی بیمار خواندید، یکی است. یعنی قاعدتاً یک نفر هستید.

ببخشید پس چرا ابراهیم پیرداده اهل دره‌شهر ایلام با یک lP اون‌همه پیام و حرف بدون سند و توهین و هتاکی کرد ولی شما با علم به اینکه میدانستید دروغ و تهمت و افترا زده ولی کوچک‌ترین اعتراضی به او نکردید و هزاران پیام بی‌ارزش او را نشر دادید؟ درحالی‌که جواب منطقی و براساس متن تاریخی، که حتی شماره صفحه و نام کتاب را هم اعلام کردیم ولی شما انتشار ندادید؟ پس این لُرستیزی کاملا سیستمی است اساسا شما لُرهای شیعه را می‌کوبید و کردهای سنی را بزرگ می‌شمارید.

شما همان ابراهیم پیرداده هستید. نیستید؟ خودتان با خودتان در حال بحث هستید. خودتان به خودتان فحش میدهید. تعجب میکنم از این رفتارها. کامنتهای موافق و مخالف را منتشر میکنیم.

شیعه و سنی دو بال از یک پرنده مقدس به اسم اسلام هستند! دانشجوی تاریخ شما احتمالا جز فتنه گری بین مذاهب اسلامی کاری ندارید! اون از بهرام آبتین بختیاری با فحاشی به کلیت اسلام اینم از شما! وقتی میگیم لورها هندو تبار هستند واسه همین فتنه گری های شما لورهای لوطی پلدختری هستش! مثلا میخواید بین مذاهب اسلامی را خراب کنید؟!

همین یک جمله تاریخی از سردار اسعد بختیاری برای هندی بودن ما لورها کافیه! سردار اسعد بختیاری مهره فراماسونی در کتاب تاریخ بختیاری اعلام می کند بین لورها و ایرانی ها متقابلا علاقه ای وجود ندارد! یعنی بالاترین شخصیت ما لورها اومده گفته لورها و ایرانی ها یکی نیستند و حتی علاقه ای به هم ندارند! والتر هینتس هم به صراحت در کتابش میگه لورها مردمی هندی الاصل هستند! اسناد تاریخی گواه هندی بودن ما لورهاست! مثلا میخواید هویت هندی راجستانی ما لورهای سیک هندی را با برچسب به بقیه اقوام جعل کنید؟! :)

