زرتشت و باستانگرایی
حکیم ابوالقاسم فردوسی، به روشنی حقایق تاریخی را بیان میکند و از رفتارهای نادرست پادشاهان و اشراف ایران باستان سخن میگوید. به عنوان مثال، وی داستان ازدواج بهمن اردشیر با دخترش همای را بازگو کرده و به رفتار بیرحمانه همای برای حفظ تاج و تخت تصریح میکند.
سران سیاسی و مذهبی زرتشتی، هر چند در منابع خود از اسکندر با عنوان «گُجَستَک» یعنی ملعون یاد کردند، اما از سویی دیگر مدعی شدند که او ایرانی الاصل بود و اگر ما شکست خوردیم و کشور را تحویل او دادیم، اقلاً تحویل بیگانهی بدکار ندادیم، بلکه تحویل یک ایرانیِ بدکار دادیم!
اسکندر مقدونی در منابع زرتشتی با لقب «گُجَستَک» شناخته میشود؛ یعنی «ملعون». چراکه اسکندر برای نابودی زرتشتیگری، هر چه توانست انجام داد. از سویی دیگر، حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، چهرهای خردمند، دادگستر و شریف از اسکندر نشان میدهد. این تصویرسازی، خود نشان میدهد فردوسی از جهت باور و احساس، با دین زرتشتی، سر سازش نداشت.
شخصی به نام مهرَک نوشزاد که از نامداران بود، اموال اردشیر بابکان را غارت کرد. اردشیر، به منظور تلافی، مهرَک نوشزاد را گردن زد و تن بیجان او را درون آتش انداخت. اما به کشتن و سوزاندن او قانع نشد. بلکه اردشیر بابکان دستور داد همه خویشاوندان مهرک را نیز بکشند.
امروز برخی تلاش دارند که از سلسله هخامنشیان، به عنوان یک حاکمیت آرمانی یاد کنند. دلیل این خطای شناختی، ناآگاهی از حقایق تاریخی است. هخامنشیان، سلسلهای بودند که نقاط قوت بسیار و نقاط ضعف فراوان داشتند. از جمله آن که آنان با مخالفین و منتقدین خود، به بیرحمانهترین شکل ممکن برخورد میکردند.
امروز، پدر واقعی و نسب اردشیر بابکان، سر سلسلۀ ساسانیان مبهم است و این ابهام، در عصر زندگی او هم وجود داشت. چنان که او برای حل این مشکل و رفع این عقدۀ حقارت، فرمان داد روی سکهها، بنویسند که منِ اردشیر بابکان، از نژاد خداوند (یا از تبارِ خدایان) هستم!
در فرهنگ اسلامی، همچون فرهنگ باستانی ایرانی، خودکشی، امری ستودنی تلقی نمیشد. بلکه ایستادن و در راه آرمانها جنگیدن، ستودنی تلقی میشد.
شبهه شُرور از این قرار است: در جهان، ظلم، بیماری، رنج و زشتیهای بسیار وجود دارد. اگر خداوند، کمال مطلق است، چرا این زشتیها را نابود نمیکند و اصلاً چرا این زشتیها را آفرید؟ دین زرتشتی هزاران سال است که نتوانسته به این پرسش پاسخ دهد. اما قرآن به این پرسش پاسخ داده که شُرور، مخلوق خداوند هستند اما منسوب به خداوند نیستند. از زاویهای دیگر، شر، مرتبهای از خیر است. تمام شرور، پلهای برای خیر اند.
آری به حجاب، چون هم در فرهنگ اسلامی، هم در فرهنگ ایرانی و هم از نگاه عقل و تجربه، حجاب امری مثبت و متعالی است. از سویی یک رفتار دینی است. یک قانون دینی و اجتماعی است و لازم الاجرا است.
چهارشنبهسوری، مراسمی است که هویت تاریخی مشخصی ندارد. گذشته از این، امروزه چهارشنبه سوری آن چنان به رفتارهای غیر انسانی آلوده شده که هیچ جریان عقیدتی و فرهنگی، حتی زرتشتیان، آن را به گردن نمیگیرند!
رضا پهلوی، در آخرین بیانیه، زنان و دختران ایرانی را به گُردآفرید تشبیه کرده است. گُردآفرید یک زن ایرانی بود که در برابر دشمنان ایران جنگید. حال آنکه رضا پهلوی، همسر و دخترانش اکنون به خوشرقصی برای دشمنان ایران مشغولند.
اختلافات داخلی در اسراییل، فعال شدن کانونهای مقاومت اسلامی و نزدیک شدن رژیم موقت صهیونیستی به نقطه فروپاشی، موجب شد که پوریم ۲۰۲۳ در سرزمینهای اشغالی، بسیار کمرنگتر و کم رمقتر از سالهای گذشته برگزار شود.
بزرگان تاریخ ایران باستان، دست و پا و زبان معترض را میبریدند. چشمانش را با میله داغ از حدقه درمیآوردند و... امروز هم از آمریکا گرفته تا عربستان سعودی، هر بلایی بخواهند بر سر مخالفین خود میآورند، محافل حقوق بشری هم صدایشان در نمیآید.
با وطندوستی، سرزمینها آباد میشوند. وطندوستی از این زاویه، نشانهی ایمان است. چون موجب آبادانی و آسایش مردم میشود. اما حب الله در هر حال و همواره مهمتر از حب وطنِ دنیوی است. چه اینکه وطن حقیقی همه ما، آخرت و آن جهانِ باقی است.