اسناد

فتنی درباره حدیث «النظر إلی وجه علی عبادة» مینویسد: «این حدیث از ابوبکر، عثمان، ابن مسعود، ابن عباس، معاذ، جابر، انس، ابوهریره، ثوبان، عمران و عایشه نقل شده است و همه این احادیث را واهی دانستهاند.

هیثمی در مجمع الزوائد چند سند به حدیث «النظر إلی وجه علی عبادة» را ذکر میکند و یکی از اسناد طبرانی را صحیح یا حسن میشمارد.
مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص119.
مقاله: «نگاه نمودن به صورت امیرالمؤمنین عبادت است...»

سیوطی درباره حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها» میگوید: این حدیث در واقع نیکو و حسن است، نه صحیح طبق آنچه حاکم نیشابوری گفته و نه حدیث جعلی مانند آنچه برخی گفتهاند، مثل ابن جوزی و نووی.
تاریخ الخلفا، سیوطی، ص288.

سبط بن جوزی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «او محمد بن علی بن موسی الرضا، ... بر راه روشن پدرش در علم و تقوا و زهد و بخشندگی بود.»
تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص259.

شبراوی شافعی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «ابوجعفر محمد الجواد، فرزند علی بن موسی الرضا، کراماتش بسیار و فضائلش مشهور است.»
الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی، ص249.

محمد بن طلحه شافعی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «اگرچه کم سن وسال بود، ولی مقام والایی داشت؛ بلندآوازه بود و مناقب و ویژگیهایش زیاد است.»
مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی، ج1، ص303.

زرکلی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «محمد بن علی الرضا ملقب به جواد، نهمین امام از ائمه اثنیعشر نزد شیعیان است؛ او همانند پدران خود، منزلتی رفیع داشت، تیزهوش بود و زبانی فصیح داشت و در پاسخ به سؤالات بیدرنگ بود.»
الاعلام، زرکلی، ج6، ص272.

ابن صباغ مالکی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «ایشان معروف به ابوجعفرثانی، اگرچه کم سن و سال بود، ولی مقام والایی داشت و بلندآوازه بود؛ او بعد از پدرش علی بن موسی، امامت را به عهده گرفت.»
الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص253.

نبهانی در مورد امام جواد (علیهالسلام) مینویسد: «محمد الجواد فرزند علی الرضا، یکی از بزرگان ائمه و روشنایی بخش امت و از سادات و بزرگان اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است.»
جامع کرامات الاولیاء، نبهانی، ج1، ص168.

ابن کثیر دمشقی به سخنان ابوبکر بعد از شهادت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اشاره میکند و مینویسد: «اما بعد؛ ای مردم من سرپرست و خلیفهی شما شدم، در حالی که بهترین شما نيستم.»
ابن کثیر پس از اقرار خلیفه، سند این مطلب را صحیح میشمارد.

در روایات معتبر اهل سنت آمده است که پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) مکرر به قبرستان بقيع مىرفت و دعای خاصی را در قبرستان میخواند؛ ایشان اینچنین شيوه زيارت قبور را به دیگران تعليم میداد.
صحیح مسلم، ج2، ص669.

مرحوم طبرسی نقل میکند سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اینگونه بود که چون آن حضرت بر مردهای نماز میخواند، ساعتی بر قبر او درنگ کرده و برای او به دعا میپرداخت، تا آنکه خداوند آن حضرت را از نماز خواندن بر منافقان و وقوف بر قبرهای آنان و دعا کردن در حق آنها نهی کرد.

ابن حجر عسقلانی میگوید: «عبدالرزاق از ابنجریج نقل میکند: مردی نزد عطاء رفت و گفت: به هنگام بزرگسالیام، زنی از شیرش به من داده است، آیا میتوانم با او ازدواج کنم؟ عطا گفت: خیر! (زیرا بهواسطه شیرخوردن، مَحرَم شده است.) ابنجریج گفت: به عطا گفتم: این نظر تو است؟ گفت: آری!

ابنحجر عسقلانی میگوید: «از امسلمه نقل شده که به عایشه گفت: بقیه زنان رسولالله (ص) از ورود افرادی که در بزرگسالی شیر خورده باشد، ممانعت میکنند و میگویند: به خدا ما این امر (شیر دادن فرد بزرگسال) را رخصتی جز برای سالم نمیدانیم.