#بابا_باجوآ‌(Baba ‌Bajwa)‌‌مورخ هندی در یوتیوب فیلمی بنام‌‌(History of Lak jatt)‌‌به اشتراک گذاشته که از تاریخ قوم(#لک_جت)در هند صحبت می‌کند و می‌گوید لک‌ها در ایالات: #لک‌نو، پنجاب، مکران، بلوچستان، سند، #لکی‌مروت، کشمیر(#لک‌راج)، مولتان، گجرات و راجستان(#لک‌تاج) سکونت دارند . #شهباز_احمد_لک مورخ پاکستانی در ویدئو‌(Lak Brothers in Pakistan)‌‌به قوم لک در #پاکستان می‌پردازد و اسامی شهرهایی که لک‌ها درآنجا ساکن‌اند را میگوید: #لک‌ساید در نینیبال، #لک_هیم‌پور و #لک_هناو در اوتارپرادش، #لک_سر در اوتارکند. هم‌چنین از مشاهیر لک که پسوند لک در فامیلی خود دارند صحبت می‌کند . در دایره‌المعارف بزرگ‌نو، جلد‌9‌، صفحه‌8047‌، آمده: لک‌ها در داغستان(قفقاز)در منطقه‌ای بنام #کولی‌(KULi)‌‌سکونت دارند . درتاریخ فرشته(تاریخ عمومی هند)، صفحه‌149‌، از#محمد_لکی به‌عنوان سردار هند نام برده‌ و درصفحه‌‌223‌، از#قطب‌الدین_لک به‌عنوان حاکم کالنجر هند نام می‌برد . فرهنگ ارشاد درکتاب مهاجرت تاریخی صفحه‌73‌، نوشته: #تی_لک فرمانده سپاه هند بود . هنری والتر درکتاب#گزارش_شرق‌شناسی از طایفه گله‌داری در هند بنام لک نام می‌برد . ابوریحان‌بیرونی در تحقیق ماللهند صفحه‌103‌‌، از قبیله لک در هند نام می‌برد . درمجالس جهانگیری(عبدالستار بن قاسم)صفحه‌202‌، از قوم لک در هند نام می‌برد . رومیلا تاپار درتاریخ هند، صفحه‌35‌، از لک‌شمن درهند نام می‌برد . دراحسن‌التواریخ صفحه‌55‌، از منطقه لک‌لک‌خانه در افغانستان نام می‌برد . درجغرافیای الشتر صفحه‌115‌، آمده: درجنگ کرنال، یارامیر یوسفوند دو پسر هندی بنام(هارز و فارز)را به میان لک‌ها آورده که#روستای_هندی_الشتر و#قیطاس‌آباد دینور کرمانشاه از نسل آن‌هاست . درفرهنگ آنندراج آمده:#لکی نام جنگلی بین کشمیر و آندرا پرادش در هند است . مرتضی اسدی درکتاب#زبان_سانسکریت_لک، صفحه‌40‌، نوشته: لکی هم‌سنگ سانسکریت هندی است . در جغرافیای کرمان صفحه‌144‌، آمده: با سه کَس مکن آشنایی؛ لک و لولی و عطاءاللهی . ریچارد فرای درکتاب تاریخ‌باستانی‌ایران، صفحه‌51‌، لک‌ها از مهاجران اخیراند و لکی لهجه‌ای از کُردی است . دکترحسین‌میرجعفریان درتاریخ تیموریان صفحه‌281‌، لک و جک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوهای ترکمن‌اند . ایرج‌کاظمی درکتاب دلفان در گذر تاریخ، صفحه‌30‌، خاندان عرب بنی‌دلف جد دلفان‌اند . درکتاب نصف جهان فی تاریخ اصفهان، صفحه‌230‌، لک از نسل درگزینی‌های موصل‌عراق‌اند . ایرج‌افشار درکتاب طوایف عشایری ایران، صفحه‌948‌، طایفه داودی‌ها کولی‌اند . مصطفی‌قلی‌خسروی رئیس اتحادیه املاک تهران، در‌28‌اسفند‌‌1396‌در نامه‌ای اعلام کرد افرادی‌که متولد کوهدشت‌اند و درتهران خانه می‌گیرند باید اطلاعات‌شان به پلیس ارسال شود چون اکثرا خلاف می‌کنند . درمقاله#وضعیت_اجتماعی_کولی‌ها_درایران اثر#دکترحسن‌زندیه آمده: کاولی‌ها درمناطق غرب‌ایران بیشتر به#زبان_لکی صحبت می‌کنند(مثل طوایف کولی‌وند، هُنی=هندی و آزادبخت)و هنوز هم بسیاری از آنها که دراین مناطق بسر می‌برند همان #اصول_گرامری_لکی و#لهجه_لکی در کُردی و فارسی‌گویی‌شان پیداست از لحاظ تاریخی نیز نشانه‌هایی در دوره قاجار در دست است که از غیرقابل‌فهم بودن زبان آنها به‌سبب#لک_بودنشان سخن رانده‌اند(هالینگبری، صفحه‌۸۶) . هنری والتر درکتاب#گزارش_شرق‌شناسی از طایفه گله‌داری بنام لک در هند نام می‌برد. لک‌نو نام ایالتی در هنداست. بزرگترین طایفه لک#کولی‌وند است. در الشتر روستایی بنام#هندی است. در نورآباد طایفه‌ای بنام هُنی(هندی)دارند. لک یک#عدد_شمارش_هندی بمعنای صد است درفرهنگ لاروس آمده:#لک_عندالهُنود، یعنی لک نزد هندی‌ها میشود صد . در جغرافیای کرمان صفحه‌144‌، آمده: با سه کَس مکن آشنایی؛ لک و لولی و عطاءاللهی . ریچارد فرای درکتاب تاریخ‌باستانی‌ایران، صفحه‌51‌، لک‌ها از مهاجران اخیراند و لکی لهجه‌ای از کُردی است . دکترحسین‌میرجعفریان درتاریخ تیموریان صفحه‌281‌، لک و جک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوهای ترکمن‌اند . ایرج‌کاظمی درکتاب دلفان در گذر تاریخ، صفحه‌30‌، خاندان عرب بنی‌دلف جد دلفان‌اند . درکتاب نصف جهان فی تاریخ اصفهان، صفحه‌230‌، لک از نسل درگزینی‌های موصل‌عراق‌اند . ایرج‌افشار درکتاب طوایف عشایری ایران، صفحه‌948‌، طایفه داودی‌ها کولی‌اند . مصطفی‌قلی‌خسروی رئیس اتحادیه املاک تهران، در‌28‌اسفند‌‌1396‌در نامه‌ای اعلام کرد افرادی‌که متولد کوهدشت‌اند و درتهران خانه می‌گیرند باید اطلاعات‌شان به پلیس ارسال شود چون اکثرا خلاف می‌کنند. اون طوایفی که در کوهدشت خلافکارند تماما لک‌زبان و از طوایف گراوند، دلفان، نورعلی، اولادقباد و شاهیوند هستند.

