عمر

وهابیون رسیدن نسب عمر به حضرت اسماعیل و فامیل بودن وی با پیامبر را دلیل بر فضیلتش میدانند و به آن فخر میکنند، باید بدانند که اجداد عمر بن خطاب بت پرست بودند و به روش مشرکین در امر ازدواج عمل میکردند و چنین نسبتی با پیامبر فضیلت نیست.

برخی بر این باورند که شیطان همواره از عمر بن خطاب فراری بوده و روایاتی را در این زمینه بیان کردهاند؛ در حالیکه ساختگی و جعلی بودن این روایات بر علماء پوشیده نیست؛ چرا که، این روایات، هم با شان نبی مکرم اسلام و اوصاف نبی ناسازگار است و هم اینکه روایاتی بر خلاف این مضامین نیز نقل شده است.

اخیرا برخی از علمای اهل تسنن، یا از روی عمد و به قصد ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی، یا از روی جهل و بیاطلاعی از تاریخ، در محافل و مجالس مطرح کردهاند چون ایران در زمان عمر بن خطاب فتح شده، پس اسلام ایرانیان مرهون او است و بر ایرانیان لازم است کف پای عمر و کف سم اسب عمر را ببوسند!

یکی از دستاوردهای ظاهری خلفا با کنار زدن امیرالمؤمنین از خلافت، رسیدن به خلافت و مدتها حکومت بر مردم بود. «حب ریاست یا جاهطلبی»، از امیال دیگر در انسان شدیدتر و ضرر آن بیشتر است، و آخرین چیزی است که از دل انسان خارج میشود؛ ریاستطلبان برای رسیدن به ریاست، حاضرند از دنیا و مال و دین خود بگذرند.

پذیرش مسئولیت در حکومتهای ستمگر، همیشه با رویکرد میل به ظالمین نیست؛ روایات متعددی دلالت بر جواز مسئولیت از طرف سلطان ستمگر میکند؛ همچنین همیشه حضور در یک حکومت، به معنای تأیید آن حکومت و حاکم نیست؛ بنابراین به راحتی حضور سلمان و عمار در حکومت خلفا قابل توجیه است.

ابوبکر دربارهی عمر بن خطاب نظر خوبی نداشت، به همین خاطر عبدالرحمان بن عوف به او میگوید: عمر بهتر از آن است که تو میاندیشی؛ در اظهار نظر عثمان نیز دو هدف دنبال میشود، ابتدا جانشینی عمر بن خطاب را برای ابوبکر و سپس خلافت عثمان از زبان ابوبکر.

عمر در حادثه غدیر جزء کسانی بود که به امیرالمومنین تبریک گفت و تبریک عمر در حادثه غدیر را مورخان بدین صورت نگاشتهاند: «در جامعالاخبار آمده است: اصحاب رسول خدا نزد امیرالمؤمنین آمدند و ولایتش را تبریك گفتند و اولین كسىكه به وى تبریك گفت، عمر بن خطاب بود كه گفت: اى على، مولاى من، و مولاى هر مرد و زن مؤمنى گردید.

از خباثتهای دشمنان اسلام است كه درست چند روز قبل از هفته وحدت در آتش مراسماتی به نام نهم ربیع «قتل خلیفه دوم» میدمند و جشن میگیرند، كه بر هم زننده وحدت ميان مسلمين است. در حالی که در این روز اصلا خلیفه دوم «عمربن خطاب» به قتل نرسیده است.

گزینش افراد شورای شش نفره، از شگردهای سیاسی برای جلب کردن توجه مهاجران و انصار و پایان یافتن داستان به نفع دیگران بود؛ یعنی خلیفه میخواست شورایی برپا شود تا نتیجه شور آن را مهاجران و انصار بپذیرند. او ناچار بود که امام علی (ع) را در این شورا بگنجاند، اما به حقیقت، به امام علی (ع) خدمت نکرد.

«ابن کثیر» در «البدایه و النهایه» از «سیف بن عمر» نقل میکند هنگامیکه عمر به بیت المقدس رفت، امام علی (ع) را جانشین خود کرد که سیف از جاعلان حدیث و دروغگویان تاریخ است و به هیچ روی به روایت او نمیتوان اعتنا کرد و همه نویسندگان علم رجال او را تضعیف کردهاند.

ابن تیمیه فرار از جنگهای صدر اسلام را توجیه میکند و میگوید: گاهی شجاعت شمشیر زدن در میدان نبرد است، و گاهی دعا کردن است؛ وی همچنین گفته است: شجاعت مورد نیاز رهبران، شجاعت قلبی است، از اینرو بدون شک ابوبکر از عمر شجاعتر و عمر از عثمان، و عثمان از علی و طلحه و زبیر شجاعتر بوده است؛ او اقرار خلفا و کلام علمای اهل سنت در مورد فرار خلفا از جنگها را نخوانده یا خود را به غفلت زده است.

به نقل تاریخ، عدهای از صحابه در جنگها فرار کرده و خود نقل کردهاند؛ ازجمله عایشه میگوید: «هرگاه پدرم ابوبکر روز احد را یاد میکرد، میگفت نخستین کسیکه در آن روز فرار کرد و سپس بازگشت من بودم.» و عمر نقل میکند: «در جنگ احد شکست خوردیم؛ به همین جهت من پا به فرار گذاشته و از کوه بالا رفتم، گویی که مرا همانند بز کوهی میدیدی.»

به اعتقاد اهلسنت، ايران در زمان خلافت عمر فتح شد و اين را به عنوان افتخاری برای اين خليفه ياد میكنند و در كوی و برزن به درايت و شجاعت از او میپردازند و میگويند اگر او نبود ايرانيان امروز مسلمان نبودند؛ اما طبق مطالبی که در كتب اهلسنت آمده، تنها افتخار عمر در جنگها اين بوده كه در صف اول فراريان، همانند ابوبكر و عثمان و سعد و عقبه و ... نبوده كه بعد از چند روز به سپاه اسلام ملحق شدند.

ابن قتیبه دینوری از حضرت زهرا نقل میکند: «اجتماعی بدتر از اجتماع شما یاد ندارم، جنازه پیامبرتان را نزد ما رها کردید و به جانب سقیفه شتافتید و بدون مشورت ما بین خود هر چه خواستید کردید و حق مسلم ما را به ما باز نگرداندید.» ابن حجر هم از عمر نقل میکند: «هر كس از اين به بعد بدون مشورت با كسی بيعت كند، هم آن كسیكه مردم با او بيعت كردهاند، بايد كشته شوند و هم مردمی كه با او بيعت كردهاند، بايد كشته شوند.»