پاسخ به شبهه قلمداران پیرامون قیام امام حسین (ع)
قلمداران، از بزرگان قرآنیون، مینویسد: «ائمه اثنیعشر که امامیه قائل به عصمت و امامت ایشاناند، هر کدام اعمالی مخصوص داشتهاند که با عمل امام دیگر آشکارا مخالف بود؛ مانند صلح امام حسن و جنگ امام حسین و سکوت و اعتزال ائمه دیگر» که در پاسخ باید گفت، هر حادثه تاریخی، اعم از قیام و عدم قیام را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «حیدرعلی قلمداران» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی «قرآنیون»، بسیاری از ضروریات شیعه را انکار و شبهات مختلفی را به این مسئله وارد کرده است؛ از جمله این شبهات این است که مینویسد: «ائمه اثنیعشر که امامیه قائل به عصمت و امامت ایشاناند، به تصدیق تاریخ، هر کدام اعمالی مخصوص داشتهاند که با عمل امام دیگر آشکارا مخالف بود و علما نتوانستهاند آن اعمال را با یکدیگر وفق دهند، مانند صلح امام حسن و جنگ امام حسین و سکوت و اعتزال ائمه دیگر ...».[1]
در پاسخ به این ادعا باید گفت که در ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام و صلح برادر بزرگوارش، امام حسن علیهالسلام و یا عدم قیام سایر ائمه علیهمالسلام نیز باید تمام جهات تاریخی و اوضاع و احوال زمان ائمه علیهمالسلام را در نظر گرفت، تا اسرار «صلح» یک امام و قیام امام دیگر روشن شود.
در مورد صلح امام حسن علیهالسلام باید گفت که اولین اقدام امام حسن علیهالسلام بعد از به حکومت رسیدن، تهیه سپاهی برای مقابله با لشکرکشی و خطر معاویه بود؛ اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همهجانبه مسائل جهان اسلام و با درنظرگرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه و اینکه ادامه جنگ با این شرایط به صلاح نبوده، تن به صلح دادند و از ادامه درگیری پرهیز کردند.
در یک زمان قیام، آثار و برکاتی دارد که در عصر دیگر چنین نیست؛ بنابراین اگر ما تصویر روشن و قابل قبولی از زندگی امام حسن علیهالسلام و داستان صلح ایشان داشته باشیم، در این صورت میفهمیم، راهی که ایشان انتخاب کردند، بهترین گزینه ممکن برای حفظ اسلام و تشیع و بقای دین، به صورت صحیح برای نسلهای آینده بود. همان گونه که حضرت علی علیهالسلام بعد از غصب خلافت با وجود اینکه میتوانستند با همراهی بنیهاشم قیام کند و با زور شمشیر و قدرت، خلافت و حکومت را که حق مسلم ایشان بود، به دست آورد، اما حضرت علی علیهالسلام بعد از ارزیابی اوضاع و احوال جامعه اسلامی، به این نتیجه رسید که اگر اصرار به قبضه کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خود کند، موقعیتی پیش میآید که زحمات پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و خون پاک شهیدان صدر اسلام که در راه این هدف ریخته شده است، به هدر میرود.
اما عصر امام حسین علیهالسلام و شرایط آن کاملاً فرق میکرد؛ زیرا مردم در این مدت، از ظلم و ستم امویان به ستوه آمده بودند و خواستار بیعت با آن حضرت بودند و شهر کوفه آماده برای تشکیل حکومت بود. همچنین طرف مقابل امام حسین علیهالسلام، یزید بود که به هیچ یک از احکام و آداب اسلامی پایبند نبود و بیعت امام با او، یعنی به رسمیت شناختن ظلم، ستم، فساد و از بین رفتن اسلام؛ به همین دلیل بود که حضرت قیام کردند و در این راه، به همراه اصحاب و یاران باوفایش به شهادت رسیدند.[2]
بنابراین باید قیام و عدم قیام یک امام را با توجه به شرایط زمان آن امام بررسی کرد؛ شرایط زمان یک امام، اقتضای صلح و زمان امام دیگر، اقتضای قیام داشت.
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، شاهراه اتحاد، ص161.
[2]. مطهری، مرتضی، سیرۀ ائمۀ اطهار، ص 51 ـ 97، تهران، صدرا.
افزودن نظر جدید