این داستانهای متوهمانه دیگه برای لاپوشانی اصالت هندی ما لورها فایده نداره! ما لورها هندی هستیم و سند 1300 ساله به اعتبار حکیم ابوالقاسم فردوسی داریم!

داداش من سارا درخش بویراحمدی هستم و از بزرگان خودمان بارها شنیدم ما لورها هندی الاصل هستیم. شاهنامه هم میگه هندی هستیم . ما لورها مفتخریم که هندوستانی هستیم و برای ساز و آواز و تال و تنبک و خنیاگری وارد ایران شدیم. الوار ایران با افتخار هندوستانی الاصل هستیم

من شِیدا جودکی لوری ساکن هندیمشک خوزستان هستم و با افتخار و صراحت کامل اعلام می کنم ما لورها هندوستانی هستیم و تمام حرف های فردوسی کبیر درباره ما لورها عین حقیقت می باشد و ما لورها توسط شنگل پادشاه هندوستان و بهرام گور ساسانی به ایران واردات شدیم. ما لورها هندوستان را ریشه اصلی خودمان می دانیم و اتفاقا با لورهای هندوستان هم ارتباط داریم و بختیاری ها ، پاپی ها ، لوطی ها ، براهویی ممسنی ها و بهمئی بمبئی ها توی هندوستان معروفن. هندوستان در قلب تک تک ما لورهاست.

حرفاتون خنده داره اولا تو شاهنامه نوشته لولیان ، لولیان کسانی بودند که شغلشان رقص و نوازندگی و سرگرمی بود اینا رو به درخواست ایران از هند آوردن برای این کارها و در کل کشور آنها را پراکنده کردن برای اینکه مردم را سرگرم کنن دوماً تنها قوم ایرانی که شاهنامه خوانی دارند و هر ساله جشنواره شاهنامه خوانی برگزار میکنند لرها هستند اگه فردوسی علیه لرها کوچکترین مطلبی می‌نوشت ما شاهد شاهنامه خوانی لرها نبودیم ، بله حقیقتا قوم لر قدیمی ترین قوم ایران است و تاریخ زیبایی دارد بایدم نسبت بهشون حسادت کنید و مطلب بنویسید اگه حسادت نمی‌کردید حتما چیز خاصی نبودیم

اگر حرف های این سایت خنده داره پس چرا عصبانی هستید؟ 1. در شاهنامه گفته لوریان. در سکه های لُری هم حاکمان لُر، خود را لور معرفی کردند که این یک دلیل از هزاران دلیل است که نشان میدهد لوریان همان لور و لُر هستند. 2. جشنواره شاهنامه خوانی هم جدید است. مربوط به همین قرن معاصر است. قدمت ندارد.

