قلمداران

برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» که منکر بسیاری از ضروریات شیعه ازجمله مسئله توسل شده است، مینویسد: «هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیا و اولیا، برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند، به هیچ وجه نمیتوانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده، بشنوند». در حالی که اعتقاد به حیات برزخی (که لازمه آن، قدرت شنیدن برای روح است) مورد قبول عموم مسلمانان بوده است.

برقعی از چهرههای جریان «قرآنیون»، با استناد به آیه 22 سوره فاطر، سعی دارد توسل را شرک بداند؛ در حالی که این آیه، ارتباطی به مدعای موردنظر وی ندارد و مفسران فریقین آیه را در مقام تشبیه دانسته، به این معنا که ای پیامبر! تو نمیتوانی مشرکان معاند را هدایت کنی؛ زیرا آنها قابلیت هدایت ندارند و آنچنان که هدایت و انذار مردگان در قبرها، نفعی به حالشان ندارد، مشرکان معاند نیز هدایتپذیر نیستند.

قلمداران از چهرههای جریان «قرآنبسندگی»، به فرازهایی از زیارت «جامعه کبیره» اشاره کرده و آن را معارض قرآن کریم دانسته و حکم به ساختگی بودن این زیارت کرده است؛ درحالی که زیارت جامعه کبیره، از مهمترین و صحیحترین زیارات است و سند آن بلاشک صحیح بوده و صدور آن از اهلبیت(ع) مسلّم است و اشکال او نیز وارد نیست.

«قرآنیون»، قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که قرآن تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که غیر از آیات فراوانی که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده، سیره عقلا و اتفاق مسلمان نیز پذیرش سنت نبوی را تأیید میکند.

«قلمداران» که از جریان قرآنیون است، با استناد آیات قرآن، برخی از فرازهای زیارت «جامعه کبیره» را شرک خوانده و شیعه را به شرک متهم میکند؛ درحالی که با تأویل صحیح میتوان عبارت جامعه کبیره را در مورد دنیا دانست و آیه را طبق سیاق آیات قبل درباره آخرت است؛ این چنین اتهام قلمداران منتفی میگردد.

برقعی که به دنبال تضعیف بزرگان حدیثی شیعه، ازجمله مرحوم کلینی است، ادعاهای بیاساسی را نسبت به مرحوم کلینی و کتاب کافی مطرح کرده است که هیچ پشتوانه علمی نداشته و صرفاً یک نظر شخصی و برخلاف نظر بزرگان شیعه و اهل سنت، در اینباره است.

برقعی، از بزرگان قرآنیون، با استناد به آیه 86 سوره نحل، توسل را شرک دانسته و مقصود از شرکایی را که در این آیه ذکر شده است، اولیا خدا و بزرگان میداند که در روز قیامت، متوسلان و خوانندگان خود را دروغگو میخوانند؛در حالی که مفسران بزرگ فریقین، دیدگاهی برخلاف آنچه که برقعی ادعا کرده است، دارند.

قرآنیون معتقدند که هیچ آیهای از آیات قرآن، نسخ نشده است؛ زیرا نسخ قرآن مستلزم زمانمند بودن آیات قرآن است که با جاودانگی آن در تعارض است. این ادعا، ناشی از خلط میان معنای لغوی واژه نسخ با معنای اصطلاحی آن است. معنای لغوی نسخ، هرگونه تغییر، تبدیل، تخصیص و تقیید را شامل میشود، در حالی که معنای اصطلاحی، خبر میدهد که زمان اعتبار حکم قبلی به آخر رسیده و حکم، تغییر نکرده است و از اول بنا به این تغییر بود.

«قرآنیون» قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که قرآن تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که روایات زیادی وجود دارد که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده است.

«قرآنیون»، جریان فکری نوظهوری هستند که قرآن را یگانه منبع تشریع میدانند و مرجعیت سنت را بهکلی منکرند؛ این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد و در آیات مختلف، به اطاعت از رسول امر میکند، اطاعتی که دلالت بر لزوم پیروی مطلق از پیامبر(ص) میکند.

به جریان افراطی قرآنیون که با استناد به برخی از آیات، قرآن را برای بشر کافی میدانند و حجیت سنت پیامبر(ص) را زیر سؤال میبرند، این در حالی است که طبق این آیه، پیامبر(ص) وظیفه استنطاق قرآن و تبیین احکام و قوانین و فرائض و سنن را از سوی خداوند بر عهده دارد و در واقع، خود قرآن ناطق است.

جَکرالوی از بزرگان جریان قرآنیون، تعداد نمازهای یومیه را با استدلال به آیه 114 سوره هود، پنج نماز دانسته است. این در حالی است که آیه مورد استناد وی، به اقامه نماز در دو سوی روز و در قسمتهایی از شب امر کرده و تعداد نماز مشخص نشده، بلکه محدوده نمازخواندن را مشخص کرده است.

حدیث، بعد از قرآن دومین منبع استنباط احکام نزد شیعه و اهل سنت بوده و بسیاری از احکام فقهی که توسط پیامبر اکرم(ص) تشریع شده، در قالب احادیث و روایات به ما رسیده است؛ اما عدهای فقط قرآن را تنها منبع و مصدر تشریع دین میدانند؛ مانند فرقه قرآنیون که فقط قرآن را حجت دانسته و سنت را انکار میکنند که این اعتقاد، مخالف قرآن است.

قرآنیون با تأویل و توجیه رأی مدارانه نسبت به آیات قرآن، بر نفی جایگاه سنّت در شناخت دین، پای فشردهاند؛ این در حالی است که اطاعت مطلق و حجیت سنت قولی و غیرقولی پیامبر(ص) به روشنی در آیات وحی آمده است.