ابو اسحاق ابراهيم ابن ادهم کیست ؟

  • 1392/02/10 - 00:46
ابراهيم ادهم از قدماي صوفيه است كه از سرزمين بلخ برخاست و بعدها در تصوف نام و آوازه اي بلند يافت. درست است كه بيشتر دوران زهد و رياضت او در شام گذشت، ليكن خاطره او در نزد زهاد و صوفيه خراسان همواره مثل يك سرمشق باقي ماند. ماجراي توبه اي كه او را به ترك سلطنت و به زندگي زاهدانه، و صوفيانه كشانيده، در روايات صوفيه رنگ افسانه دارد
آزار امام بوسیله شیر

 ابو اسحاق ابراهيم ابن ادهم (م161هـ )

ابراهيم ادهم از قدماي صوفيه  است كه از سرزمين بلخ برخاست و بعدها در تصوف نام و آوازه اي بلند يافت. درست است كه بيشتر دوران زهد و رياضت او در شام گذشت، ليكن خاطره او در نزد زهاد و صوفيه خراسان همواره مثل يك سرمشق باقي ماند. ماجراي توبه اي كه او را به ترك سلطنت و به زندگي زاهدانه، و صوفيانه كشانيده، در روايات صوفيه رنگ افسانه دارد[1].

طبق نقل زمشخري در ربيع الابرار روزي سر از قصر خود بيرون آورده مردي را ديد كه در ساية قصر، ناني خورد و آبي نوشيد و خوابيد، پس ابراهيم با خود گفت اين دنيا را چه خواهم كرد هر گاه نفس به اين مقدار قناعت مي نمايد، پس از قصر پائين آمد و دست در توبه زد و طريق مكه پيش گرفت[2].

و به گفته صاحب مجالس المؤمنين در مكه شرفياب حضور مبارك امام باقر (ع) گرديد و از او چيزها آموخت[3].

و نيز جمعي از علماي شيعه نقل كرده اند كه از ابوحازم عبدالغفار بن حسن كه گفت ابراهيم بن ادهم وارد كوفه شد و من همراه او بودم در دوران منصور بود. اتفاقاٌ در آن موقع امام صادق (ع) نيز وارد كوفه گشت و چون خواست كوفه را قصد مدينه ترك كند، علما و اهل فضل از مردم كوفه او را مشايعت كردند و از جمله كساني كه به مشايعت آن حضرت آمده بودند، سفيان ثوري و ابراهيم ادهم بود. مشايعت كنندگان در جلو آن حضرت حركت مي كردند كه ناگاه به شيري برخوردند كه در سر راه بود، ابراهيم ادهم به آن جماعت گفت توقف كنيد تا جعفر بن محمد (ع) بيايد ببينيم با اين شير چه مي كند، آن حضرت رسيد و رو كرد به شير، و رفت تا به آن شیر رسيد گوش او را گرفت و از راه دور كرد آنگاه به آن جماعت رو كرد و فرمود: آگاه باشيد اگر مردم خدا را آن طوري كه شايسته او است اطاعت مي كردند، بارهاي خود را بر شير بار مي نمودند[4].

ظاهراٌ در اين فرمايش امام تعريضي است به ابراهيم ادهم و سفيان ثوري و امثال ايشان.

راويان قديمتر – از جمله كلاباذي و ابوعبدالرحمن سلمي – تنبيه غيبي را كه صداي هاتف بوده، موجب ترك دنيا و توبه وي شمرده اند[5].

ابن ادهم اگر چه زمان سه امام را درك كرده بود، ولي هرگز شيعه و پيرو اهل بيت نبود و به موجب پاره اي از روايات، در مكه با سفيان ثوري و فضيل بن عياض و ابويوسف غسولي (م 140هـ ) هم صحبت بود[6]، هجويري [7]مي گويد: ابراهيم با امام اعظم ابو حنيفه (م 150 هـ ) نيز اختلاف داشت و علم از وي آموخته بود، حديث هم از وي روايت كرده است و اين همه نشان مي دهد كه وي در مذهب اهل سنت بوده است و ادهميان از صوفيان پيروان او بودند[8].

 

.....................................................................................

[1]  -.جستجو در تصوف ايران، ص 31.

[2]  - ريحانه الادب، ج1، ص 97 – 98.

[3]  - مجالس امؤمنين بنقل روضات الجنات، ج1، ص145.

[4]  - به نقل روضات الجنات، ج1، ص 145 به بعد.

[5]  - جستجو در تصوف ايران، ص 31.

[6]  - افلاكي ، مناقب العارفين، ج1، ص 75

[7]  - هجويري، كشف المحجوب، ص128.

[8]  - جواهر غيبي، ص 707.

دیدگاه‌ها

خيلي با معنا

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.