رقص و سماع
ازجمله ادعاهای صوفیه برای اصالت بخشی به تصوف، درویش خواندن پیامبر اکرم (ص) و منتسب کردن عقاید، آموزهها و انحرافات صوفیه به پیامبر اکرم (ص) است. متصوفه با چندین روایت، خرقه پوشی و سماع را به حضرت نسبت دادهاند. درحالیکه روایات مورد ادعای صوفیه در منسوب کردن انحرافات صوفیه به پیامبر اکرم (ص) یا از اهلسنت است یا جعلی و یا از طرف بزرگان صوفیه رد شده است.
یکی از حربههای فرقه صوفیه، در جذب مردم خصوصا جوانان، ترویج شریعتگریزی با روشهای گوناگون است، که یکی از این موارد انجام گناهان و ترک واجبات است، که عدهای این اباحهگری را برای وصول به حقتعالی لازم میدانند.
یکی از عوامل جدایی طریقت صوفیانه از شریعت محمدی (ص)، تاسیس خانقاه است. زیرا مومنین در مساجد ملزم به انجام امر شریعت هستند ولی صوفیه در خانقاه علاوه بر انجام ندادن امور شریعتی، دست به کارهایی میزنند که انجام برخی از آنها در اسلام مورد مذمت واقع شده است.
عدهای بر این باور هستند که سماع ایرادی ندارد و یکی از راههای نیایش و رسیدن به خداوند سماع است. درصورتی که برخی از بزرگان صوفیه با رقص سماع مخالفت کردهاند. با رجوع به فتوای مراجع عظام درباره حکم شرعی سماع، درمیابیم که فقها رقص سماع را ممنوع و حرام دانستهاند.
در حالی صوفیه مدعی معنوی و عبادی بودن جلسات خود هستند که زد و خوردهای شدید بین مریدان که برخاسته از وجد و شوریدگی حاصل از این جلسات است و گاها باعث صدمات و لطمات خاصی برای صوفیان شده است تا جایی که به مرگ آنها نیز منجر شده است.
صوفیان گاهی سماع را بر نماز نیز مقدم کردهاند. چنانکه در احوالات مولوی، شاعر و صوفی پرآوازه سنی مذهب آوردهاند که روزی در حضور مولوی، موسیقی میزدند و او مشغول سماع بود و ذوقها میکرد. در این زمان یکی از مریدان خبر آورد که وقت نماز رسیده و اذان میگویند. مولوی لحظهای صبر کرد و گفت: نِی نِی آن (اذان) نماز دیگر و این سماع، نماز دیگر!