شبه معنویت های بومی
از جمله اشکالات وارده بر مبانی عرفان حلقه، وجود واژگان نامفهوم و بیمبنا در سخنان سرکرده آن است. به عنوان نمونه، اصطلاحات، جهان هیچ قطبی، جهان تک قطبی و جهان دوقطبی، از جمله مفاهیمی هستند، که هیچ گونه اصالت و مبنایی در عرفان برای آن قابل تصور نیست. این فرد که به زعم خود،در صدد ایجاد نوآوری و خلاقیت در اصطلاحات عرفانی است، هیچ گونه منطق و استدلال عقلانی برای آن ادعاهای خود ندارد.
یکی از بزرگترین مشکلات فرقه حلقه، برداشت نادرست سرکرده آن نسبت به گزارههای دینی و قرآنی است. محمدعلی طاهری سرکرده عرفان کیهانی، از سواد لازم در زمینه تحلیل و تفسیر مسائل دینی و عرفانی برخوردار نبوده و به همین خاطر در این فرقه با شمار زیادی از برداشتهای انحراف گونه و سطحی مواجه هستیم. محمدعلی طاهری برای اثبات نامحدود بودن جهان هستی، استناد به نامحدود بودن خداوند کرده، که نشان دهنده بیاطلاعی ایشان از مباحث فلسفی و عرفانی دارد.
طبق اصول عرفان کیهانی، برای جلوگیری از منیت و غرور در طریق عرفان، بهرهگیری از هر نوع فن و تکنیکی ممنوع بوده و بیابزرای یکی از خصوصیات برتری عرفان حلقه نسبت به سایر معنویتها به شمار رفته است. طاهری میگوید:«یکی از تفاوتها وجود فن و تکنیک در سایر عرفانهاست که با عرفان اصیل سازگاری ندارد. وقتی فردی به کمک تکنیک، توانایی و قدرتی کسب میکند، در نهایت آن را بهحساب توان فردی و اینکه تکنیک را بهخوبی به کار برده است، میگذارد و دچار غرور و منیت و خودستایی میگردد.»
عرفان حلقه، ابلیس را در گروه فرشتگان و ماموران خاص درگاه ربوبی قرار داده است. بطوری که با خارج کردن نظام هستی از نظام تک قطبی، در به ثمر رساندن هدف خلقت و چرخه تکامل انسان، نقش اساسی و محوری دارد.
کسی که مدعی معنویت و عرفان است، انتظار آن میرود از ابتداییترین مباحث و موضوعات، مربوط به آن حوزه مطلع بوده و نسبت به آن اشراف داشته باشد. اکثر مدعیان معنویتهای نوظهور، نسبت به مباحث عرفان و دین از آگاهی و شناخت لازم برخوردار نیستند؛ به همین دلیل گرفتار تحلیلها و برداشتهای انحرافی در مباحث مربوط به عرفان و معنویت شده و از اصول و الزامات مشخص شده توسط شرع و دین عبور میکنند.
یکی از ویژگیهای عرفان حلقه، بهرهگیری از هر وسیله و ابزاری برای رسیدن به اهداف است. یکی از ادعاهای محمدعلی طاهری سرکرده این فرقه، گسترش و ترویج عرفان اسلامی-ایرانی در بین مردم و جامعه مدرن امروزی است. به گفته طاهری، چنین کاری تا به الان انجام نشده و عرفان سنتی صرفاً در بین خواص جاری بوده و به بدنه جامعه و عموم مردم سرایت نکرده است.
مخفی کاری و عدم ادعای کرامت یکی از خصوصیات عارفان راستین است. یک عارف اسلامی هرگز برای رسیدن به اهداف دنیایی، مدعی دارا بودن ویژگیهای خاص را ندارد. برخلاف مدعیان معنویتهای نوظهور که با داشتن اندک توانایی ظاهری و اثبات نشده، گوش عالم را کر کرده و در بوق و کرنا میکنند که، ای مردم، ای دنیا، بدانید که دوای درد شما همین جاست، پس بشتابید.
اشو، با توجه به روحیه عصیانگری و ستیزه جویانهاش، بدون هیچ مبنایی متقن و داشتهی علمی، باورها و اعتقادات مردم را پندارهایی مرده و بیروح تلقی کرده و میگوید: «پس تو باید عصیان کنی. عصیان علیه تمام چیزهایی که به تو آموختهاند. تو باید علیه هر چیز و همه چیز عصیان کنی.»
محمدعلی طاهری سرکرده فرقه حلقه برای جذب بیشترمخاطب و در راستای تامین اهداف فرقه، در هر مسئلهی چالش برانگیزی ورود کرده و ایراد نظرمیکند. او برای اینکه برخورد با همجنس گرایی در جوامع اسلامی را مورد نکوهش قرار دهد، در مطلبی قابل تامل و تاسفبار میگوید: «حالا که در جوامعی(جامعهاسلامی) همجنس بازی مخفی کاری میشود، خود مخفیکاری تنش آفرین است. شاید در کشورهایی که این قضیه آزاد است، به خاطر ایجاد تنش است.»
فلسفه آفرینش شیطان (ابلیس) و نقش آن در هستی، از جمله مسائل مهمی است که جهل نسبت به آن، گروههای مختلفی از انسانها را به ورطهی سقوط اعتقادی کشانده است. این عده در تشخیص جایگاه شیطان و کارکرد آن در نظام هستی دچار خلط شده، آن را قطبی مقابل خداوند متعال مفروض دانستهاند.
با ورود به فرقه حلقه هیچ گونه آرامش یا درمان قطعی و دائمی گزارش نشده و این مسائل برای هیچ مجمع علمی با اسناد معتبر اثبات نشده است. اساسا ضد آن اثبات شده است و افراد زیادی در این فرقه آسیبهای روحی، روانی، جسمی و اعتقادی خوردهاند. حتی افرادی جان خود را از دست دادند از جمله آیسان علی بابایی و غیره.
لامائیسم یکی از فرقههای منشق شده از بودا است که در فلات تبت به ترویج آموزههای شبه معنوی خود مشغول است. واژهی «دالایی لاما» در این فرقه دارای جایگاه حقوقی بوده و به رهبران آن اطلاق میگردد. بنیانگذار این فرقه شخصی به نام «گدوم دروپا» به عنوان اولین و «تنزین گیاتسو» چهاردهمین دالایی لامای زنده میباشند.
اشو همواره بر این باور بود که مسئلهای به نام ازدواج، انسان را پایبند به برخی اصول زندگی کرده و از مسیر عشق باز میدارد. اشو تا پایان مرگش کوشش میکرد باورها و اعتقاداتی مثل خانواده را تخریب کند و این نفی ضروریات را اعلام برتری روش خود بر سایر ادیان و مذاهب میدانست.
غلو یکی از خصوصیتهای مدعیان دروغین است. غلو در نسبت دادن صفاتی برای خود یا برای دیگران میتواند برای شناخت مدعیان بسیار کمک کند. مدعی یمانی (احمدالحسن) در تفسیرهای بیاساس خود پا را فراتر از حد خود گذاشته و به حد شرک رسیده است.