مقایسه‌ی جایگاه قدوس و علی‌محمد شیرازی در بابیت

  • 1396/12/06 - 23:13
نویسندگان بابی و بهائی در تعیین جایگاه محمدعلی بارفروشی (قدوس)، دچار اختلاف شده‌اند. آنان از طرفی بارفروشی را پیرو مسلک باب معرفی و از طرف دیگر، مقام او را برتر از باب می‌دانند. لذا می‌توان گفت سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای بی‌پایه و اساس داشته‌اند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی مانده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سال 1231 هجری، محمدعلی بارفروشی معروف به "قدوس"، فررزند محمدصالح (یا: مهدی) در شهر بابل متولد شد.[1] وی بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی، به قصد تکمیل تحصیلات به کربلا رفت و به مدت چهارسال در مکتب شیخیه، نزد "کاظم رشتی" شاگردی نمود. بارفروشی، پس از مرگ کاظم رشتی، به ایران بازگشت و در ملاقات با ملاحسین بشرویه‌ای و ملاعلی بسطامی، به عنوان آخرین نفر از حروف حی، در زمره‌ی یاران علی‌محمد شیرازی (معروف به باب و سرکرده‌ی فرقه‌ی بابیت) درآمد و القاب "اسم الله الآخر و نقطه اُخری" را از آن خود کرد.[2]
اما نکته‌ی قابل تأمل در خصوص شخصیت وی، اختلاف نظر در تعیین جایگاه او نزد بابیان و بهائیان است.
دیدگاه اول: از طرفی محمدعلی بارفروشی به عنوان حروف حی و پیرو مسلک بابیت به تبلیغ مرام بابی‌گری می‌پرداخت و شهرهای مختلف ایران را به این منظور زیر و رو کرد.[3] از این‌رو نبیل زرندی مقام وی را پایین‌تر از شخص باب دانسته و در خصوص تبیین جایگاه این‌دو گفته است: «به جز مقام حضرت باب، مقامات سایر نفوس نسبت به مقام جناب قدوسی در مرتبه مادون واقع است».[4]
دیدگاه دوم: اما از طرفی دیگر "میرزاجانی کاشانی" به عنوان نویسنده‌ی مشهور بابیت، مطالبی گفته که حکایت از بالاتر بودن مقام بارفروشی نسبت به شخص باب دارد؛ همچنان که این نویسنده‌ی بابی در تبیین جایگاه بارفروشی گفته است: «و جناب قدوس بالإستقلال ادعا فرمودند و مادامی که جناب ذکر (باب) متنطق بودند (ادعای خود را مطرح کردند)، جناب قدوسی ساکت بودند و حضرت (قدوس) سماء مشیت (آسمان اراده) بود و جناب ذکر (باب) أرض (زمین) اراده».[5] و یا آن‌جا که گفته است: «و اما در این دوره، اصل نقطه، حضرت قدوس بودند و جناب ذکر (باب)، باب ایشان بود».[6]
از طرفی جناب قدوس هم اظهاراتی داشته که از آن، مقامی فراتر از ادعای بهائیان برای او برداشت می‌شود؛ همچنان که وی در پاسخ به نصیحت پدر خود گفته است: «بدان که من پسر شما نیستم... منم حضرت عیسی و به صورت  فرزند تو ظاهر گردیده‌ام و تو را از باب مصلحت به پدری اختیار نمودم».[7]
آری؛ مدعیان دروغین و سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای باطل و بی‌پایه و اساس داشته‌اند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی مانده‌اند؛ ادعاهای باطل و کُفرآمیزی که عبدالبهاء، این‌چنین به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره نموده است: «چه که اظهار الوهیت و ربوبیت بسیاری نموده. حضرت قدوس روحی له الفداء یک کتاب در تفسیر صمد نازل فرمودند از عنوان کتاب تا انتهایش إنّی أنا الله (قطعاً من خدا هستم) است. و جناب طاهره إنّی أنا الله (قطعاً من خدا هستم) را در بدشت تا عنان (دهنه‌ی) آسمان بأعلی النداء (با صدایی بلند) بلند نمود و همچنین بعضی أحباء در بدشت. و جمال مبارک (حسینعلی نوری) در قصیده‌ی ورقائیه می‌فرماید: کُلُّ الاُلُوهِ مِن رَشحِ أمرِی تَأَلَّهَت و کُلُّ الرُّبُوبِ مِن طَفحِ حُکمِی تَرَبَّت (معنی: همه‌ی معبودها از تراوش امر من معبود شده‌اند و تمام پروردگاران، از سرریز حکم من به مقام ربوبیت رسیده‌اند)».[8]

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه، مصر: مطبعه‌ی السعاده، 1342 ق، ج 1، ص 42.
[2]. ر.ک: نبیل زرندی، مطالع الأنوار، بی‌جا: انتشارات مرآت، 134 بدیع، ص 378.
[3]. محمدتقی مامقانی، گفت و شنود علی‌محمد باب با روحانیون تبریز، بی‌جا: نشر تاریخ ایران، 1374 ش، ص 150.
[4]. ر.ک: نبیل زرندی، مطالع الأنوار، بی‌جا: انتشارات مرآت، 134 بدیع، ص 379.
[5]. میرزاجانی کاشانی، نطقة الکاف، با مقدمه‌ی ادوراد بروان، بی‌جا: مطبعه‌ی بریل لیدن هلاند، 1328 ق، 202.
[6]. همان، ص 207.
[7]. همان.
[8]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 255.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.