عمر

عبدالله بن عمر یکی از صحابهای است که زمان پیامبر بزرگ اسلام را درک کرد و بزرگان اهل سنت از او در کتابهای روایی و تفسیری و فقهی خود روایات فراوانی را نقل کردهاند. اما او بعد از مدتی به خاطر طمع دنیایی، حاضر شد دین خود را بفروشد و حقایق دین را کتمان کند. لذا بعد از خلفا وقتی از او حکم مسئلهای را میپرسیدند نقل قول میکرد و آن را ملاک قرار میداد بدون این که خدا را در نظر بگیرد...

بزرگان اهل سنت در کتب و تالیفاتشان حدیثی از پیامبر اکرم را به عبارات مختلف بیان داشتهاند که حضرت فرمود خلفای امت من دوازده نفرند و همگی آنان از قریش هستند. ظاهر این حدیث با روایاتی که در کتب مذهب امامیه وارد شده تطبیق میکند چرا که این دوازده نفر همگی از اهل بیت پیامبرند و برخی از بزرگان اهل سنت به آن اشاره کردهاند اما برخی از مغرضین طبق روایت جعلی کسان دیگر را معرفی کردهاند

عمر بن خطاب با این باور که نقل حدیث از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مانع کار مردم است از ترویج آن ممانعت به عمل آورد.

مخالفت آشکار و صریح با سنتهای ثابت پیامبر اکرم را به روشنی میتوان در رفتار وهابیان دید. این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان، معتقدند باید سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آنها عمل میکند، کنار گذاشته شود. این تفکر از زمان بنیامیه شروع شد و توسط بنیانگذاران فکر و مروجان وهابیت تثبیت شد.

عمر بن خطاب با منع حدیث و عدم رواج سیره و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صحابه را رنجیده خاطر کرد.

عمر بن خطاب پس از آنکه خلافت ظاهری را به دست گرفت به جای اینکه سنت نبوی را ترویج دهد ولی از انجام این کار منصرف شد و و به سرزمینهای اسلامی نوشت تا هر کس نزد خود روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد آن را نابود سازد.

ممکن است عدهای از دوستان و حامیان ایشان به روش متعصبانه منکر منع حدیث توسط خلیفه دوم باشند و حال اینکه اسناد و مدارک در این خصوص در کتب مورد قبول که توسط عالمان بزرگ اهل سنت بیان شده به سهولت در دسترس قرار دارد.

اقدام عمر بن خطاب در منح احادیث پیامبر اسلام ((صلی الله علیه و آله و سلم)) به هر عنوان و یا توجیهی که باشد، بدون شک گنجینه احادیث نبوی را خالی نموده است.

زمینه انحراف وهابیت و فرقههای همراه از همان عبارت عمر بن خطاب با جمله «حسبنا کتاب الله» در کنار بستر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) کلید خورد.

در دین اسلام و طبق عمل صریح پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت نماز در سفر را به صورت سکسته یا همان قصر میخواندند و آیه قرآن هم خداوند مردم را به همین صورت امر میکند و حتی خلیفه اول و دوم هم به همین صورت عمل میکردند اما عثمان در زمان خلافتش آن را به صورت کامل ادا کرد. در حالی که حضرت علی(علیه السلام) متذکر قصر خواندن آن به مردم شد...

در دوران جاهلیت قبل از اسلام مردم بر روی خود و فرزندان خود اسامی و القاب و کنیههایی را انتخاب کرده و میگذاشتند بدون این که بدانند معنای آن چیست مانند معاویه که به معنی ماده سگ است و یا اجدع که نام شیطان میباشد. لذا با ظهور اسلام و سفارشات مکرر پیامبر مبنی بر این که اسامی خوب برای فرزندان خود و دیگران انتخاب کنید این امر صورت گرفت اما برخی خلاف آن راه را پیمودهاند

از آنجایی که خلفای غاصب هیچ فضیلتی نداشتند لذا کسانی که هم کاسه با اینان بودند سعی کردند در مقابل افراد شاخصی مثل حضرت علی(علیه السلام) و سلمان فارسی و عماریاسر و ابوذر و دیگران فضائلی را برای اینان بتراشند تا این خلفاء از قافله فضیلت و کرامت روحی و اخلاقی عقب نیفتند پس با جعل اخبار و روایات ساختگی و با تحریف حقائق تاریخی خیانتهایی را برجا گذاشتند که روی تاریخ را سیاه کردند

عبدالله بن عمر شخصی بود از فقه آگاهی نداشته و همسر خوئد را در حال حیض طلاق داد که پیامبر از این کار وی به خشم آمد و فرمود همر وی باید به او باز گردد. وی برای اقامه نماز خود به خونآشامی همچون حجاج بن یوسف ثقفی اقتدا میکرد.

بخاری برای نادیده گرفتن شخصیت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به عنوان خلیفه و جانشین رسول خدا (ص) استناد به روایت شخصی نموده که در موضوع طلاق همسر خویش هم دچار سردرگمی است.