علیمحمد باب

پیشوای فرقهی بابیت و بهائیت، حکم به نابودی تمامی کتابهایی که در غیر از موضوع این فرقه تصنیف شده را داده است. اشراق خاوری نیز برای توجیه این حکم خلاف عقل پیشوای خود، منظور باب را نابودی کتابهایی میداند که سبب گمراهی بشر شود. این در حالیست که علیمحمد شیرازی همگان را از تأویل و تفسیر کتاب بیان، نهی کرده است.

علیمحمد شیرازی در اشتباهی بزرگ، حضرت داوود (علیه السلام) که از انبیاء بنیاسرائیل بوده را قبل از حضرت موسی (علیه السلام) دانسته است. عبدالبهاء نیز به توجیه این سوتی باب روی آورده و مدعی میشود که دو حضرت داوود وجود داشته است. این در حالیست که سخن باب، صراحت بر تقدم داوود بنیاسرائیل بر حضرت موسی دارد.

نویسندگان بابی و بهائی در تعیین جایگاه محمدعلی بارفروشی (قدوس)، دچار اختلاف شدهاند. آنان از طرفی بارفروشی را پیرو مسلک باب معرفی و از طرف دیگر، مقام او را برتر از باب میدانند. لذا میتوان گفت سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای بیپایه و اساس داشتهاند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی ماندهاند.

علیمحمد شیرازی معروف به باب، که خود را ناسخ اسلام میدانست، مدعی علم الهی و بیمانندی آثارش شده است. اما این ادعاها در حالیست که با نگاهی کوتاه به نوشتهجات او، سُستی این ادعایش بر ما آشکار میشود. چرا که آثار علیمحمد شیرازی، بسیار سخیف، پیش پا اُفتاده و مضحکتر از آن است که دعوت به تحدّی از او پذیرفته باشد.

علیمحمد باب در عین حال که علم خود را الهی میدانست، دچار اشتباهات فاحش علمی شده است. همچنان که وی رسالت حضرت داوود (علیه السلام) که از انبیاء بنیاسرائیل است را پیش از حضرت موسی (علیه السلام) دانسته است. پیامبرخواندهی بهائیت نیز بر خلاف آموزهی تطابق دین با علم و عقلی که به او منتسب میکنند، به توجیه این ادعای غلط باب روی آورده است.

علیمحمد شیرازی کسی که خود را ناسخ اسلام میدانست، نوشتهجاتش را به عنوان تنها معجزه و دلیل حقانیتش معرفی مینمود و استدلال به غیر آن را جایز نمیدانست. اما به راستی چگونه میتوان آثار و نوشتهجات علیمحمد شیرازی را به عنوان تنها معجزهی او پذیرفت در حالی که تنها معجزهاش، سرشار از مطالبی متناقض، ضدعقلانی و سخیف است.

علیمحمد شیرازی پیشوای مسلک بابیت و بهائیت، بارها به پوچی و هیچی آثارش در مقابل آموزههای اهلبیت (علیهم السلام) اعتراف کرده است. اما در همین حال، وی در اظهاراتی کاملاً متناقض، نوشتهجات سرتاپا غلط خود را بالاتر از کتاب آسمانی قرآن میدانست. با این حال میتوان این پیشوای بابیت و بهائیت را مصداق بارز شخصی سودازده و دوقطبی دانست.

علیمحمد شیرازی که بخاطر غلط نویسیهایش، مورد تمسخر واقع شده بود، مدعی شد که قواعد ادبی، شیطانی هستند. این در حالیست که: 1. علیمحمد شیرازی، آموختن قواعد عربی را شرط فهم نوشتهجات خود دانسته 2. کلام چون وسیلهای برای فهم صحیح اغراض به مخاطبین میباشد، حضرت موسی (علیه السلام) از خدای تعالی درخواست نمود تا برادرش هارون همراهیش کند.

نوشتهجات باب به عنوان تنها معجزهی او، تا جایی دارای اغلاط فراوان بود، که حتی صدای طرفدارانش را نیز درآورد. وی در توجیه غلط نویسیهای خود، مدعی میشود که قواعد ادبی باید از نوشتهجات او أخذ شود. این در حالیست که اصولاً زبان وسیلهای برای فهمیدن و فهماندن است و لذا میبایست طبق قواعد جاری باشد تا غرض از به کارگیری آن حاصل شود.

علیمحمد شیرازی در حالی نوشتهجات خود را ناسخ و برتر از قرآن میدانست، که آثارش سرشار از مطالب خلاف واقع است. همچنان که وی غرق شدن فرعون، عاد و ثمود را در یک خلیج و نجات حضرت نوح، ابراهیم و موسی (علیهم السلام) را از یک نهر معرفی نموده است. حال آنکه هلاکت سه قوم فرعون، عاد و ثمود و نجات سه پیامبر نامبرده، به اشکال مختلف بوده است.

علیمحمد شیرازی (پیشوای بابیه و مبشّر بهائیت) خود را فرستادهی خدا دانسته و مدعی وحیانی بودن کتاب «بیان» خود بوده است. اما در غیرالهی و وحیانی بودن نوشتهجات این پیشوا و مبشر بهائیت، همین بس که وعدهی او به تکمیل نوزده واحدِ دارای نوزده بابِ کتابِ به ظاهر وحیانیاش (مجموعاً 361 باب)، توسط خود و جانشینش محقق نشد.

پیروان علیمحمد شیرازی (این پیشوای دروغین جریان بابیت)، به دلیل عدم شناخت از خداوند، مقام او را در حد کسی چون علیمحمد شیرازی تنزل دادهاند. همچنان که نویسندهی بابی ذات خداوند را از صفات تهی دانسته و مدعی میشود: «و مراد از اقرار به توحید صفات، آن است که مظهر جمیع اسماء و صفات حضرت حق، همان حضرت نقطه (علیمحمد شیرازی) است».

علیمحمد شیرازی که بهائیان وی را پیشوا و مبشر خود و قائم موعود دین مبین اسلام میدانند، در موارد بسیاری ادعاهای شرکآمیز داشته و صراحتاً خود را خدای جهانیان معرفی کرده است. این در حالیست که قائم موعود اسلام، در اقتدا به جدّ خود حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، وظیفهی اعتلای کلمهی توحید و یکتاپرستی را عهدهدار است.

علیمحمد شیرازی پیشوا و مبشّر بابیت و بهائیت، با نوشتن کتابی به نام بیان، ادعای نسخ دین مبین اسلام را داشته است. وی در مقام تمجید از نوشتهجات خود، آنان را بیهمتا معرفی کرده است. این در حالیست که بیهمانندی نوشتهجات علیمحمد شیرازی را، نه در الهی بودن آنان، بلکه در غلط نویسیها و بیمحتوایی میتوان دانست.