مسلمانیِ سيبخت، نجيب زاده پارسی
بسم الله الرحمن الرحیم
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ سيبخت (اسيبخت) از نجيبزادگان پارسی، از اشراف جامعه ساسانی، پيرو آيين زرتشتی و مرزبان منطقه هَجَر (هَگَر: بحرين قديم) بود. اين منطقه كه از بنادر مهم تجاری در ايرانِ عصر ساسانی شمرده میشد، كليه نواحی اطراف را تحت پوشش داشت و مناطق امروزی از قبيل امارات، قطر، استانهای احساء و قطيف عربستان، كويت و... همگی تابعِ هَگَر بودند.
در سال 8 هجری و در روزی از روزها، در ايامی كه حكومت مركزی امپراتوری ساسانی در فساد و تباهی دست و پا میزد، سيبخت به رتق و فتق امور در حوزه حاكميت خود مشغول بود، كه نامهای برای او آوردند. از محمد بن عبدالله بنده و فرستاده خدا، به سيبخت نجيبزاده پارسی، بدان كه من فرستاده خدا بر خَلق هستم و تو و يارانت را به پذيرش كلمه «لا اله الّا الله» و ايمان به آن چه خدا نازل فرموده دعوت ميكنم. پس به دعوت خدايی كه شما را آفريد، لبيك بگوييد. و در غير اين صورت، جزيه (مالياتی كه غير مسلمانان به حكومت اسلامی میدهند) بر عهده شما خواهد بود. طراوت كلام پيامبر در قلب «سيبخت زرتشتی» لرزش ايجاد كرد و بر عمق جانِ او نشست و به اراده خدا، چنان او را متحير نمود كه دعوت پيامبر را لبيك گفته، مسلمان شد.[1]
در منابع تاريخی آمده است كه اميرالمؤمنين علی (ع) میفرمود، سيبخت محضر پيامبر رسيد و من آنجا بودم... «فلم يبق بحضرتنا ذلك اليوم حجر و لا مدر و لا جبل و لا شجر و لا حيوان إلا قال مكانه: أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله.[2] آن روز در محضر ما -سه نفر- سنگها و خاكها و كوهها و درختان و جانداران همگی شهادت میدادند كه "خدایی جز خدای يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده خداست."»
مدتی بعد پيامبر نامهای ديگر برای سيبخت نوشت و فرمود: «قد حمد عمالي مكانك. و أوصيك بأحسن الذي أنت عليه من الصلاة و الزكاة و قرابة المؤمنين. و إني قد سميت قومك بني عبد الله فمرهم بالصلاة و بأحسن العمل و أبشر. و السلام عليك و على قومك المؤمنين.[3] اى سيبخت، كارگزاران من (بازرسان و مأمورين مخفى) كردارهاى تو را ستودهاند و سفارش مىكنم كه بهتر از اين مواظب نماز و زكات و محبت نسبت به مؤمنان باشى. من قوم تو را فرزندان عبدالله (بنی عبدالله) نامگذارى كردم آنان را هم به نماز گزاردن و نيك رفتارى دستور ده و بر تو و بر قوم مؤمن تو مژده باد.»
پىنوشت:
[1]. جعفر مرتضى العاملى، الصحيح من سيرة النبي الأعظم، قم: انتشارات دارالحديث، 1384، ج 29، ص 90.
على احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول صلّى الله عليه و آله و سلّم، قم: انتشارات دارالحديث، 1378، ج 1، ص 209.
محمد هادى يوسفى غروى، موسوعة التاريخ الإسلامى، قم: نشر مجمع انديشه اسلامى، 1376، ج 3، ص 336
محمد مهدى ملايرى، تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، تهران: انتشارات توس، 1379، ج 1، ص 130.
ياقوت حموى، معجم البلدان، بيروت: دار صادر، 1995، ج 1، ص 348
[2]. شيخ صدوق، التوحيد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1357، ص 310-311
على احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول صلّى الله عليه و آله و سلّم، همان، ج 2، ص 382.
محمد هادى يوسفى غروى، تاريخ تحقيقى اسلام، ترجمه حسينعلى عربى، قم: نشر مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى، 1383، ج 4، ص 280
[3]. ابن سعد، الطبقات الكبرى، بيروت: دارالكتب العلمية، 1998، ج 1، ص 211.
محمد حميد الله، نامهها و پيمانهاى سياسى حضرت محمد، ترجمه سيد محمد حسينى، تهران: انتشارات سروش، 1377، ص 203.
دیدگاهها
ناشناس
1395/04/11 - 01:07
لینک ثابت
این چیزها بعدا نوشته شده است
saman
1395/04/11 - 02:28
لینک ثابت
1. اينكه چيزي بعدها نوشته شده
فرشاد
1395/04/11 - 01:13
لینک ثابت
سیبخت زرتشتی؟؟؟ شما که
saman
1395/04/11 - 03:01
لینک ثابت
1. نگارنده مقاله فوق منكر
الناز فلاحتی
1395/05/01 - 09:41
لینک ثابت
بعضیا نمیخان حقیقت رو قبول
Esperanza
1395/05/28 - 16:13
لینک ثابت
خداوند به همه شما برکت بدهد.
افزودن نظر جدید