اسناد
سید مرتضی، اقوالی که شیخ مفید در مورد بیعت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با ابوبکر نقل کرده را میآورد و مینویسد: «محققين شيعه بر اين باور هستند كه علی (عليهالسلام) حتی يک لحظه هم با ابوبکر بيعت نكرده است.»
الفصول المختاره، سید مرتضی، ص56.
در صحیح بخاری آمده است: «وقتی حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) از دنيا رفت، مردم از او روی گرداندند و اينجا بود كه خواستند علی با ابوبكر مصالحه و بيعت كند. حضرت علی در اين شش ماه كه حضرت فاطمه زنده بود، با ابوبكر بيعت نكرد.»
صحیح بخاری، ج3، ص143.
طبری مینويسد: «علی (علیهالسلام) در خانه بود كه آمدند و گفتند ابوبكر برای بيعت نشسته است. علی با پيراهن، بدون روپوش و ردا، از خانه بیرون آمد و خوش نداشت در كار بيعت تأخير شود و با ابوبكر بيعت كرد و پيش او نشست و جامه خود را طلب کرد، آوردند و پوشيد و در مجلس ماند.»
مروزی و احمد بن حنبل آوردهاند: «روزی حذیفه نزد نبی اكرم (صلیاللهعلیهوآله) آمد وعرض كرد: من در حال نماز بودم و شنیدم كه گویندهای میگفت: اللهم لك الحمد ... . پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: آن شخص مَلكی بوده و آمده به شما آموزش دهد که چگونه خداوند متعال را حمد و سپاس بگویید.»
آلوسی مینویسد: «ابی بن کعب میگوید: وارد مسجد شدم و نماز خواندم و مشغول تحمید خدای رحمان شدم. بعد از آنکه نمازم تمام شد، از پشت سرم شنیدم که شخصی کلماتی را در تحمید و تسبیح خداوند بر زبان خود جاری میکرد. هنگامی که خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) رسیدم، داستان خود را برای ایشان بیان کردم.
مسلم نیشابوری از عمران بن حصین نقل میکند: «ملک الهی بر من سلام میكرد تا آنكه آلوده به گناه زبان شدم و او را نمیدیدم. پس از آنكه دست از این گناه كشیدم، دوباره همانند قبل، ملائکه را مشاهده کردم.»
صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج2، ص899.
در صحیح مسلم آمده است: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: قسم به خدایی كه جانم در دست او است، اگر شما همان حالتی را كه اكنون دارید، حفظ کنید و بر آن استقامت ورزید، ملائكه با شما مصافحه خواهند کرد.» همچنین نقل شده است: «اگر قلبتان را به همان حالی كه در حال راز و نیاز با خداوند دارید محافظت كنی
عمر و ابوبکر به خواستگاری حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) آمدند، اما رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند که او کم سن و سال است. پس علی (علیهالسلام) به خواستگاری ایشان آمدند و با فاطمه (سلاماللهعلیها) ازدواج کردند.
المستدرک، حاکم نیشابوری، ج2، ص181.
فخر رازی پس از نقل روایتی از کشاف در مورد اینکه مصادیق «قربی» که مودّت آنان سفارش شده، مینویسد: «با این روایت ثابت شد که به راستی آن چهار تن (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام) خویشاوندان حضرت هستند و وقتی این معنا ثابت شد، واجب است تعظیم و تکریم فراوان، مخصوص آنان باشد.»
ابوهریره از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که ایشان فرمود: «بهترین شما کسانی هستند که بهترین برخورد را نسبت به اهل بیتم، پس از من دارند.»
مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص198.
از عایشه نقل شده است که گفت: «جز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) احدى را برتر از فاطمه (سلاماللهعلیها) ندیدم.»
الاصابة فی تمییز الصحابه، ابن حجر، ج8، ص158.
مقاله: «دوستی و مودت نسبت به اهل بیت (ع)»
عایشه در مورد حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) میگوید: «کسی را ندیدم که کلامش چون فاطمه (سلاماللهعلیها) شبیه کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) باشد.»
ادب المفرد، بخاری، ص326 و 349.
عایشه در مورد حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) میگوید: «کسی را ندیدم که شباهت، زیّ، وقار و سیرۀ او در نشست و برخاست به رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بیش از فاطمه (سلاماللهعلیها) باشد.»
سنن ترمذی، ج6، ص176.
زمخشری مینویسد: «وقتی که آیه مودت نازل شد، مردم از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند: این خویشاوندانت که دوستی آنان بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند ایشان (حسن و حسین) هستند.»
تفسیر کشاف، زمخشری، ص977.