تناقض‌گویی طرفداران جریان قرآن‌بسندگی

  • 1403/05/08 - 10:33

مدعیان قرآن‌بسندگی ادعا می‌کنند که قرآن برای هدایت بشر کافی و می‌توان تمامی عقائد و حتی احکام را از قرآن استخراج کرد. طرح این دعا از جانب طرفداران این جریان درحالی است که این افراد در عمل، خلاف این مبنای خود عمل کرده و هر کجا که نتوانسته از ظاهر آیات، حکم را استخراج کنند با استناد به فعل و سنت نبوی، حکم را استخراج کرده‌اند و این تناقضی است آشکار.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » یک از چهره‌های شاخص جریان انحرافی قرآن‌بسندگی است که در کتاب «احکام القرآن» ادعا کرده تمامی عقائد و حتی احکام را از قرآن استخراج کرده است؛ اما عملاً در بسیاری از موارد به ویژه در احکام، به احادیث و سنت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله استناد کرده و نتوانسته است به ادعای خود پایبند باشد.

به‌ عنوان مثال: برقعی در کتاب احکام‌ القرآن خود می‌نویسد: «مسئله 371: در ریختن آب نباید اسراف کرد؛ ولی شاداب کردن و شستن دودست تا مچ قبل از وضو و همچنین مضمضه و استنشاق، از عمل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امر او است و تأسی به او لازم است.»[1] برقعی همچنین در ادامه و در مسئله 559 می‌نویسد: «اگر حیوان درنده‌ای حیوانی را دریده و مقداری از آن را خورد، باقی مانده آن حیوان اگر حیات مستقره ندارد حرام است اما اگر حیات مستقره داشته باشد و آن را ذبح کنند، حلال است. امام پنجم و ششم فرموده‎اند اگر حیوان مزبور دست و پا و یا دم خود را حرکت میدهدو چشم خود را برمیگرداند حیات مستقره دارد و میتوان آن را تذکیه کرد..»[2]

همان‌طور که در این دو مسئله می‌بینیم، حکم استخراج شده از قرآن نیست؛ بلکه از روایت نبوی استنباط شده است؛ بنابراین، این تناقض در قول و فعل برقعی وجود دارد که از طرفی ادعا می‌کند همه چیز در قرآن است و نیازی به روایات نداریم و از طرفی دیگر، عملاً برای رساله‌اش از روایات کمک می‌گیرد.

 برقعی در این رساله که آن را احکام‌ القرآن نامیده، در برخی از آیات توانسته با کمک ظاهر آیه، حکم شرعی را استخراج کند؛ ولی در برخی دیگر از آیات که نتوانسته از ظاهر آیات حکم را استخراج کند با استناد به فعل و سنت نبوی، حکم را استخراج کرده است. با وجود آنکه ادعای برقعی این بود که تمامی احکام شرعی را قرآن بیان کرده است.

برقعی حتی برای اثبات این ادعای خود، به حدیثی از خلیفه دوم استناد و از آن دفاع می‌کند و می‌نویسد: «اگر کسی بگوید قرآن کتابی است کافی، برخی از بی‌خبران فوری او را به بهانه اینکه «عمر» گفته «حسبنا کتاب الله»، می‌کوبند و به این بهانه از سخن حق اعراض می‌کنند در صورتی که خدا و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه هدی علیهم‌السلام تماماً قرآن را برای امت اسلامی کافی شمرده و دانسته است. حال اگر عمر چنین گفته باشد چه ضرر دارد؟ اگر عمر گفت من مسلمانم نباید کسی از مسلمانی فرار کند».[3]

 طرح این ادعا مبنی بر کفایت قرآن، از جانب برقعی در حالی است که اعتبار سنت نیز خود یکی از مضامین قرآنی و ذیل جامعیت قرآن است؛ یعنی خود قرآن معارفش را به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیان کرده است. حتی خود مدعیان کفایت قرآن نیز در بسیاری از موارد بر خلاف مبنای خود از روایت برای استخراج اعتقادات و احکام نیز بهره برده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. برقعی، سید ابوالفضل، احکام‌القرآن، ص124.
[2].همان، ص126.
[3]. همان، قرآن برای همه، ص35.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.