ثنویت در تعالیم کهن زرتشتی از نگاه ژان کلنز
دکتر ژان کلنز (Jean Kellens) ایرانشناس بلژیکی معتقدند که دین زرتشتی و اوستای قدیم، گویای ثنویت است. این ثنویت، نوعی دوگانه انگاری کیهانی بوده و این یعنی صرفاً امری ذهنی نیست، بلکه در آفرینش و جهان هستی جریان دارد. در اوستای قدیم، جهان دو بُن و دومنشأ دارد، نه یک منشأ واحد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از باورهای کهن زرتشتی، اعتقاد به ثنویت (Duality / Dualism) یا دوگانه انگاری است. در این باور، جهان دو منشأ و آفریدگار دارد که در عرض یکدیگرند. دکتر ژان کلنز (Jean Kellens) ایرانشناس بلژیکی و استاد Collège de France فرانسه، در بیان این پرسمان، گفتاری دارند که خواندن آن سودمند است:
«بنابراین، مشخصهی اصلی مجموعهی اوستای قدیم، عقیده به دوگانگی پایداری است که در زنجیرۀ کیهانی حوادث از خلقت کیهان تا سرانجام کار افراد وجود دارد. کلبهی کیهانیِ نیک و بدی هست که آیین نیک و بد از آن نتیجه میشود... اصلی که بر سلسله حوادثِ نیک حاکم است، ساختار و ترکیب منظّم است (aša) و اصل حاکم بر حوادث بد ساختار گمراه کننده (druj) است... اصطلاح ثنویت برای تعریف این امر، نامناسب نیست... این ثنویت، ثنویتی است کیهانی، نه بیشتر و نه کمتر؛ چرا که در آغاز آفرینش کیهان هم در کار بوده و همه چیز از همان ثنویت آغازی تبعیّت میکند، نه اخلاقی است و نه انفسی... اینکه محققان در این موضوع به بعضی خیالات خویش بال و پر دادهاند، علّتش اهمیتی است که اوستای قدیم و پس از آن اوستای جدید برای تضّاد دو مَنیو قائل شده اند... بنابراین، مَنیو آن نیروی ذهنی است که آدمی را امکان میدهد عقیدهای درباره بِدایت عالم حاصل کند و آیینی را برگزیند که از این عقیده نشأت میگیرد. از آنجا که این ابزار، حوادث مربوط به آفرینش کیهان و مراحل آیینی حوادث کیهانی را به هم میپیوَنَد، نقشی مسلّم در نظام ثنوی دارد. با این همه نقشی است جزئی که اساس نظام ثنوی به هیچ روی بر آن نهاده نشده است. اساس ثنویت مزدایی، دو مَنیو -که امری است مربوط به قرون اخیرتر- نیست، بلکه تضاد اشه و دروج است. هنینگ در کتاب زردشت خود (1925) نوشته است که ثنویت گاهانی «اعتراضی است بر توحید...».[1]
ژان کلنز، خاصیت ثنوی اوستای قدیم را بارز میدانند، اما میگویند: «اگر مزدا سازنده خیمه اشه، معارض مستقیمی میداشته که سازنده خیمه دروج... باشد، این خاصیت ثنوی، بارزتر میشد. به نظر من، این صاحب سلسله حوادث بد، بیشک وجود داشته، هرچند که بسیار کم از او یاد میشود».[2]
دو نکته:
- منظور از خیمه اَشَه و خیمهی دروج، میتواند عالَم روشنایی و عالَم تاریکی، یا به عبارتی جهان راستی و جهان ناراستی باشد. به نظر میرسد در نگاه ژان کلنز، اهورامزدا این دو جهان را از یکدیگر متمایز کرده و تمایز آن دو را تضمین کرده است.[3]
- اصل ثنویت در دین زرتشتی فی نفسه یک نقطه ضعف است، لکن ابعاد ثنویت در دین زرتشتی ابهاماتی دارد که همین ابهام، خود یک نقص بزرگ در کنار ضعف اولیه است، چه اینکه اعتقاد به خداوند و آغاز آفرینش، مهمترین نقطه جهان بینی ادیان و مذاهب است. ابهام در امور مبنایی، قابل چشمپوشی نیست و حکایت از عدم استحکام مبانی و اصول آن دین و مذهب دارد.
پینوشت:
[1]. مقصود از پانتئون (Pantheon)، مجموعه خدایانی است که در یک دین و مذهب و در یک دورهٔ خاص پرستیده میشوند. لفظ پانتئون از ریشه یونانی (Πάνθειον) به معنی معبد خدایان است. بنگرید:
MacDonald, William L. (1976). The Pantheon: Design, Meaning, and Progeny. Cambridge, MA: Harvard University Press.
Thomas, Edmund (1997). "The Architectural History of the Pantheon from Agrippa to Septimius Severus via Hadrian". Hephaistos. 15: 163–186.
[2]. ژان کلنز، مقالاتی درباره زردشت و دین زردشتی، ترجمه احمدرضا قائم مقامی، تهران: موسسه نشر فرزان روز، 1386، ص 94-95، 97-98.
[3]. ژان کلنز، همان.
دیدگاهها
saman
1403/07/03 - 20:54
لینک ثابت
کانال «باستاننامه» پیرامون
افزودن نظر جدید