درانجمن آرای ناصری یکبار لر آمده بنام قومی از ایران/و یکبارم لوری آمده به معنای رِند، سرمست و سرودگو که در توضیحات نوشته لولیان، که هیچگونه پیوندی میان لر و لوری وجود ندارد . درفرهنگ عمید صفحه‌۸۹۱‌، لر نام یکی از اقوام بزرگ ایران که درغرب ایرانند/و درصفحه‌۸۹۸‌، لوری یعنی لولی، خوره و جذام و لولی به معنی خوش اندام، بانشاط و سرمست است . درکتاب قلندریه درتاریخ، لر به‌عنوان قوم/و لوری به‌عنوان رِند و سرمست جدا از هم آمدن . اما مغرضان با خلط مبحث و سفسطه می‌خواهد سرمخاطب شیره بمالد و لوری را لر جا بزند . لر از دو_حرف تشکیل شده که براحتی می‌شود هزار معنی در زبانهای مختلف و هزار مکان در دنیا را به آن منتسب کرد اما جز شباهت_لفظی چیزی نیست. در نیدرزاکسن آلمان شهری بنام لر هست . در ارمنستان استانی بنام لوری/درفرانسه بندری بنام لوریان/دراسپانیا منطقه‌ای بنام لر/ولی بجز شباهت‌لفظی، چیزی ثابت نمی‌شود . مغرضان با رندی میخواهند گزاره بسیار نادرست از واژه لر ایرانی با لولی و تشابه اسمی این دو واژه، مایه برخی کارشناسی‌های سطحی، در فضای مجازی شده‌ اما منابع به وضوح بین‌شان فرق گذاشته: . منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم(اخوان ثالث) . ﻓﻐﺎﻥ ﮐﺎﯾﻦ ﻟﻮلیاﻥ ﺷﻮﺥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺷﻬﺮﺁﺷﻮﺏ(حافظ) . ﻫﻨﺪﻭﯼ ﻃﺮﻩﺍﺕ ﭼﻪ ﺭﺳﻦ ﺑﺎﺯ لولیﯾﺴﺖ/لوﻟﯽﮔﺮﯼ ﻃﺮﻩ ﻃﺮﺍﺭﻡ ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ(مولوی) . ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻟﻮﻟﯽﺍﻥ/ﺑﺎﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ(خاقانی) . لفظ لوری‌ در نسخه فلورانس که قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه است اصلا وجود ندارد درنسخه خطی شاهنامه‌(کتابخانه‌مجلس‌ایران)‌به‌شماره ثبت‌‌16299‌‌،‌ صفحه‌456‌‌، نوشته: لولیان . درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانه کنگره آمریکا)نوشته: لوزیان . درشاهنامه نسخه مسکو، جلد‌۷‌، صفحه‌۴۵۱‌، نوشته: نوریان . درشاهنامه جلال‌خالقی، جلد‌۶‌، صفحه‌۶۱۲‌ نوشته: کوریان . درجامع‌التواریخ فضل‌الله‌همدانی، قرن‌۷‌،‌ آمده: ‌۱۲‌هزار کاولی(کابلی)و لولی کسانی‌اند که حافظ، مولوی و خاقانی از آنها نگاره«لولی»یادکرده‌اند که امروزه نوادگانشان در بخشی‌هایی از بلوچستان وپاکستان با همین نام زندگی می‌کنند و این گروه قومی هیچ پیوندی با مردمان کوه‌نشین لر درغرب ایران ندارند . هنوز از این لوریان شاهنامه در بلوچستان گروه‌هایی وجود دارد مانند روستای لوری رود در زاهدان که امروزه هم بنام «لوری یا لوزی» از آنها یاد میشود و در موسیقی مشهورند و هنر لانگو از همین مردمان است . مولوی: ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد . مولوی: گر شام و گر عراق و گر لرستان _ روشن شده زان چهره چون نورستان . سعدی: هرچند که هست عالم از خوبان پر شیرازی و کازرونی و دشتی و لر . در اشعار بالا دو شاعر که در اشعارشان لر را لر و لولی را لولی خطاب می‌کنند دلیل بر ناهمسویی این دو واژه باهم می‌باشد و نمونه‌هایی از این دست بسیارند . کولی شکل تغییریافته کابلی است که به قوم یا سرزمین خاصی تعلق نداره و همه‌جا هستن و نمیشه براش محدوده جغرافیایی تعیین کرد ژنرال سایکس درتاریخ ایران میگه آذربایجان ‌50‌هزار خانوار کولی دارد که به آنها قراچی میگویند/یا شیراز پُر کولیه/بارون دوبد درسفرنامه‌اش صفحه‌313‌ می‌نویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است/لک‌ها یک طایفه بنام کولی‌وند دارند/یا طایفه فیوج(کولی) بین فارس‌ها پخش هستند/یا زوط‌ها بین بنی‌تمیم ذوب شدند/هند نام زن ابوسفیان بوده‌است

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.